به نظر مى رسد جهانگردى پس از پیروزى انقلاب اسلامى, مورد بى مهرى قرار گرفته است. این پدیده که مى توانسته به عنوان یکى از قدرتمندترین ابزارها در خدمت اسلام و انقلاب اسلامى قرار گیرد, از سوى طرفداران و دوستداران انقلاب با نگاهى بدبینانه, ارزش گذارى شده و به همین جهت, تاکنون حرکتى جدى و اساسى در جهت راه اندازى و گسترش آن انجام نشده است. شاید مهم ترین عامل در پدید آمدن چنین برداشتى از سوى مسؤولان آن بوده که این مسأله هم بد مطرح شده و هم بد از آن دفاع شده است.
بیش تر وقتى سخن از پذیرش جهانگرد مى رود, مى بینیم مردم ما بر این انگار و پندارند که مى خواهیم افرادى عیاش, لاابالى و خوش گذران را به کشورمان بیاوریم و در جهت آماده سازى ساز وبرگ خوش گذرانى آنان تلاش کنیم و ارزشهاى اسلامى جامعه خود را بر سر راه آنان قربانى کنیم. و آن گاه که کسانى از گسترش دادن این صنعت به دفاع بر مى خیزند پیش از همه بر درآمدها و دلارهاى به دست آمده از این صنعت در جهان امروز تکیه مى کنند و به ضرورت دست یابى جامعه ما به سهم خود از این بازار پرسود پاى مى فشارند, نتیجه این مى شود که مردم معتقد, اصیل, مؤمن و مسلمان جامعه ما با یک حساب ساده به این نتیجه مى رسند که ما حاضر نیستیم ارزشهاى اسلامى و انقلابى خود را با هیچ چیز دیگرى عوض کنیم و عطاى سود سرشار این صنعت را هم به لقایش مى بخشیم.
به نظرنگارنده, باید این پدیده را از دیدگاهى دیگر به بوته بحث و بررسى قرار داد. حقیقت این است که امت اسلامى ما, پس از قرنها تحمل سلطه هاى طاغوتى, مردانه به میدان آمده, همه هستى خود را در کفه اخلاص نهاده و با ایثار سرمایه هاى ارزشمندى, همچون جوانان برومند و مسلمان, یک نظام چند هزار ساله را از بیخ و بن برکنده و آن را به زباله دان تاریخ سپرده است. این ملت مى خواهد بازگشت به فطرت انسانى را در جهان بشرى فریاد کند و تمامى دین باوران جهان را به یگانگى و اتحاد در برابر شیطان ها و شیطان پرستان فراخواند و بدین گونه مستضعفان و محرومان را به رهایى از زنجیر بردگى ستم پیشگان نوید دهد و تشنگان فضیلت و معرفت را که از چپ گرایى و راست گرایى خسته و سرخورده شده, در آستانه نومیدى قرار گرفته اند, از زلال گواراى آموزه هاى آسمانى مکتب وحى سیراب سازد. البته آشکار است که شب پرستان نیز ساکت ننشته اند و در دو دهه گذشته تمامى توان و ابزار خود را به کار گرفتند تا این فریاد را در گلو خفه کنند; از این روى, با تمام قدرت و توان در بوقهاى تبلیغاتى خود دمیدند و آنچه از دروغ و تهمت و بهتان و افترا در کیسه داشتند, به این حرکت نسبت دادند, تا شاید بتوانند از صدور این بینش جلوگیرى کنند و البته تا اندازه اى هم به خواسته هاى خود دست یافته و ذهن و اندیشه ساده دلان را بازیچه خواسته ها و هوسهاى خود ساخته اند.
از سوى دیگر, بارها و بارها سخنان دلنواز معمار و بنیانگذار انقلاب اسلامى, امام راحل خمینى کبیر را به گوش جان شنیدیم که تأکید مى کرد:
(مقصود ما از صدور انقلاب برخورد قهرآمیز و کاربرد سلاح و اقدام نظامى نیست. منظور ما انتشار شعاعهاى نورانى این تفکر است که ادیان الهى و تعالیم آسمانى توان ایجاد و اداره یک جامعه سالم و متکامل انسانى را دارند.)
بنابراین, صدور انقلاب اسلامى, یک مقوله فرهنگى است و به طور طبیعى ابزارهاى ویژه خود را مى طلبد و جهانگردى و پذیرش افرادى از دیگر ملتها به عنوان میهمان, اگر با شرایط مورد نظر انجام گیرد, مى تواند به عنوان یکى از کاراترین ابزارها در خدمت این هدف مقدس قرار گیرد. در سالهاى پس از پیروزى انقلاب اسلامى, بارها شاهد کارایى و خوش آیندى دیدار خارجیان از ایران اسلامى بوده ایم. آنان که در این سالها از ایران دیدن کرده اند, جامعه ما را به طور کامل جداى از تصویرى یافته اند که ازکشور ما در رسانه هاى خارجى ترسیم مى شود و بازتاب مى یابد. بیش تر آنان پس از بازگشت به بیان حقایق پرداخته اند و شمارى خود مبلّغ توانمندى ارزشهاى انقلابى و اسلامى جامعه ما شده اند و پرده تزویر و دروغ دشمن ساخته را از چهره تابناک این حقیقت برداشته اند. همه به یاد دارند که خبرنگار آمریکایى پس از شرح کمالات عارفانه و زندگى زاهدانه امام راحل در گزارش از شبهاى تاریک تهران در جنگ شهرها نوشته بود:
(امنیت شبهاى تاریک تهران از روزهاى روشن نیویورگ بیش تر است.)
هزاران نمونه از این تجربه در سالهاى گذشته, مى تواند جایگاه واقعى مسأله جهانگردى را به خوبى روشن کند, تا به خوبى دریابیم که وقتى سخن از جهانگردى مى گوییم, هدفهاى فرهنگى والایى را در نظر داریم که سرلوحه برنامه تمامى انبیاء و مصلحان تاریخ بوده است. سخن از آشنا کردن انسان خود باخته امروز با فطرت الهى خویش است. سخن از صدور فرهنگ و تعالیم عالیه اسلامى است; نه ماجراى سود و بهره و درآمد و دلار. اگر چه سودها و بهره هاى مادّى جامعه اسلامى نیز امرى مهم و ارزشمند است و تلاش براى دستیابى به درآمد بیش تر نیز تلاشى ستودنى, ولى در فرهنگ متعالى اسلام, مسائل مالى و اقتصادى آن درجه از اعتبار را ندارندکه بتوانند هدف جامعه اسلامى قرار گیرند.
بارى, بایسته است مسأله جهانگردى را در ضمن بحثهاى زیر مورد بررسى قرار دهیم.
1 . آثار و بهره هاى جهانگردى براى جمهورى اسلامى ایران
2 . تواناییها, ابزارها, کششها و گیراییهاى ما براى جذب جهانگرد
3 . نارساییها, دشواریها و بازدارندها.
4 . راهکارهاى پیشنهادى.
1 ـ آثار و بهره هاى جهانگردى
جهانگردى نیز همانند هر پدیده دیگرى داراى آثار و بهره هاى خوش آیند و ناخوش آیند است. این آثار هم بر جهانگرد و هم نسبت به جامعه میزبان در زمینه هاى گوناگون خود را نشان مى دهند. در این مبحث, با توجه به هدف همایش, ما بیش تر, به آثار و بهره هاى جهانگردى نسبت به جامعه میزبان مى پردازیم و تلاش داریم حتى الامکان به آثار مهم بپردازیم, تا رعایت اختصار هم شده باشد. در ضمن, در این مبحث تنها به بررسى آثار و بهره هاى خوش آیند و درست مى نشینیم و بهره هاى ناخوش آیند و ناساز را در مبحث سوم تحت عنوان (نارساییها, دشواریها و بازدارنده ها) یاد خواهیم کرد.
آثار فرهنگى و علمى جهانگردى
الف. انتقال مفاهیم عالى اسلامى به بازدیدکنندگان از ایران اسلامى
امروزه کشور ما پرچمدار اسلام انقلابى و تشیع در جهان است. مردم ما با انگیزه هاى مذهبى در میدان سیاست حضور یافته, طومار نظام ریشه دار ستم شاهى را در هم پیچیده و در تمام مدت پس از پیروزى انقلاب اسلامى, در برابر قدرتمندان دنیا سینه سپر کرده اند. ما بحق بر این باوریم که دین مى تواند جامعه را به خوبى اداره کند. مردم را با هم متحد و منسجم نماید, آن گونه که بتوانند به صورت یکپارچه در برابر دشمنان ایمان, عقیده و کشورشان ایستادگى کنند. البته در تمام این سالها, بنگاههاى تبلیغاتى شرق و غرب هم بیکار ننشسته اند و تبلیغات زیادى علیه اسلام و انقلاب اسلامى درجهان مطرح کرده اند.
بنابراین, ما در کشورمان گفتنیهاى بسیار براى مردم جهان داریم:
* مى توانیم نشان دهیم که مردمى با ویژگیهاى اعتقادى و احکام دینى خود قادرند کشورشان را در سطحى درخور پذیرش اداره کنند.
* نشان دهیم که یک جامعه مى تواند بدون گرایش به عوامل فساد, زندگى شرافتمندانه اى داشته باشد.
* بگوییم که زنان مى توانند با حفظ ارزشهاى والاى خود و بدون این که وسیله شهوترانى هرزگان باشند, در اداره جامعه و ارائه خدمات ارزشمند علمى, فرهنگى و تربیتى نقش والاى خود را ایفا کنند.
* بگوییم که یک ملت با تکیه به تواناییهاى خود و بدون دریوزگى از مستکبران جهان و باج دادن به این و آن و حتى با همه تحریمها و محاصره هاى سیاسى, اقتصادى و… مى تواند گامهاى بلندى در مسیر سازندگى بردارد.
* بگوییم که آیین حیات بخش اسلام مى تواند استعدادهاى درونى و بیرونى پیروان خویش را شکوفا سازد و هم در مسائل مادى و هم در امور معنوى, ارزشمندترین گامها را در مسیر تکامل, پیش پاى حق جویان قرار دهد.
و ناگفته پیداست که این خود دستاورد بزرگى است و نقش جهانگردى را در گسترش فرهنگ اسلامى و خنثى کردن توطئه هاى شیطانى دشمنان اسلام و انقلاب اسلامى به خوبى نشان مى دهد.
اگر هر ساله گروههایى از برادران مسلمان ما به ایران بیایند, گرایشهاى مذهبى مردم ما را ببینند, شاهد برپایى نمازهاى جماعت در مساجد باشند, شدت علاقه مردم را به پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) و قرآن کریم ببینند, آیا باز هم تبلیغات استکبارجهانى و ایادى آن غلبه پیروان اهل بیت(ع) تأثیرى خواهد داشت؟
در واقع ما مى توانیم با گسترش جهانگردى حقایق را در مورد اسلام به غیرمسلمان و در مورد تشیع به برادران اهل سنت نشان دهیم و بدین وسیله, تمامى توطئه هاى دشمنان اسلام و تشیع را نقش بر آب کنیم.
در طول تاریخ نیز, مى بینیم که یکى از انگیزه هاى بسیارکارا در گسترش اسلام, عملکرد مسلمانان و اثرگذارى جاذبه هاى آن در علاقه مند کردن دیگران به اسلام بوده است. شاید یکى از مصادیق اصلى کلام امام زین العابدین(ع) که فرمود: (کونوا دعاة للناس بغیر السنتکم) همین باشد.
ب . ایجاد حرکت و پویایى در فرهنگ جامعه
همان گونه که سفر به جوامع دیگر و آشنایى با نقاط ضعف و قوت فرهنگها حاکم بر دیگر جامعه ها, سبب ایجاد روشن بینى و دانایى و گسترش دید و بینش در شخص جهانگرد مى گردد و به همین جهت در آموزه هاى اسلام سیر و سفر مورد تشویق و سفارش قرار گرفته است, تا آن جا که قرآن کریم, بارها مسلمانان را تشویق مى کند تا به سیروسیاحت بپردازند, با فرهنگها س مختلف و برداشتهاى گوناگون از زندگى در اقوام و ملل دیگر آشنا شوند, به فرجام شوم کژاندیشان بدکردار پى ببرند و از بهره هاى ناساز و کجرویهاى آنان عبرت بگیرند و پند بیاموزند و در برابر, از نقطه قوتهاى زندگى آنان بهره مند شوند و دستاوردهاى علمى آنان را ببینند و فراگیر و بدین سان به داد وستد فرهنگى, که مى تواند پدیده اى والا و ارزشمند در جهت تکامل فرهنگ بشرى به شمار آید, ارج نهاده است. به همان گونه حضور جهانگردان خارجى از ملتها و قومهاى دیگر با فرهنگهاى گونه گون مى تواند سبب حرکت و پویائى در فرهنگ جامعه میزابن باشد.
ج . وارد کردن ضربه نهائى بر پیکر فرهنگ پَست غربى
مدتهاست که متفکران غربى به پوچى فرهنگى در جامعه هاى صنعتى اعتقاد یافته امیدوارانه در انتظار گذر به دوران فرا صنعتى به سر مى برند. آنان در آرزوهاى خود جهانى را تصویر مى کنند که در آن مردم به فرهنگى یگانه و یکسان رسیده اند و فرهنگهاى ملى و منطقه اى آنان را از یکدیگر جدا نمى کند. جهانى که در آن تمامى همّ و غمّ انسانها صرف تولید بیش تر نشود و به جاى آن به بالا بردن زندگى و میزان آسایش انسانها توجه شود. جهانى که در آن هر روزه شاهد جنگها و برادرکشیها نباشیم و تمامى گروهها و اقوام و اقشارجامعه در کنار هم با مسالمت و برادرى زندگى کنند. جهانى که در ان دانش بشرى جایگاه خود را داشته باشد و در خدمت انسان به کار رود و نه این که علم تبدیل به بتى بزرگ گردد و انسانیت انسان, بر در معبد علم قربانى شود.1
با کمال افتخار باید گفت: ایران اسلامى که امروزه پرچمدار اجراى آموزه هاى آسمانى این دین مبین شده است, گام بلندى در مسیر محقق ساختن این هدف والا برداشته است.
آیا در جامعه ما همه قومها و گروهها, تحت لواى فرهنگ اسلامى به وحدت کلمه نرسیده اند؟
آیا در آموزه هاى اسلام, به کمال و رفاه معنوى انسان بیش از نیازهاى مادى و اقتصادى او توجه نشده است؟
آیا این اسلام نیست که مرزهاى موجود بین جامعه هاى اسلامى را به رسمیت نمى شناسد و نوید ایجاد یک جامعه جهانى را به انسان ها مى دهد؟
آیا در فرهنگ عالیه اسلامى ایجاد جامعه اى سرشار از عدل و برابرى و زندگى انسانها همراه با صلح و صفا نوید داده نشده است؟
آیا در دیدگاه این مکتب الهى نیست که انسان جایگاه خلیفة اللهى را به خود اختصاص داده و اشرف آفریده ها به شمار آمده و تاج کرّمنا بر سرنهاده است و دانش را چون دیگر ابزارها مسخّر خویش ساخته است؟
جهانگردانى که پاى بر خاک ایران اسلامى مى نهند, مى توانند با چشمانى تیزبین و نکته سنج کعبه آمال متفکران غربى را در ایران و اسلام بیابند. بازتاب و انتقال این حقایق به دنیاى سرگشته امروز, مى تواند به مانند آخرین ضربه, فرهنگ پست غربى را در هم بکوبد و فجر صادق صبح امید را به جامعه بشرى نوید دهد.
آثار اقتصادى جهانگردى
همان گونه که پیش از این گذشت, اگرچه بهره هاى اقتصادى جهانگردى از دیدگاه اسلام نمى تواند به عنوان هدف مورد توجه قرار گیرد, ولى به عنوان انگیزه و سببى کار را به سود جامعه اسلامى نقش مهمى ایفا مى کند, از این روى, به این امر نیز اشاره اى خواهیم داشت:
گردشگرى در اشکال گوناگون: ایرانگردى و جهانگردى به معناى کشاندن جهانگردان به ایران, آثار ارزنده اقتصادى نیز به همراه دارد.
امروزه جهانگردى مى تواند به عنوان منبع درآمد بسیار مهمى, حتى بیش از منابع نفت, در اقتصاد کشورها ایفاى نقش کند. درآمدهاى بالاى ارزى کشورهایى مانند فرانسه, انگلیس, یونان و… از صنعت جهانگردى نشان مى دهد که ما هم مى توانیم روى این صنعت به عنوان یک منبع درآمد جدى, حساب کرده در راه رسیدن به هدف (اقتصاد بدون نفت) از آن بهره بردارى کنیم.
ما نمى توانیم این حقایق را از نظر دور بداریم :
نخست آن که, چاههاى نفت کشور ما هچون دهه هاى پیش غنا و فشار کافى را ندارند.
دو دیگر, اقتصاد متکى به نفت کشور ما, در نتیجه دسیسه ها و توطئه هاى استکبار جهانى و نوسانات موجود در بازار نفت, اقتصادى لرزان و بى ثبات خواهد بود.
جهانگردى با پایین ترین درآمد, پانصد دلارى براى هر جهانگردى, به خوبى مى تواند به عنوان یک منبع غنى براى کشور ما به حساب آید. ایجاد اشتغال و گسترش شغلهاى جانبى و ازدیاد درآمد ناخالص ملى از اثر ارزشمند اقتصادى جهانگردى خواهد بود.
حقیقت این است که ما تا کنون از این منبع بزرگ اقتصادى بهره بردارى شایسته اى نکرده ایم. از مجموع حدود چهارصد میلیارد دلار درآمد جهانگرد در جهان, درآمد کشور ما (با همه مبالغه اى که در ارقام مى شود) تنها حدود دویست و پنجاه (250) میلیون دلار یعنى به نسبت 1600/1 بوده است2, در حالى که درآمد فرانسه حدود سى (30) میلیارد دلار و چین حدود ده (10) میلیارد دلار بوده است.3
اینک براى آن که روشن شود چه تواناییها و استعدادهایى درکشور ما براى کشش جهانگرد وجود دارد و تا چه حد از این سرمایه ها استفاده کرده ایم, بد نیست نگاهى گذرا به گیراییها و جاذبه هاى جهانگردى کشورمان داشته باشیم.
2 ـ تواناییها و گیراییهاى کشور مابراى جذب جهانگرد
کشور ما جزء ده کشور اول جهان از نظر تواناییها, گیراییها و جهانگردى شناخته شده است. گونه هاى گونه گون تواناییهاى ما براى کششش و ربایش جهانگرد عبارتند از:
گیراییها و کششهاى مذهبى وزیارتى
ایران از دهه هاى آغازین ظهور اسلام, جایگاه ویژه اى را در میان کشورهاى اسلامى به خود اختصاص داد و به دلیل عشق و ارادتى که ایرانیان نسبت به خاندان پیامبر اکرم(ص) از خود بروز دادند, این سرزمین به پناهگاهى امن براى سلاله نبى اکرم(ص) و دوستداران ائمه هدى و دیگر کسانى که از جور و ستم خلفا ناچار به ترک خانه و خانواده خود مى گشتند, تبدیل شد; از این روى, امروزه شاهد برپایى صدها بقعه متبرکه در جاى جاى میهن اسلامى مان هستیم. این مراکز هر ساله مورد زیارت بسیارى از پیروان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) قرارمى گیرند. حرم مطهر حضر رضا(ع) در مشهد, آستانه مقدس حضرت معصومه(س) در شهر مقدس قم, بارگاه حضرت شاه چراغ در شیراز, حرم مطهر حضرت عبدالعظیم در تهران و بقعه سید جلال الدین اشرف در آستانه اشرفیه گیلان,4 مهم ترین این مشاهد مشرفه به شمار مى آید.
این گونه جاذبه ها اختصاص به پیروان مذهب تشیع ندارد, بلکه دیگر مذاهب, فرق و اقلیتهاى دینى نیز مراکز زیارتى ویژه خود را در این مرز و بوم دارند. از باب نمونه مى توان به مقبره شیخ جام درخراسان, مسجد جامع سنندج, کلیساهاى ارامنه در آذربایجان و اصفهان و بعضى مراکز مذهبى زردشتیان اشاره کرد.
گیراییها و کششهاى فرهنگى
در کشور ما, قومها و طایفه هاى گوناگونى زندگى مى کنند و هر یک داراى آداب و رسوم و فرهنگى ویژه خود هستند. اقوام مختلف همانند فارس, ترک, بلوچ, لر, ترکمن و قبیله هاى عرب هر یک مراسم ویژه خود را به مناسبتهاى مختلف دارند که البته مهم ترین آنها مراسم مذهبى, ازدواج, ورزشهاى محلى و… بوده و مى توانند دوستداران فرهنگ ملل را به خود جذب کنند.
افزون بر آن, وقوع انقلاب اسلامى و اداره جامعه بر مبناى فرهنگ متعالى اسلام و برقرارى آیینها, ترازها و معیارهاى ویژه این مکتب در زوایاى جامعه اسلامى ما, خود مى تواند علاقه مندان فراوانى را براى دیدار از این کشور و باهدف آگاهى از چند و چون این دگردیسى بزرگ و شگفت قرن, به خود جلب کند.
گیراییها و کششهاى باستانى و تاریخى
ایران مرکز یکى از تمدنهاى باستانى بشرى است و آثار باستانى موجود در آن, به عنوان روشن کننده بخش عظیمى از تاریخ تمدن بشرى, جاذبه هاى ارزشمندى را براى جهانگردان تشکیل مى دهند.
از آن جمله مى توان به تخت جمشید, پاسارگاد, بیستون, بیشاپور, طاق بستان و کتیبه هاى موجود در جاى جاى این سرزمین اشاره کرد. بناهاى تاریخى پس از اسلام نیز همچون بناهاى موجود در اصفهان, مانند چهلستون, عالى قاپو, مسجد و مدرسه شیخ لطف اللّه, منارجنبان, مسجد امام و دیگر بناهاى تاریخى همچون گنبد سلطانیه, گنبد کاووس, بازار و مسجد وکیل و… همه وهمه, جاذبه هاى بسیار قوى براى جهانگردان محسوب مى شود.5
گیراییها و کششاى طبیعى
وضعیت جغرافیایى کشور ما و گوناگونى آن از نظر اقلیمى, خود گیراییهاى درخور توجه به شمار مى آید. در بیش تر فصلهاى سال مى توان در این کشور انواع مختلف شرایط اقلیمى را شاهد بود. مناطق سر سبز شمال براى گروهى و کویرهاى خشک و بى آب و علف براى گروهى دیگر گیرا و با کشش هستند. در بیش تر فصلهاى سال شرایط آب و هوایى گوناگون را در کشور داریم. در همان زمان که گروهى در بلندیهاى البرز و زاگرس و الوند به ورزشهاى زمستانى مشغولند, گروهى دیگر مى توانند در سرزمینهاى جنوب به شنا و ورزشهاى آبى بپردازند.
کوهها و دره هاى زیبا, آبشارها, آبهاى معدنى, دریاچه ها, گونه هاى فراوان جانورى و حیات وحش و… نیزجزء این گونه جاذبه ها بشمارند.
گیراییها و کششهاى هنرى, ادبى و علمى
فرهنگ و ادب پارسى در برهه هایى از تاریخ در جاى جاى مشرق زمین نفوذ داشته و با تاریخ و فرهنگ اقوام بسیارى عجین شده است; از این روى, بسیارند کسانى که آرزوى زیارت بزرگ مردان تاریخ و ادب این مرز و بوم را در دل دارند. چه دلهاى شیفته اى که آرزو دارند آرامگاه سعدى را زیارت کنند و بر مقبره فردوسى, یاد حماسه هاى شاهنامه را گرامى دارند و یا بر تربت حافظ اشعار عارفانه او را زیر لب زمزمه کنند و یا بر بقعه بزرگانى چون خیام, ابن سینا, باباطاهر و… یاد آنان را زنده کنند.
دانشگاهها, حوزه هاى علمیه, موزه ها, مراکز تحقیقاتى, کتابخانه ها و دیگر مراکز علمى نیز گیراییهایى براى شیفتگان دانش به شمار مى آیند.
اینک با توجه به آثار و بهره هاى بسیار سودمند فرهنگى, علمى, اجتماعى و اقتصادى که براى جهانگردى برشمردیم و نقش مهمى که از زوایاى گوناگون براى آن قائل شدیم و جاذبه هاى بسیارى که یاد کردیم, ضرورى به نظر مى رسد به این مسأله بپردازیم که:
چگونه است که تا امروز نتوانسته ایم در این زمینه به گونه خوش آیند حرکت کنیم و از آثار شایسته و سودمند جهانگردى بهره مند شویم؟ چه بازدارنده هایى در این راه وجود داشته است؟ آیا مى توان این بازدارنده ها را از سر راه برداشت؟
3 ـ نارساییها, دشواریها و بازدارنده ها
البته مى توان بازدارنده ها و دشواریهاى بسیارى را در این زمینه نام برد. از جمله:
*تبلیغات ناشایستى که پس از پیروزى انقلاب اسلامى, در سطح بین المللى علیه ایران و انقلاب اسلامى جریان داشته است.
* سیاست گذارى درست و فراگیر نکردن
* سخت گیرى وقانونهاى دست و پاگیر در دادن ویزا به مشتاقان دیدار از ایران, تا آن جا که حتى عاشقان انقلاب اسلامى و دوستداران زیارت مشاهد مشرفه توفیق ورود به ایران را پیدا نمى کنند و یا طول مدت دادن ویزا, حتى براى موارد ضرورى, آنچنان است که خواستاران را ناامید و منصرف مى سازد.
* برخوردهاى غیرمنطقى و نامتوازن که در فرودگاه ها و سایر مبادى ورودى از سوى پلیس, گمرک انجام گرفته و براى همه مسافران, چه از داخلى و خارجى, زمینه هاى ناخشنودى و بدبینى را فراهم کرده است.
* احساس امنیت کامل اجتماعى و قضائى نکردن جهانگردان6. این امر از بعضى برخوردهاى غیرمسوؤلانه و در بعضى موارد, از تخلفات آشکار ناشى مى گردد و نقش بسیار مهمى در جلوگیرى از گسترش جهانگردى در ایران دارد.
* نارساییهاى موجود در زمینه گسترش و تجهیز تأسیسات, اقامتگاهها, هتلها, راهنمایان آشنا به زبان هاى خارجى و…
* بدبین بودن مردم نسبت به خارجیان, که خود نابسامانى و دشوارى فرهنگى به شمار مى آید و در بسیارى از موارد سبب ایجاد دیگر دشواریها و بازدارنده ها مى گردد.
این برداشت نادرست از جهانگرد و جهانگردى, متأسفانه در ذهن بیش تر مردم ما وجود دارد و سبب شده است بیش تر مسوؤلان به خاطر رویارو نشدن با افکار عمومى جامعه, گامى در راه گسترش این صنعت برندارند.
این برداشت عبارت است از:
بیش تر جهانگردان از جامعه هاى غربى و افرادى هستند که به بى بند و بارى و خوشگذرانى عادت کرده اند. از این روى, حضور آنان آسیبهاى جبران ناپذیرى بر ارزشها, فرهنگ, عفت و نظم حاکم بر جامعه ما وارد خواهد آورد.تلاش براى گسترش جهانگردى در کشور ما, بستگى دارد با سکوت در برابر انحرافهاى فکرى و اخلاقى جهانگردان, آماده کردن وسائل عیش و نوش آنان, دم بر نیاوردن در برابر خواسته هاى مردان هوسران, شرابخوار, مست و زنان عریان ایشان. وجود چنین افرادى و ظهور چنان مناظرى آثار ناشایست و جبران ناپذیرى بر روحیه و طرز تفکر مردان, زنان و جوانان ما خواهد داشت و جامعه ما را به سراشیبى سقوط و انحراف خواهد کشید.
همین برداشت است که سبب شده هیچ یک از مسوؤلین به فکر اقدام عملى جدى در جهت گسترش جهانگردى نباشند و برنامه همه جانبه و فراگیرى در این زمینه تدوین نگردد. حتى در برنامه هاى دولت کوچک ترین توجه واشاره اى به این امر مهم دیده نشود. افکار عمومى موضعى شدید و سخت علیه جهانگردى در ایران اسلامى بگیرد. جوانهاى متدین و پایبند هر حرکتى را براى راه انداختن چرخ جهانگردى در کشور, حرکتى انحرافى و مخالف اصول و ارزشهاى اسلامى بینگارد و خود را در هرگونه برخورد و رویارویى با جهانگردى و جهانگردان مجاز و بلکه مأجور بدانند.
تمامى این عوامل به عنوان بازدارنده هاى جهانگردى ایفاى نقش کرده اند و نتیجه این شده است که ما با داشتن بهترین و پرجاذبه ترین تواناییهاى جهانگردى, هیچ گونه بهره اى از آن نبرده ایم, نه فرهنگى و نه اقتصادى و نه… همین سبب شده است با وجود تهاجم تبلیغاتى دشمن از این تواناییها هیچ استفاده اى نکنیم. از نظر اقتصادى هم از کم درآمدترین کشورها دراین صنعت باشیم, هنوز به طور کامل به نفت وابسته باشیم و در نتیجه اقتصادمان بازیچه سیاستهاى استکبار جهانى باشد. سرمایه هاى تاریخى و فرهنگى مان نه تنها سود و بهره اى نداشته باشند, بلکه تبدیل به مراکزى پر هزینه و در حال ویرانى گردند. سرمایه گذاریهاى پیشین بدون استفاده بمانند و رو به نابودى بروند. تمامى تلاشهایى که در بعضى منطقه ها, همچون: منطقه هاى آزاد کیش و قشم و… شده است بى نتیجه بماند.
اینک بایسته است مقدارى به بررسى بازدارنده هاى یاد شده بپردازیم تا ببینیم موارد یاد شده تا چه اندازه واقع بینانه هستند و آیا مى توان درمان و راه چاره اى براى این مقوله اندیشید, یا نه؟
بد نیست که از کارآمدترین این بازدارنده ها آغاز کنیم, همان که در شمارش بازدارنده ها پس از همه یاد شد: دراین دیدگاه گفتارى یاد شد که به بررسى هر یک مى پردازیم.
* بیش تر جهانگردان افرادى عیّاش و خوشگذران هستند و…
اگر چه در ابتداى امر از کلمه جهانگرد, مرد یا زنى چشم آبى با موهاى بلند و ژولیده بور و شلوارهاى کوتاه و مندرس یا پاره پاره چنین به ذهن مى زند (شاید به خاطر فرنگى بودن لفظ توریست یا چشم گیر تر بودن مصادیق توریست غربى) ولى با اندکى دقت مى توان دریافت :
نخست آن که, بسیارى از مردم براى آرامش اعصاب, رفع خستگى, آشنایى با دیگر کشورها و ملل, دیدن و لذت بردن از چشم اندازهاى طبیعى, آشنایى با پیشینه تاریخ بشرى, مطالعات علمى و باستان شناسى و… سفر مى کنند.
این گونه نیست که همه جهانگردان براى عیاشى و خوشگذرانى سفر کنند. درصدى درخور توجه از جهانگردان را جهانگردان فرهنگى تشکیل مى دهند و ما اگر بتوانیم بخشى از این گروه عظیم را به ایران جذب کنیم, خود براى رسیدن به هدفهاى فرهنگى, علمى, اجتماعى و اقتصادى جامعه ما کافى است.
دو دیگر, جهانگردانى که براى عیاشى و خوشگذرانى مسافرت مى کنند, هیچ گاه ایران اسلامى را براى این کار بر نمى گزینند. آنان مى دانند که در ایران مراکز عیاشى و خوشگذرانى مثل کافه, کاباره, کازینو و… وجود ندارد. مى دانند که در ایران نمى توانند مشروب الکلى و… بیابند, بویژه آن که در سالهاى پس از پیروزى انقلاب اسلامى, تمامى بوقهاى استکبارى تلاش خود را بر این امر به کار بسته اند که جامعه ایران و نظام جمهورى اسلامى را به عنوان یک نظام سخت گیر با مجازاتهاى سخت و خشن به دنیا معرفى کنند. در ذهن مردم دنیا, این گونه انگاشته مى شود که اگر کسى درایران خمر بنوشد, یا زنا و حتى ارتباطى ساده, در حد گفت وگوى دوستانه, با جنس مخالف داشته باشد, مورد بدترین و کشنده ترین مجازاتها قرارمى گیرد. به چهره زنان بى حجاب اسید پاشیده مى شود و پستان زنهاى بى چادر بریده مى شود و… بنابراین جهانگردانى که براى خوشگذرانى به سفر مى پردازند ایران را برابر خواست و سلیقه خود نمى بینند و به ایران سفر نمى کنند. تا آن زمان که در بعضى از کشورها بهترین وسایل عیاشى و لذت جویى را در اختیار جهانگردان مى گذارند, براى آنان مستهجن ترین رقصها و مبتذل ترین آهنگ ها و موسیقى ها و مدرن ترین فاحشه خانه ها و… را فراهم مى کنند, آیا باز هم مى توان انگاشت و پنداشت که جهانگردى براى خوشگذرانى ایران را برگزیند و به ایران بیاید؟ بى گمان, پاسخ این پرسش منفى است و بلکه به طور کامل قضیه عکس این پندار است; یعنى گروهى از جهانگردان براى دیدن جامعه اى که در آن به گونه آشکار از شراب و قمار و مواد مخذر و… فحشا و… خبرى نیست به ایران مى آیند و در مدت اقامتشان در ایران توقع چنین خوشگذرانیهایى را هم ندارند.
سه دیگر, ما مى توانیم با کارهاى گوناگونى که مى کنیم جهانگردانى را که مى خواهیم از بین این خیل جهانگرد جدا کنیم, در مثل وقتى براى دیدار از ایران تبلیغات مى کنیم, برخلاف کشورهایى که بر روى جلد بروشورها یا تصاویر فیلمهاى تبلیغاتى شان نمایشى از فضاى کاباره ها یا بدن نیمه عریان رقاصه ها و… دارند, ما بر فضاى عرفانى و اسلامى کشورمان تأکید کنیم. تصویر بارگاه امام رضا(ع), عکسهاى پرکشش فرهنگى و تاریخى کشور, عکسهاى زنان متین وباحجاب که با فرزند شیرخوارى در کالسکه یا در آغوش به تظاهرات آمده است, همه وهمه, این را به ذهن بیننده القاء مى کند که در این کشورهر چه هست, سخن از فرهنگ و علم و دین و عرفان است, نه آن لودگیها و بیهودگیها و از همین مرحله است که ما به غربال کردن جهانگردان مى پردازیم و آنان که در پى عیاشى و خوشگذرانى هستند, سرخود مى گیرند و راه خود مى روند و زحمت ما نمى دارند.
روشهاى دیگر هم براى برگزیدن جهانگردان وجود دارد که یکى دو مورد از آنها در زیر مى آید:
* تشکیل شرکتها و مؤسسات جهانگردى در هر کشور توسط مردم همان کشور: ما مى توانیم در هر کشور شرکت جهانگردى با مشارکت مردم همان کشور تأسیس کنیم. در این شرکت مدیر یا کارکنان براى مشتریان خود شرایط فرهنگى و اجتماعى ایران را بازگو مى کنند و تنها آنها را که مى خواهند با انگیزه هاى فرهنگى یا علمی… و نه براى عیاشى به ایران سفر کنند, برگزینند.
* گزینش جهانگرد در سفارتخانه ها و به هنگام دادن ویزا نیز, یکى دیگر از مراحل انتخاب جهانگردان است.
چهار دیگر, در جهان امروز نزدیک 1/5 میلیارد مسلمان داریم که حدود 170 میلیون آنان شیعه هستند. اگر ما بتوانیم چند درصد از شیعیان را در هر سال براى یک سفر زیارتى به ایران جذب کنیم, براى ما کافى است. بیش تر مسلمانان و بویژه شیعیان, از نظر فرهنگى به ما نزدیک ترند و آمدوشد آنان به جامعه ما با آفتها و آسیبهاى کم تر همراه خواهد بود. این بدان معناست که حتى اگر همه جهانگردان غیرمسلمان را افرادى عیاش و خوشگذران بینگاریم, باز هم مى توانیم به شمار کافى از بین مسلمانان, جهانگرد داشته باشیم.
از آنچه در این بخش گذشت, روشن شد ه ما نباید گمان کنیم همه جهانگردان براى عیاشى و خوشگذرانى به سفر مى پردازند; بلکه شمارى از آنان باهدفهاى علمى و فرهنگى به جهانگردى مى پردازند و حتى بعضى براى عبادت و زیارت به ایران مى آیند و ما مى توانیم از این فرصت استفاده کنیم و به گونه اى خردمندانه و منطقى (و البته نامحسوس) حقایق دینى, ارزشهاى مذهبى, مظلومیت شیعه و فشارهاى ظالمانه اى که به انقلاب اسلامى آمده است و… را براى آنان بیان کنیم و تبلیغات استکبارى ملحدان ضد دین را افشا کنیم.
ولى هنوز قضیه خاتمه نیافته و مساله حل نشده است; چرا که حتى اگر فرض کنیم جهانگردان براى عیاشى به کشور ما نمى آیند و بلکه از بین آنان ما تنها جهانگردان فرهنگى و حتى جهانگردان مسلمان و شیعه را انتخاب مى کنیم; ولى باز هم مشکلى دیگر رخ مى نماید و آن این که به هر حال, آنان که در جامعه هاى بى قیدوبند با بى مبالاتى و لا ابالى گرى زندگى کرده اند, افرادى لاابالى و بى بندوبار هستند. حتى اگر براى عیاشى هم نیایند, ولى رفتارهایشان براى جامعه ما زیان دارد و نظم و امنیت عمومى و اخلاق خانواده ها و جوانان ما را به فساد مى کشد.
در این جا بایسته است به دو دیدگاه اشاره اى داشته باشیم.
دیدگاه اول
براى پدید آوردن جامعه اسلامى سالم, بایستى تمامى مظاهر و انگیزه هاى فساد و زمینه ها و ابزار انجام گناه از سراسر جامعه به چشم نخورد, زنان با پوشش کامل در جامعه حضور داشته باشند, رسانه ها به طور کامل کنترل شوند و به هیچ روى نتوانند فساد و انحراف را به جامعه تزریق کنند و… در این صورت, جامعه اى سالم و به دور از فساد خواهیم داشت.
دیدگاه دوم
اگر چه حذف زمینه هاى گناه مى تواند تا اندازه زیادى آمار فساد و انحراف را در جامعه کاهش دهد, ولى حقیقت این است که راه حل نهایى به شمار نمى آید.
کسانى که در جامعه اسلامى در اثر کنترلهاى جدى و بازدارنده ها از انجام گناه باز مى مانند, اگر این گونه زندگى را خود بر نگزینند و در واقع گونه اى تحمیل در شیوه زندگى آنان وجود داشته باشد, در نخستین لحظه احساس آزادى همه رشته ها را پنبه مى کنند و همه قیدوبندها را کنار مى گذارند. باید به گونه جدى, در پى ساختن افرادى باورمند و مسلمان باشیم و از برخورد فرهنگهاى فاسد و منحرف نیز خیلى هراس نداشته باشیم.
تجربه بیست ساله جامعه, ما نشان مى دهد, حذف شرایط گناه و کنترل ظواهر آن در جامعه, به تنهایى نمى تواند در به وجود آوردن جامعه اى سالم توفیق کاملى داشته باشد. ما هنوز در جامعه خود شاهد موارد فراوانى از قاچاق و اعتیاد به مواد مخدر هستیم. مشروبات الکلى اگر چه به گونه پنهانى و غیرعلنى, در جامعه ما ریشه کن نشده است. ارتباطات نامشروع به گونه پنهانى در جامعه وجود دارد….
بنابراین, اگر اصلاح جامعه تنها مبتنى برحذف شرایط گناه و بسته نگهداشتن جامعه باشد, نباید منتظر توفیق چشمگیرى بود. بویژه آن که دستهاى پیدا و ناپیدا, در تلاشند که از راه گسترش فساد و توسط فیلمهاى ویدیوئى و برنامه هاى ماهواره اى و… جوانان ما را منحرف کنند. دربرابر, ما به تربیت و ارشاد و ساختن روحیه هاى قوى و شخصیتهاى پایبند و استوار کم تر توجه کرده و بیش تر به حفظ ظواهر اندیشیده ایم.
با توجه به موارد بالا است که به نظر مى رسد اگر توانستیم از بین جهانگردان, جهانگردان فرهنگى را برگزینیم, به طرف جذب جهانگردان مسلمان, بویژه شیعیان حرکت کنیم, درتبلیغات جهانگردى جو فرهنگى و اسلامى جامعه خود را نمایش بگذاریم و در شرکتهاى جلب توریست و سفارتخانه ها در زمان دادن ویزا, ارزشهاى اسلامى و بایستگى توجه به آنها را به جهانگرد یادآور شدیم, در این صورت, مى توان امیدوار بود که شاهد لاابالى گرى جهانگردان نخواهیم بود و اگر گاه گاهى هم مواردى به چشم بخورد, همانند مواردى خواهد بود که در بین افراد لاابالى مردم خودمان وجود دارد و مى بینیم و با توجه به ضرورت برخورد منطقى و خردمندانه دست اندرکاران و جلوگیرى از این موارد, شاید جایى براى نگرانى زیاد وجود نداشته باشد.
* در خدمت عیاشها جهانگردان, یا پذیرایى کریمانه از میهمانان.
بدبینى مردم ما در زمینه پذیرش جهانگرد, جنبه دیگرى هم دارد و آن همان موردى است که درهمه کشورها به عنوان یکى از آثار ناشایست جهانگردى شمرده مى شود و آن عبارت است از این که: با پذیرش جهانگرد, ملت میزبان به خدمتگزارى حقیر در مقابل جهانگردان تبدیل مى شود.
بیش تر, درآمد خدمت به جهانگردان, بیش از درآمد معمول در زمینه تولید یا خدمات دیگر اجتماعى است, در مثل, مبلغى که جوان خدمتگزارى براى برداشتن چمدان یک جهانگرد به عنوان انعام دریافت مى کند, درحدود مبلغى است که پدر او براى یک روزکار درمزرعه دریافت مى کند. به همین جهت یک بُعد از بدبینى جامعه ما نسبت به جهانگردى, متوجه حفظ عزت و حیثیت اسلامى مردم است.
در بررسى این دیدگاه به نظر مى رسد اگر هدف اصلى جهانگرد درایران مسائل اقتصادى باشد, کم کم همه چیز و حتى حیثیت و عزت اسلامى خود را فداى درآمدهاى ارزى خواهیم کرد و این مشکل به گونه جدى در جامعه ما رخ خواهد نمود. اما اگر راهها و وسائل دیگر را در جهت ورود میهمانانى فراهم کنیم, تا پیام رسان حق بودن مکتب ما و مظلومیت امت ما به جهان باشند, هر حرکتى دراین مسیر نه درخدمت عیاشى آنان, که عملى ستودنى در خدمت هدفى مقدس خواهد بود.
فرهنگ اسلامى ما جایگاه ارزشمندى براى پذیرایى از میهمان قائل شده است7 و مردم ما در این صورت میزبان جهانگردان خواهند بود و بسیار کریمانه به معیارها و ترازهاى میهمان نوازى معمول ایرانیان عمل خواهند کرد و این بر عزت و شکوه و بزرگى آنان خواهد افزود. این را نیز ناگفته نباید گذاشت که میهمان تا زمانى عزیز است که به ارزشهاى مورد توجه میزبان, احترام بگذارد و مقدسات او را لگدمال نکند.
اینک که با شرح بازدارنده ها و دشواریهاى گسترش جهانگردى را بررسى کردیم, وقت آن رسیده است پیشنهادهایى را براى از بین بردن و زدودن نارساییها و آسان کردن مقدمات گسترش این صنعت مورد بحث قرار دهیم.
4 . راهکارهاى پیشنهادى براى گسترش صنعت جهانگردى
به نظر مى رسد یکى از راه هاى عملى, تشکیل کمیسیونى است براى پى گیرى کارهاى ضرورى اجرائى, با حضور نمایندگانى از ارگانهاى دست اندرکار, از جمله دفتر مقام معظم رهبرى, مجلس شوراى اسلامى, وزارت ارشاد اسلامى, استانداران استانهاى جهانگردپذیر, گمرک, نیروى انتظامى, وزارت امور خارجه, مناطق آزاد, سازمانهاى فرهنگى و تبلیغى, حوزه هاى علمیه, صدا و سیما و شرکتهاى خدمات جهانگردى و…
این کمیسیون مى تواند با پى گیرى اجرایى, عهده دار راهکارهاى پیشنهادى زیر باشد:
الف . گشودن گرهها و دشواریهاى فرهنگى موجود
چنانچه گذشت اساسى ترین مشکل جهانگردى در جامعه امروزى ما, بدبینى و نگاه بدبینانه مردم و مسوؤلان نسبت به این قضیه است که مى توان از راههاى زیر گامهایى ارزشمند در جهت حل آن برداشت:
* استفاده از رهنمودهاى مقام معظم رهبرى
سخنان مقام معظیم رهبرى تأثیرى شگرف در مسؤولان و مردم مسلمان و متعهدمان خواهد داشت.
* دعوت از روحانیان, ائمه جمعه و جماعات و درخواست از ایشان براى طرح موضوع در سطح جامعه.
علما و روحانیان معظم مى توانند با بیان حقایق موجود در آموزه هاى عالیه اسلامى, نقش بسیار مهمى در تصحیح برداشت و عملکرد جامعه دراین زمینه داشته باشند. به عنوان نمونه, به چند عنوان در این زمینه اشاره مى شود:
1 . بخشش و گذشت نسبت به کافران.8
2 . پرهیز از ستم و تعدى به کافران.9
3 . نیکى و احسان به کافران.10
4 . نگهداشت حقوق انسانى و رفتار با کافران برابر موازین اخلاق اسلامى.11
5 . خیرخواهى براى کافران.12
* تهیه و پخش برنامه هایى, اعم از میزگرد و…, از صدا و سیماى جمهورى اسلامى ایران براى روشن کردن افکار عمومى در این زمینه.
* انتشار مقاله هایى در جراید
ب . کنترل چگونگى برخورد با جهانگردان
همان گونه که گذشت, برخورد با جهانگردان باید کریمانه و همراه با موازین میهمان نوازى باشد. این امر از طرق زیر عملى خواهد شد:
* ایجاد هماهنگى بین مسؤولان اجرایى در ارشاد, وزارت خارجه, گمرک, نیروى انتظامى و… و تلاش در جهت رفع بازدارنده ها و آسان سازى ورود و خروج و حذف قانونهاى دست و پاگیر که پاره اى چندان هم ضرورى نیستند.
* تهیه فتاوا و دیدگاههاى فقها و بزرگان در مورد احکام جهانگردان.
در بسیارى از موارد, حدود برخورد با خارجیان, بویژه کافران به گونه دقیق روشن نشده است و این خود سبب بعضى ناهماهنگیها در برخورد با غیرمسلمانان است.
* جلوگیرى از اعمال فشار و سخت گیریهاى بى مورد به جهانگردان.
در بسیارى از موارد سلیقه هاى شخصى, فشارها و سخت گیریهایى را در جهانگردان اعمال مى کند که بسیار بیش از میزانى است که در احکام شرع یا قوانین, مورد انتظار بوده است.
* تهیه و تدوین ضوابطى که باید توسط جهانگردان در جوامع اسلامى و جمهورى اسلامى ایران رعایت شود.
این ضوابط را مى توان از طریق سازمانهاى بین المللى جهانگردى در اختیار جهانگردان گذاشت.
* برنامه ریزى و پى گیرى براى برآوردن قانونهاى لازم.
اگر چه در بسیارى از موارد قوانین ضرورى, که امنیت اجتماعى و قضایى جهانگردان را برآورد, وجود دارد و مشکل بیش تر, ناشى از توجه نداشتن قانونها است; ولى به هر حال, این کمیسیون مى تواند در موارد لزوم پى گیریهاى لازم را براى تامین و تصویب قانونهاى لازم داشته باشد.
ج: تلاش در جهت ایجاد و گسترش تواناییهاى لازم
راههاى زیر در این زمینه کارساز خواهد بود:
* دادن تسهیلات بانکى و حمایت لازم براى تأسیس هتل, سالن غذاخوارى, ابزار و وسائل تفریحى و سازوبرگهاى ضرورى در مراکز جهانگردى توسط بخش خصوصى.
* تاسیس و کمک به تأسیس شرکتهاى پذیرش جهانگرد, خدمات جهانگردى, تورهاى ایرانگردى و….
* تربیت راهنمایان آشنا به زبانهاى خارجى و دانستنیهاى ضرورى در این زمینه.
د: تلاش در جهت تبلیغ, انتخاب و جذب جهانگرد
شاید این مرحله پس از برآوردن سه مرحله پیشین درخور اجراتر باشد.
راهکارهاى ذیل در این زمینه پیشنهاد مى گردند:
* تبلیغ گیراییها و کششهاى جهانگردى ایران در کشورهاى خارجى از راه جراید, تلویزیون و شبکه هاى کامپیوترى.
* ایجاد مؤسسات جذب جهانگرد. اگر این مؤسسات توسط افراد محلى و باحمایت مالى جمهورى اسلامى تشکیل و فعالیت کند, بسیار موفق تر خواهد بود.
* ایجاد مؤسسه جهانگردى در سازمان کنفرانس اسلامى
این امر با توجه به استقبال کشورهاى اسلامى و ضمن مدت سه ساله ریاست جمهورى اسلامى ایران اقدامى عملى و کارا به نظر مى رسد.
* الغاى ویزا بین کشورهاى اسلامى
* در نظر گرفتن تسهیلات و تخفیف در بعضى عوارض گمرکى و… براى جهانگردان
* استفاده از تجارب کشورهاى موفق در این زمینه.