نکته ها و بایسته ها
امروزه, جهانگردى از صنایع مهم درآمدزاست. بسیارند کشورهایى که از آمدوشد علاقه مندان به سیروسیاحت و آفاق گردى به داخل قلمرو خود, بیش ترین درآمد خود را برآورده مى سازند.
کشور ما, از چشم انداز گیراییها و کششهاى جهانگردى, از بهترینهاست. آثار تاریخى, چشم اندازهاى طبیعى و اقلیمى, مکانهاى مقدس و مذهبى و… ایران, براى جست وجوگران سرزمینهاى زیبا و دیدنى, فرهنگ دوستان و اندیشه وران, مردم شناسان و دیرینه شناسان, بس دلپذیر و پرکشش است.
این که دیروز و امروز, از این موهبت خداوندى, بهره بردارى درست نمى شد و نمى شود, ایران, سخت زیان دیده و مى بیند.
افزون بر زیان مادّى که از مجموع چهارصد میلیارد دلار درآمد جهانگردى, ایران سهم بسیار ناچیزى دارد, در مقوله فرهنگ هم, کشور ما بسیار خسران کرده است. فرهنگ پرمایه و سرشار اسلامى ما, اگر از این حصار به درآید و مورد مطالعه و ژرف اندیشى دیگر ملتها و قومها و نژادها قرار بگیرد, چه بسا, خیلى زود بر عالم و آدم, سایه بگستراند و دگرگونى بیافریند.
فرهنگ و آموزه هاى اسلامى, اگر به پویش و حرکت درآیند, و به رودهاى بزرگ جهانى فرهنگها و آداب سرازیر شوند, به خاطر شفافیت و درخشش و زلالى که دارند, درخشش و زلالى مى آفرینند و چه بسا در آن سوى مرزها, دستهاى توان مند تر و اندیشه هاى همه سونگرتر و تیزترى, به اسلوب و روش بهترى از ما, به گسترش آن بپردازند و از این گوهر ناب, به گونه بهتر و خوش آیندترى پاس بدارند.
تمدنها, از هجرتها پاگرفته اند, اندیشه ها, با حرکت و جابه جایى, به آغوش مام خود فروافتاده اند و به دست گوهرشناسان رسیده اند و زمینه رشد و بالندگى خود را یافته اند.
چه بسا اندیشه اى در سرزمینى به بار ننشیند و رشد نکند و شکوفا نشود, ولى در اقلیمى دیگر, زود شاخ و برگ بگستراند و به بار بنشیند.
آیا تشیع, از همین گونه اندیشه هاى ناب نیست؟ تشیع درزادگاه خود, نبالید, سایه نگستراند و امّا هزار فرسنگ دورتر, یعنى در ایران, گویى در آغوش مام خود قرار گرفت که چنین پرشتاب رشد کرد و به بار نشست و سایه مبارک خود را بر جاى جاى این سرزمین و بر همه کویها و برزنها, گستراند.
آیا این دگرگونى بزرگ تاریخ, جز این است که از هجرت سرچشمه گرفته است؟
انسانها از گذشته دور, در هجرتها, به فرهنگ توجه بیش ترى داشته اند, تا اقتصاد, و این را مى شود از مطالعه زندگى هجرت گران بزرگ به خوبى فهمید.
بسیارند هجرت گران و سیاحان بزرگى که بذر اندیشه و آیین و دین خود را در دورترین نقطه زمین افشانده اند و سالها بعد روییده و رشد کرده و به بار نشسته است.
در هر سرزمینى که آمدوشد مهاجران و هجرت گران در آن زیاد بوده, مدنیت و تمدن از دلِ خاک آن سرزمین روییده و در شهر و دیارى که چنین تکاپویى نبوده و دراى کاروانها به گوش نمى خورده, در سکوت فرو رفته و پژمرده شده اند.
سریان یابى دانشها و تجربه ها از دیارى به دیارى و از شهرى به شهرى, بشر را از تاریکى به در مى آورد و به روشنایى راه مى نمایاند و این مهم, جز با هجرت و دشت و صحرا و کوى نوردى, انسانهاى جست وجوگر و دانش دوست و علاقه مند به روزنه هاى جدید و نقبى به دنیاهاى دیگر, پا نمى گیرد.
امروز, با وجود پیشرفت شگفت انگیز صنعت ارتباطات, و آسانى دستیابى انسان امروز, به دانشها و تجربه ها و فرهنگها ى بشرى, حتى دیدن آثار تاریخى و طبیعى در دورترین سرزمینها, با گیرنده هاى خود, شوق و علاقه به جهانگردى, نه تنها در آنان کم نشده است که نسبت به گذشته, هم از نظر کیفى و هم از نظر کمى, رشد فزاینده اى داشته است و به عنوان یک صنعت در جامعه هاى بشرى و رشته علمى از علوم انسانى, جاى خود را میان دانشها, پیدا کرده است.
امروز, کاوش گرى و تنوع طلبى, انسانها را از این سوى جهان, به آن سوى جهان مى کشاند. انسانها مى خواهند خود به گونه اى مستقیم وبى واسطه با حقایق و هست و بودها, روبه رو شوند; بویژه آن که صنعت ارتباطات, بسان دیگر دانشها و فنهاى بشرى, مورد سوء استفاده و تجاوز زورمداران قرارگرفته و با تمام تواناییهایى که در رساندن واقعیتها دارد, در واژگونه و تحریف واقعیتها نیز دارد و مورد بهره بردارى ناشایست قرار مى گیرد و این حرکت, روز به روز جوّ بى اعتمادى مى افزاید, از این روى, انسان امروز مى خواهد بى واسطه, همه چیز را خود ببیند.
این است که جهانگردى در دنیاى امروز, جایگاه خود را همچنان حفظ کرده و از مهم ترین راههاى صدور فرهنگ شناخته مى شود و روى آن دولتها به گونه جدّى سرمایه گذارى مى کنند.
جایگاه ما
کشور ما, جداى از آثار ارزشمند هنرى و فرهنگى و بناهاى تاریخى و زیارتى, هم اکنون, خاستگاه شگفت انگیزترین پدیده قرن , یعنى انقلاب اسلامى است. نظامى که بر پایه تفکرى استوار شده بى مانند, نه به شرق گرایش دارد و نه به غرب, نه از شرق الگو گرفته و نه از غرب, به همه قدرتهاى بزرگ دنیا (نه) مى گوید, در برابر همه زورگوییها مى ایستد, جان بر کفانى, همیشه و در همه آن, آماده جان نثارى در راه آرمانهاى آن هستند, مرگ در راه هدفهاى والاى آن, براى آنان از زندگى شیرین تر است, با تمام توان, در هر شرایط, از مظلوم به دفاع برمى خیزد, عدالت را پاس مى دارد, به قله هاى معنویت بالا مى رود,از ناراستیها و گژرفتاریها و اخلاقهاى ناپسند و نادرست دورى مى جوید و با آنها سخت مبارزه مى کند و…
این پدیده اى است شگفت در دنیاى امروز و براى همه کسانى که در پى حقیقت هستند و یا از روى کنجکاوى مى خواهند از آن آگاه شوند و زوایاى آن را به بررسى بگذارند, سفر به این دیار خیزش و پویش و رستاخیز, از گیرایى و کشش ویژه اى برخوردار است.
از همه مهم تر, آشنایى با زندگى بزرگ مردى که در دنیاى کنونى, که همه چیز در ید قدرت قدرت مندان قرار دارد و بى اشاره و اختیار آنان, دست کم به پندار و گمان خودشان, پا نمى گیرد و رخ نمى دهد, چنین معجزه شگفتى را آفرید و طلسم شب را بشکست و از دلِ تاریکى نقبى به دنیاى روشن روشن زد.
هر کس, در هر گوشه جهان, نسیمى از عطر انقلاب و خمینى عزیز, به او وزیده شده باشد, عشق سفر به ایران در دلش جاى گرفته و آرزوى سفر به این دیار را دارد و مى خواهد از نزدیک این پدیده شگفت را که همه معادله ها را بر هم زد و دست مکتبها و ایسم هایى را که ادعاى نجات بشر را داشتند, رو کرد و به بن بست رسیدن همه آنها را فریاد کرد, ببیند و کشف کند راز و رمز این پدیده و خیزش زیبا و رمز آلود را.
هنگامى که این گیرایى, در کنار دیگر کششها و گیراییهاى تاریخى, فرهنگى, زیارتى و… قرار مى گیرد, ایران را در بالاترین جاى از نظر گیراییهاى جهانگردى قرار مى دهد و براى مسلمانان و غیرمسلمانان سفر به ایران, شورانگیز و خاطره انگیز خواهد بود.
هدف فرهنگ یا اقتصاد
با توجه به دو نقش اساسى یاد شده, پیش از هرچیز, باید بنمایانیم هدف نخستین کدام است, اقتصاد, یا فرهنگ؟. اگر هدف اساسى, بهره وریهاى اقتصادى باشد و مقوله هاى فرهنگى در مرتبه هاى بعد قرار گیرد, چنین تفکرى, هر چند به مقوله هاى فرهنگى نیز بها بدهد, ولى به مرور زمان کارهاى فرهنگى رنگ مى بازند, بویژه آن گاه که در ناسازگارى با درآمد باشد که بى گمان قربانى خواهد شد و این همان چیزى است که مردم, صاحب نظران و علماء از آن تشویش خاطر دارند و این تشویش خاطر بجا هم هست; زیرا اگر اصالت را به درآمد و بهره ورى اقتصادى بدهیم, و بیش تر روى نیاز مادى انگشت بگذاریم و از این صنعت چشم داشت مادى داشته باشیم, بسیارى از ارزشها و آرمانها در این گردونه, از مدار خارج خواهند شد و رنگ خواهند باخت و انقلاب از هدفهاى اصلى خود باز مى ماند.
امّا اگر اصالت را به بهره وریهاى فرهنگى بدهیم, سمت وسوى برنامه ریزیها, سیاست گذاریها, ارزش گسترى و فرهنگ محورى خواهدبود و همه حرکتها و پویشها, رنگ فرهنگى و ارزشى به خود خواهد گرفت. در این صورت, درآمدن جهانگردان به سرزمین مقدس ما, نه تنها دغدغه و تشویش خاطرى در پى نخواهد داشت که بهترین و رساترین, گیرنده ها و رساننده هاى پیام انسانى اسلامى انقلاب خواهند بود. ناگفته نماند, اگر هدف در آمد بیش تر باشد و براى رسیدن به درآمد, از ارزشها و فرهنگ ناب اسلامى خویش است برداریم, با اندک دقتى در مى یابیم با این چرخش, به هدف خود که همان درآمد بیش تر باشد, نخواهیم رسید.
کشورى که سرمایه هاى معنوى خود را به تاراج بدهد, از بهره هاى مادى هم باز مى ماند و جامعه اى که به ریشه ها چنگ نزند و از ریشه ها پاس ندارد, در درازمدت گرفتار اهریمن فقر خواهد شد. ارزشها و حرکت بر مدار آنها, چنین نیست که ما را از بهره هاى مادى باز دارند و از شکوفا شدن زندگى جلو بگیرند, بلکه به عکس, پایه هاى زندگى و اقتصاد را استوارتر مى کنند و مردمان را به چشمه هاى زلال و روشن براى برآوردن نیازهاى زندگى راه مى نمایاند.
پس این که کسانى بر این پندارند; اگر ما به باید و نبایدهاى شرعى توجه کنیم و بخواهیم دستورهاى اسلام و ارزشهاى اسلامى و فرهنگى را در همه زوایاى حرکت جهانگردى بگسترانیم, صنعت جهانگردى راى ما درآمدزا نخواهد بود, نه به پیامدهاى ناگوار و فقرآفرین و عزت بر باد دهِ بى توجهى به ارزشها, درست پى برده اند و نه ژرفاى باید و نبایدهاى شرعى و ارزشهاى اسلامى را مى شناسند. اینان اگر به زوایا و ژرفاى باید و نبایدهاى شرعى و ارزشهاى اسلامى پى برده بودند, درک مى کردند که شکوفا شدن اقتصاد و پایدار ماندن این شکوفایى, در گرو توانا سازى بنیه هاى معنوى جامعه و گسترش ارزشهاست.
بایسته ها
2 . دگرگونى باورها:
بى گمان, مردم ما خاطره خوبى از جهانگردان ندارند. مسافرانى که از کشورهاى اروپایى و آمریکا, به مشرق زمین, از جمله کشور ما آمده اند, چون شمارى از آنان انگیزه هاى نادرست و شومى داشته اند و مردم ما, چه آنان که با تاریخ آشنا هستند و چه آنان که از آگاهان و اهل تاریخ شنیده اند, تا نام جهانگرد را مى شنوند, نخستین چیزى که از ذهن آنان مى گذرد, فتنه انگیزى, جاسوسى و غارت میراث فرهنگى است.
آنان که دوران سیاه حکومت پهلوى را دیده اند, جهانگردان را شمارى اوباش, ولگرد, هوسران و بى بندوبار مى شناسند که در آن دوران, در جاهاى خوش و آب و هواى این دیار, به کارهاى خلاف دست مى زده اند و مبلغ فرهنگ مبتذل و افسار گسیخته غرب بوده اند. دگرگونى باورها, کار آسانى نیست. این کار از عمل برآید نى زحرف . این باور را نمى شود با چند سخنرانى از صفحه ذهنها زدود. باید در عمل ثابت کرد ایران امروز, ایران دیروز نیست. این جا, سرزمین شهیدان, دلاوران, ایثارگران, پیروان راستین اسلام و عاشقان خمینى است و میهمان سرزمین لاله ها, باید در شأن صاحب خانه باشد و آداب سرزمین لاله ها را به طور کامل پاس بدارد.
<a name = "f6>
3 . ارائه پاسخهاى روشن مذهبى:
هر چند گردشگرى, به گونه امروزین آن, صنعت به شمار مى رود و دانشى ویژه خود کرده, گزاره اى نوپیدا مى نماد, ولى با پیشینه اى که در تاریخ و فرهنگ دارد, گزاره اى نوپیدا نیست و قرآن کریم, به روشنى سیر در آفاق را ستوده و روایات از فایده هاى آنها بسیار سخن گفته اند و بر همین اساس, مسلمانان, پیش تر از دیگر ملتها, به آفاق گردى روى آورده اند و هم با روى باز ازجهانگردان پذیرایى کرده اند که در تاریخ نمونه هاى بسیار دارد.
آنچه امروز براى جامعه علمى و مذهبى ما, دغدغه آفرین است و تشویش زا, پاسخهاى درست و درخور به پرسشها و شبهه هاست واین که در تبادلها و دادوستدهاى فرهنگى, آنچه از سوى ما ارائه مى شود, برخاسته و جوشیده از متن دین باشد, نه عرضه پیرایه ها و خرافه هایى به نام فرهنگ دینى و دادن پاسخهاى سست به شبهه ها و پرسشها .
از این روى, بایسته است که حوزه هاى علمیه و دانشگاهیان و فرهیختگان و اهل اندیشه, با همکارى و اشراف دولت محترم و ارگانهاى انقلابى و گروهها و جمعیتهاى اسلامى, دست به دست هم بدهند و تشکیلات و بنایى را پى ریزند, تا از سرچشمه زلال و بى آمیغ و به دور از اندیشه هاى کِدر و غبارگرفته, پاسخ به شبهه ها و گونه برخورد با جهانگردان و اندیشه اى که باید عرضه و از آن تبلیغ بشود, بجوشند و سریان بیابند.
در این تشکیلات, راهنمایان و کسانى که به گونه اى با جهانگردان سروکار دارند, هرکس در محدوده کار خود, به گونه دقیق آموزش ببیند و با آداب و رسوم ملى و مذهبى, آشنایى یابد, احکام و دستورها و معارف اسلامى را بیاموزد و آموزش ببیند که باجهانگرد مسلمان چه برخوردى داشته باشد و با غیرمسلمان چه برخوردى, مسلمان چه حقوقى دارد و غیرمسلمان چه حقوقى , رفتار با جهانگرد مسلمان در کشور اسلامى چگونه باید باشد و رفتار با غیرمسلمان چگونه, اینان از چه چیزهایى بازداشته شده اند و از چه چیزهایى بازداشته نشده اند, چه جاهایى حق ورود دارند و چه جاهایى ندارند, چه تماسهایى را اجازه دارند و چه تماسهایى را ندارند و…
امروز, رسالت حوزه ها, در روشنگرى و ارائه پاسخهاى دقیق, فنى و راه گشا ى فقهى است. اگر بناست از صنعت جهانگردى بهره بردارى بهینه بشود, باید, از زاویه اى جدید به فقه جهانگردى پرداخت:
* براى در آمدن آنان به مکانهاى مقدس و مسجدها, با گوناگونى دیدگاهها و مخالفت فقیهان پیشین باید دیدگاه کاربردى روشنى را ارائه داد که در عمل, سردرگمى و گرفتارى پدید نیاورد.
* گوناگونى دیدگاهها در پاکى و ناپاکى غیرمسلمانان, در صنعت جهانگردى, براى دست اندرکاران کشور, دشواریها و سردرگمیهایى را پدید خواهد آورد و این مقوله, باید با بحث و بررسیهاى دقیق روشن شود.
* مقوله دیگر این که چه رفتارى باید با جهانگردان غیرمسلمان, از جهت خورد و خوراک داشت. آیا آنان مى توانند به مانند اهل ذمّه از گوشت خوک و آنچه که در آیین خود آنان رواست, استفاده کنند, یا خیر؟
* زنان جهانگرد غیرمسلمان, چه محدودیتهایى در کشور اسلامى دارند؟ و زنان مسلمان جهانگرد, چگونه رفتارى باید داشته باشند.
و…
ما در این ویژه نامه که پیش روى دارید, که به مناسبت همایش جهانگردى تهیه شده است, تلاش ورزیده ایم, گام نخست را در پاره اى از این مقوله ها برداریم و زمینه را براى پژوهشهاى دقیق, فنى و راه گشا ارائه دهیم, به امید آن که مفید افتد.