نگاهى به مراحل تکامل فقه شیعه

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده


 

ید منذر حکیم
چرایى این بحث:
امروزه, علاقه مندانِ به هر دانشى, مطالعه تاریخچه و بررسى مراحل پیشرفت و تکامل آن دانش را ضرورى مى دانند, زیرا این فراگیرى, آگاهى به مسائل پیرامون آن و شناخت شرایط تکامل و پیشرفتِ آن علم را آسان مى کند. پژوهشگر مى تواند با توجه به شرایط و زمینه هاى گردآورى آن علم در گذر قرن ها تلاش و تکاپوى علمى, آن را ارزش گذارى کند.

فقه شیعه و ادوار تکامل آن
از مهم ترین, ریشه دارترین و گسترده ترین مکتب هاى فقه اسلامى, مکتب فقهى شیعیان دوازده امامى است که به دلیل داشتن دو ویژگى اساسى, با دیگر مذاهب تفاوت دارد:

1. باز بودن باب اجتهاد از روز تأسیس تاکنون; از آن جا که باز نبودن باب اجتهاد در مذاهب دیگر, سبب شده است که آن مذاهب, در زمانى نه بسیار کوتاه, خسارت هاى فراوانى را ببینند, فقیهان عامه نیز به ضرورت باز بودن باب اجتهاد پى برده اند.

2. ارتباط مستقیم با معصومان; ایشان در گذر سه قرن, در چارچوب روشى که قرآن کریم براى معرفت یابى عاقلان و خردمندان برشمرده, این مکتب فقهى را بى هیچ کاستى اى و با روشى استوار بنا نهادند, در حالى که دیگر مذاهب, به پشتوانه قیاس یا جمود بر ظواهر و محدود کردن خود در قالب الفاظ, از این چارچوب بیرون رفته اند.

برخى از فقیهان, علم فقه را (شناخت احکام فرعى شریعت از راه دلیل هاى تفصیلى) دانسته اند که چنین تعریفى دو نکته را دربردارد:

1. فقه مصطلح یا فقه استدلالى, زمانى تصورشدنى خواهد بود که منابع استنباط فراهم باشد. بنابراین, عصر تشریع را که منابع فقهى در آن هنگام پدید آمده, نمى توان از مراحل تکامل فقهِ مصطلح شمرد;

2. عصر امامان معصوم را نیز نمى توان از ادوار علم فقه دانست, زیرا ایشان نیز همانند پیامبر, با تفسیر کلام وى و آیات قرآن, منابع فقهى را براى فقیهان پدید مى آوردند.

بنابراین, فقه روایى (مأثور) را ـ که گردآورى اش از زمان امام باقر و امام صادق تا زمان غیبت به طول انجامید ـ نمى توان فقه استدلالى و اصطلاحى شمرد. برخى از تاریخ فقه نویسان, پایانه عصر غیبت صغرى را که فقیهان به استدلال روى آوردند, آغاز بناى فقه شیعى دانسته اند و زمانه فقه روایى را از ادوار علم فقه شیعه نشمرده اند.

با نگاه به آنچه یاد آوردیم, پس از عصر تشریع, فقه شیعه داراى دو دوره بوده است:

1. دوره تفسیر و تدوین متون دینى که فقه مأثور را دربر مى گیرد;

2. دوره استدلال و استنباط یا فقه اجتهادى.

گفتنى است: براى فقه اجتهادى که در گذر قرن هاى چهارم تا پانزدهم بالید و به تکامل رسید, بخش ها و مراحل چندگانه اى مى توان برشمرد.

تاریخ نویسان فقه شیعه
فقیهان شیعه, در دهه هاى گذشته, به نوشتن تاریخ فقه همت گماردند که به گرد آمدن مجموعه اى پر ارزش در این باره انجامید. در پیوست, فهرست با ارزش ترین آنها را به ترتیب هنگامه تدوین و انتشار, پیش مى فرستیم:

1. ادوار فقه (سه جلد), محمود شهابى, 1367هـ.ق.

2. مقدمه المعالم الجدیده, محمدباقر صدر, 1385هـ.ق.

3. مقدمه الروضة البهیه, محمدمهدى آصفى, 1386هـ.ق.

4. تاریخ فقه جعفرى (عربى), هاشم معروف الحسنى, 1388هـ.ق.

5. نگاهى به تحول علم اصول, ابوالقاسم گرجى, 1393هـ.ق.

6. ادوار علم الفقه و اطواره, على کاشف الغطاء, 1399هـ.ق.

7. خدمات متقابل اسلام و ایران, مرتضى مطهرى.

8. کیهان اندیشه, مقاله سیرى در ادوار فقه, محمدابراهیم جناتى, 1403هـ.ق.

9. مقدمه اى بر فقه شیعه, حسین مدرسى طباطبایى, 1407هـ.ق.

10. مقدمه ریاض المسائل, محمدمهدى آصفى, 1411هـ.ق.

11. مقدمه الفوائد الحائریه, محمدمهدى آصفى, 1414هـ.ق.

12. تاریخ التشریع الاسلامى, عبدالهادى الفضلى, 1415هـ.ق.

13. تاریخ فقه و فقها, ابوالقاسم گرجى, 1418هـ.ق.

14. طبقات فقهاء الشیعه, جعفر سبحانى, 1419هـ.ق.

ملاک هاى مرحله بندى دوران هاى فقه استدلالى

مورّخان فقه شیعه, با توجه به دیدگاه هاى چندگانه در فقه, چندین روش را براى تقسیم مراحل تکامل فقه برگزیده اند. در این باره, فقیه اهل بیت, سیدمحمود شاهرودى(دام ظله) روش ویژه اى را پیش نهاده است. ایشان گذار فقه شیعه با توجه به ویژگیهاى منابع فقهى موجود, از شش مرحله مى داند:

مرحله اوّل: تأسیس و پایه گذارى فقه استدلالى;

مرحله دوم: جهش و شکوفایى;

مرحله سوم: استقلال;

مرحله چهارم: تقابل عقل گرایى و اخبارى گرى;

مرحله پنجم: اعتدال و میانه روى;

مرحله ششم: کمال و بالندگى.

این نام گذارى, با نگاه به ویژگى برجسته هر دوران است و به دلیل پرداختن به خود منابع فقهى و ویژگى هایى, همانند: چگونگى استدلال, گستره موضوعات و مسائل فقهى, عمق و ژرف نگرى, اعتدال و میانه روى در نظریه ها, استقلال در گرایش ها و شیوه هاى استدلال و آنچه که به ماهیّت علم فقه استدلالى ارتباط داشته باشد, از دیگر تقسیم بندى هاى شمرده شده در منابع تاریخ فقه, متمایز شمرده مى شود.

این روش در دوره تربیت محققان مؤسسه (دایرةالمعارف فقه اسلامى بر مذهب اهل بیت), در سال 1377هـ.ش تدریس شد و آنچه مى آید برگرفته همان درسهاست که همراه با فهرستى تفصیلى از فقهاء و آثار فقهى هر مرحله تقدیم مى گردد.

بررسى دقیق و علمى مراحل تکامل فقه شیعه, به کاوشى فراگیر در همه منابع فقه شیعه نیاز دارد, امّا با وجود مهارت و تسلط محققان, همه یا بیشتر تلاش هاى انجام شده, بر پایه حدس و تخمین استوار بوده است, نه نمونه خوانى کامل و آمارگیرى دقیق.

پژوهش در این زمینه و با این روش, هنوز در آغاز راه است, چنان که برخى از نوشته ها را بیش از چند فرضیه نیازمند به استدلال و تکمیل, نمى توان دانست. البته همواره انتظار مى رود که نتایج جدید و نظریات نو در این عرصه, در پى پژوهش هاى فراگیر و بر پایه استقراء تام, به دست آید.

نکته هایى درباره این روش
1. این تقسیم براى مراحل تاریخ فقه شیعه با دیگر تقسیم بندى ها تعارضى ندارد.

2. جداسازى بر پایه پدیده هاى چشمگیر هر دوران مى باشد.

3. چه بسا با بررسى تمام منابع فقهى, براى شناخت عمیق همه تاریخ فقه شیعه, در این تقسیم بندى تغییرى رخ دهد, زیرا که این تقسیم بندى بر پایه حدس و تخمین استوار بوده است.

4. مجموعه نکته هایى که تاکنون مورخان تاریخ فقه تشیع مطرح نموده اند در این نوشته گردآورى شده است. و جاى بازگویى مجدد در این مطالب باز مى باشد و امکان تجدیدنظر به جدّ مطرح مى باشد.

5. انگیزه اولیه در این نوشتار که تذکراتى ویژه پژوهشگران باشد, سبب شد که آن را خلاصه و فهرست وار بنویسیم.

6. آشنایى با روش ها و هدف ها: در این نوشتار, افزون بر نتایج برگرفته شده از مطالعات درباره مراحل تکامل فقه شیعه, روش تحقیق و بررسى در این باره را نیز بر محققان و پژوهشگران برمى نماییم.

7. بررسى هر دوران, نیازمند یادکرد از نکاتى است که حاجت به ابزار و منابع و روش پژوهش در آن هنگامه را برمى تابد; یادکرد از محدوده زمانى هر دوران و شخصیت هاى علمى و کلیدى آن دوران, در کنار شناساندن منابع و چگونگى بهره بردارى شایسته از آنها, براى آن است که پژوهشگر از نزدیک ترین راه به هدف پژوهش دست یابد و افزون بر آگاهى از روش ها و نظریه هاى گوناگون, بهترین را برگزیند.

مرحله تأسیس و بنیان گذارى

1.محدوده زمانى این دوران: این دوره, از ابتداى قرن چهارم, با تلاش هاى صدوق اوّل, على بن حسین قمى (وفات:329هـ.ق) آغاز شده و با کوشش هاى حمزة بن عبدالعزیز دیلمى, معروف به سلاّر (وفات: 448 یا 464هـ.ق) به پایان مى رسد.

برخى از تاریخ نویسان شیعه, تنها کسانى را یاد کرده اند که سرشناس هر دوره بوده اند و قابل توجه و آثارى در شمارگان فراوان و موضوع هاى باارزش داشته اند, اما از آن جا که آگاهى از تمام فعالیت هاى فقهى هر دوره ضرورى است, در این نوشتار فهرستى آورده ایم از شخصیت هاى هر دوره که در منابع تاریخى از آنان یاد شده و نوشته اى در فقه داشته اند. هرچند این فهرست بى نقص نیست, ولى فعالیت هاى فقهى هر دوره را برشمرده است.

2. ویژگى هاى این دوره: الف. با گردآمدن دو مجموعه حدیثى, فقهى کافى از مرحوم کلینى (وفات: 329هـ.ق) و من لایحضره الفقیه از مرحوم صدوق (وفات:381هـ.ق), مهم ترین ابزار استنباط براى فقیهان فراهم شد و حدیث و سنت به یادگار مانده از پیامبر اکرم و اهل بیت(ع), از مهم ترین منابع فقهى براى اجتهاد گردید.

ب. فقه شیعه دوازده امامى را فقه متون گویند, زیرا اجتهاد در این مذهب, بر پایه تلاش در فهم متون دینى و به کار بستن آن براى تشخیص مصادیق و موضوع هاى احکام شرع است; برخلاف اجتهاد رأى و نظر که بر پایه ادله اى نهاده شده که فراتر از متن و مدلول هاى آن بوده که در نتیجه به قیاس و استحسان و خروج از متون دینى کشیده مى شود.

فقیهان شیعه نیز فراتر از موضوع هایى که در متون دینى به آن اشاره شد, در پى موضوع ها و موارد جدیدى براى تطبیق بر این متون برآمدند, چنان که فقیهان شیعه, فرایند تفریع یا بازگرداندن فروع و شاخه ها را به اصول و ریشه ها, براساس ضوابط علمى و اصول تفاهم عرفى و قوانین عقلى و منطقیِ به کار رفته در قانون گذارى ها و تفسیر قوانین پى گرفتند. از رهگذر این دوره, دو گونه کتاب هاى فقهى را مى یابیم:

1. کتاب هاى فقه مأثور; در آنها به ذکر احادیث فقهى در ابواب مختلف فقه بسنده شده است.

2. کتاب هاى فقهى استدلالى; که در آنها افزون بر فقه مأثور, مسائل فقهى جدید که در متن احادیث نیامده, گنجانده شده است.

ج. قوانین و ضوابطى که در هنگام استنباط و اجتهاد به کار مى رفت, در دهه هاى آغازین قرن پنجم به تدریج از علم فقه رسمى آن روز گسست و به صورت یک علم جدید درآمد و مورد تدوین قرار گرفت. کتاب هاى زیر چنان نمونه هایى را برمى نماید:

1. التذکرة باصول الفقه, شیخ مفید (وفات:413هـ.ق);

2. الذریعة إلى اصول الشریعة, سید مرتضى (وفات:436هـ.ق).

د. در این دوره, فرایند اجتهاد و استنباط, بر پایه قوانین علمیِ شناخته شده, استوار گشت و فقیهان, افزون بر متون دینى, دلالت هاى تضمنى و التزامى آنها را نیز بررسیدند. امّا با وجود این هنوز در تطبیق متون دینى با موضوعاتى که در عبارت ها یافت نمى شد, آشکارا پرهیزکارانه برخورد مى کردند.

هـ. به رغم وابستگى علم فقه به روایات معصومین که سنت را برمى نماید, خبر واحد در نزد کسانى مانند سید مرتضى نامعتبر شمرده شد و از دیگر سوى, اجماع را پذیرفتند.

و. در این دوره, نخستین گام ها براى به کارگیرى عقل, در استنباط فقهى (البته با احتیاط کارى و پرهیز بسیار) برداشته شد. خلاصة التذکرة باصول الفقه, کهن ترین کتاب اصولى شیعه است که به ما رسیده و چارچوب و گستره به کارگیرى عقل در استنباط را نشان مى دهد.

با وجود آن که قرآن کریم, عقل و خردورزى را فراوان باارزش مى شمرد, فرایند استنباط در فقه شیعه تا این زمان, در قانون گذارى و درک متون دینى و رسیدن به حکم مسائل جدید, از توجه به عقل دورى مى نمود.

ز. فقه مقارن, از آغاز قرن پنجم, همزمان با نوشته شدن برخى تألیفات, مانند: کتاب هاى شیخ مفید و سید مرتضى آغاز شد. سید مرتضى, دو کتاب الانتصار و الناصریات و شیخ مفید, کتاب الإعلام بما اتفقت علیه الإمامیة من الأحکام و همچنین المسائل العویصة را براى سنجش آراى فقهى مذهب تشیع با دیگر مذاهب اسلامى نگاشتند.

ح. در این مرحله, علم فقه تشیع نیز مانند علم کلام آن, از هجوم و نقد دانشمندان مذهب هاى دیگر در امان نماند و براى همین, بخشى از تلاش هاى شیخ مفید و سید مرتضى در پاسخ گویى به شبهات دانشمندان اهل سنت گذشت.

ط. نظریه پردازى هاى فقهى در این عصر, سه رویکرد داشت:

1. رویکرد روایى و نقلى محض;

2. رویکرد عقل گرایانه;

3. رویکرد به عقل و نقل که هرکدام را در گستره و کاربرد تعیین شده اش, معتبر مى شمرد.

شیخ مفید و سید مرتضى, از شخصیت هاى برجسته رویکرد سومى هستند که تا به امروز ادامه یافته و اکنون پس از رشد و گسترش, مکتب فقهى تشیع را دربرگرفته است.

3. فقیهان این دوره و کتاب هاى فقهى آنان:

1. على بن حسین قمى, معروف به ابن بابویه و صدوق اوّل (وفات:329هـ.ق):

1 . کتاب (رساله) الشرایع; 2. مناسک الحج; 3 . کتاب المواریث.

2. حسن بن على بن ابى عقیل حذّاء, معروف به ابن ابى عقیل عمانى (زنده در 329هـ.ق):

1 . المستمسک بحبل آل الرسول.

3. محمد بن احمد بن سلیم صابونى, معروف به جعفى (وفات: قرن چهارم):

1 . کتاب الفاخر.

4. محمد بن احمد کاتب بغدادى, معروف به ابن جنید و اسکافى (وفات: قرن چهارم):

1. کتاب تهذیب الشیعه لأحکام الشریعه;2 . المختصر الأحمدى للفقه المحمدى.

5. محمد بن على بن بابویه قمى, معروف به صدوق (وفات:381):

1. المقنع; 2. الهدایة; 3. کتاب فى الفقه.

6. محمد بن محمد بن نعمان عکبرى, معروف به مفید (وفات:413):

1 . احکام النساء; 2. الاشراف فى عامة فرائض أهل الإسلام; 3 . الاعلام فیما اتفقت علیه الإمامیة من الأحکام; 4. جوابات المسائل النیسابوریه; 5 . العویص فى الفقه; 6. المقنعه; 7. المسائل التى سئلها أبوجعفر الطوسى; 8 . الموجز فى المتعه; 9. رسالة فى تحریم ذبائح أهل الکتاب; 10. رسالة فى الرد على أصحاب العدد.

7. على بن حسین موسوى, معروف به شریف مرتضى (وفات:436هـ.ق):

1 . الانتصار; 2. جمل العلم والعمل; 3. جوابات المسائل الموصلیه; 4 . جوابات المسائل التّبانیّات; 5. جوابات مسائل أهل میّافارقین; 6 . جوابات المسائل الرّسّیات; 7. جوابات المسائل الرّازیات; 8.جوابات المسائل الطرابلسیات; 9. المسائل الناصریات; 10 . ماتفرّد به الإمامیه; 11. شتات الفوائد والمسائل; 12 . مجموعه اى دیگر از شتات الفوائد والمسائل; 13. رسالة فی الرد على أصحاب العدد.

8. تقى الدین بن نجم الدین, معروف به ابوصلاح حلبى (وفات:447هـ.ق):

1 . الکافى فى الفقه.

9. سلاّر, معروف به قاضى حلب (وفات:448 یا 449هـ.ق):

1 . المراسم العلویه.

دوره دوم: مرحله جهش و شکوفایى

1. محدوده زمانى این دوره: این دوران, از پایانه نیمه نخست قرن پنجم هجرى و دو دهه پایانى زندگانى شیخ طوسى آغاز شد و به نیمه قرن هفتم و زمانه محقق حلّى انجامید. فقیهان این زمانه, در حوزه هاى نجف و حلب و حلّه به سر مى بردند.

2. ویژگى هاى این دوران: فقه استدلالى شیعه که در قرن چهارم پایه گذارى شده بود, در قرن پنجم پس از شیخ مفید و سید مرتضى رشد روزافزونى کرد. عقل و نقل گرایى این دو فقیه, با تلاش هاى شیخ طوسى در شناخت ضعف ها و دفاع او از حقانیت فقه شیعه در برابر تردیدها و شبهه هاى عقل گرایان و نقل گرایان و فقیهان عامه, شکوفا شد.

شیخ طوسى, مکتبى را که میراث استادانش (شیخ مفید و سید مرتضى) بود, در ابعاد چندگانه اى گستراند:

الف. در پى تلاش هاى شیخ مفید و پس از او سید مرتضى براى مستقل کردن علم اصول فقه از علم فقه, شیخ طوسى به قانون مند کردن فرایند استنباط, گردآورى قواعد علم اصول, بررسى و تعمیق آن پرداخت و کتاب عدة الاصول را نوشت. این کتاب که از کتاب هاى اصولى پیش تر برتر مى نمود, تا قرن هاى پیشین کتاب درسى حوزه هاى علمیه بود ـ تا قرن دهم شرح و پاورقى هاى بسیارى بر این کتاب نوشته شده که نشان از اهمیتش مى دهد.

ب. در تحقیقات فقهى, از عقل و نقل, به گونه اى یکسان بهره مى بردند, چنان که شیخ مفید کتاب و سنت را دلیل نقلى مى دانست و براى به دست آوردن سنت از راه احادیث, بررسى و شناخت راویان احادیث گذشته از شناخت دلالتها و پیام هاى آیه هاى کتاب الهى و متون سنّت معصومین را ضرورى مى شمرد. شیخ طوسى, بر قرار دادن معیارهایى براى سنجشِ قانون مندِ راویان حدیث در علم رجال, همت گمارد. در پى این تلاش ها, فقه شیعه که تا زمان شیخ مفید و سیّد مرتضى (که به دلیل انکار حجیت خبر واحد بیشتر به اجماع و عقل مى پرداخت), به سمت خبر واحد گردشى آشکار کرد که استناد به ملاک هاى جدید علم رجال را مى پذیرفت. کوشش هاى شیخ طوسى در علم رجال را در دو مجموعه فقهى ـ حدیثى تهذیب و استبصار و کتاب هاى رجالى او مانند اختیار معرفةالرجال و الفهرست افزون بر فهرست نجاشى که از امتیازات این دوران است, مى توانیم به دست آوریم. این تلاش ها, براى خبر واحد نقش مهمى در فقه به ارمغان آورد.

ج. قانون مند کردن استنباط با تدوین مجدّد قواعد اصول فقه, در حقیقت آماده سازى ابزار کار است و براى استنباط احکام ـ که براساس اجتهاد و استدلال بر احکام شرعى استوار بوده ـ نیازمند روشن کردن روش به کارگیرى این قوانینِ استنباط مى باشد و شیخ طوسى این بخش مهم از اجتهاد را در کتاب تهذیب الاحکام (که شرحى استدلالى بر کتاب المقنعه شیخ مفید است) پى گرفته است.

شیخ طوسى در کتاب تهذیب, استدلال نظریات فقهى مفید را آورده و افزون بر آن, آراء خود را با یادکرد دلیل خود, در مسائل مختلف بیان مى کند. به همین دلیل, کتاب تهذیب را تنها کتاب حدیثى نمى توان دانست.

او در کتاب الاستبصار, مشکل اخبار متعارض را که مکتب فقهى اهل بیت(ع) به دلایل مختلفى دچار آن شده, مى گشاید. به همین دلیل, کتاب استبصار, نمونه برجسته اى از فقه استدلالى با رویکرد روایى و در سطحى بالا از فقاهت شمرده مى شود.

این تلاش ها گام بلند و بى پیشینه اى در راه تکامل فقه استدلالى بود.

د. به دلیل فضاى پرهیزکارانه و بسیار با احتیاط که پیش از شیخ طوسى, فقیهان از استنباط جدّیِ احکام فرعیِ یاد نشده در متن روایات, پرهیز مى کردند. البته تلاش هاى شیخ طوسى در این زمینه نخستین تلاش ها نیست, امّا مى توان آنها را برجسته ترین کوشش هاى این عصر دانست. در این باره, مکاتب فقهى دیگر به قیاس و استحسان روى آوردند و با وجود کمبود منابع روایى شان نسبت به احادیث فقهى شیعه, با این روش آثار فقهى خود را گستراندند و بر کمبود مسائل فقهى جدید در کتاب هاى فقه شیعه, خرده گرفتند. بنابر پندار طرفداران اجتهاد رأى, کمبود متون روایى ـ فقهى با جاودانگى دین اسلام در برابر دگرگونى ها و پیشرفت زمان سازگار نیست و مجتهدان, در مبانى و دلیل هاى شرعى جدید, مانند: قیاس, استحسان, مصالح مرسله, سنّت صحابى و… ناگزیر باید نوآورى کنند.

بى گمان این گونه اندیشه ها که بر فضاى علمى آن روز گسترانیده شده بود, شیخ طوسى را به تلاش بر ضدّ آن برانگیخت. این تلاش ها همزمان دو هدف را در پى مى گرفت:

1. اثبات همپایى و شکوفایى فقه شیعه همگام با پدید آمدن حوادث و موضوع هاى جدید و پرهیز از رأى شخصى مجتهد از راه قیاس و استحسان;

2. اثبات پیشى گرفتن فقه شیعه بر فقه دیگر مذهب ها در گستره موضوعات جدید و تفریع احکام.

از آن جا که تلاش شیخ طوسى در به کار بستن و تطبیق فقه شیعه با زمان, با فقه اهل سنت در رقابت بود, این تلاش در برخى موارد, از آفت تقلید از آنان در طرح مسائل و گرایش به برخى روش هاى اهل سنت در تشقیق و تقسیم بندى ابواب و موضوعات در امان نماند. براى همین, برخى از بزرگان شیعه, برخى آثار فقهى شیعه را تأثیر گرفته از فقه اهل سنت مى دانستند و فهم دقیق فقه تشیع را منهاى فراگیرى فقه اهل تسنن, ممکن نمى دانستند.

در این زمان, فقه اهل تسنن, فقه رایج در جامعه و فقه عموم مردم و حکومت بود و چنین اثرپذیرى امرى طبیعى مى نمود, پس فقیهان شیعه ناگزیر اصول و مبانى فقهى خویش را با مبانى فقهى حاکم و رایج, مقایسه مى کردند تا در میدان رقابت کم نیاورند. فقیهان شیعه, براى مدتى ناگزیر پا به پاى فقه اهل سنت حرکت مى کردند تا بتوانند برترى و آن گاه استقلال فقه شیعه را اثبات کنند.

فرایند انتقال از حالت تقلید و اثرپذیرى به حالت استقلال, نزدیک دو قرن به طول انجامید. در این باره, پیشرفت و تمایز چشمگیر از نوشته هاى محقق حلّى و پیروان مکتبش را نسبت به کتاب هاى شیخ طوسى درمى یابیم.

در هر حال, کتاب المبسوط شیخ طوسى که یک دوره کامل فقه شیعى مى باشد, تلاشى پیش رو در گسترش شاخه ها و فروع مسائل فقهى بوده; در سنجش این کتاب با المقنعه شیخ مفید یا نهایه خود شیخ طوسى, بیش از چهار برابر این دو کتاب مى باشد.

هـ. شیخ طوسى, بنیان گذار این دوره, براى اثبات برترى فقه شیعه, افزون بر گسترش فروع فقهى, مکتب فقهى شیعه را با دیگر مکاتب سنجید و کتاب خلاف را در همین باره نوشت. با وجود آن که خلاف شیخ طوسى, گستردگى فقه تشیع و توانایى آن را در همراه شدن با زمان برنموده, نظریات اختصاصى فقه شیعه را با آراى مکاتب دیگر نیز نمایان کرده است. البته سید مرتضى و شیخ مفید نیز در آثارشان, به فقه مقارن ـ که در زمانه سیّد, رشد کمّى و کیفى بسیارى کرده بود ـ پرداخته اند, امّا شیخ طوسى براى نخستین بار فقه مقارن را در مجموعه اى کامل و در تمامى ابواب فقه, به همراه بحث هاى گسترده اى در هر باب, پرداخته است.

و. مکتب فقهى شیعه که افتخار پیروى از کتاب و عترت را دارد و این دو را جدا از هم نمى داند, ناگزیر باید قرآن کریم را منبع اساسى براى فقه و در کنار سنت پیامبر و اهل بیتش(ع) بپذیرد. براى همین, کتاب هاى شیخ طوسى, از قرآن کریم تأثیر پذیرفته است و التبیان شیخ طوسى در ده جلد نشانگر تلاش علمى قرآنى شیخ مى باشد, چنان که تلاش هاى شیخ طوسى و پیروان مکتبش در زمینه فقه القرآن, پس از گذر یک قرن, کتاب ممتاز و برجسته قطب الدین راوندى را براى فقه تشیع به ارمغان آورد. هرچند فقیهان بزرگ شیعه پس از وى آثارى گران بها به جا گذاشته اند, این کتاب هنوز هم که ده قرن از آن مى گذرد, از برجسته گى ویژه اى برخوردار مى باشد.

3. فقیهان این دوره و کتاب هاى فقهى آنان:

1. ابوجعفر محمد بن حسن طوسى (وفات:460هـ.ق):

1 . الاقتصاد; 2 . الجمل والعقود; 3. الخلاف; 4. المبسوط; 5. المسائل الحائریات; 6 . النهایه; 7. رسالة فى تحریم الفقاع; 8. الإیجاز فى الفرائض; 9. عمل الیوم واللیله.

2. محمد بن حسن بن حمزه جعفرى (وفات:463هـ.ق):

1 . مسائل متفرقه.

3. عبدالعزیز بن نحریر طرابلسى, ابن براج قاضى (وفات:486هـ.ق):

1. الجواهر فى الفقه; 2. المهذب; 3. شرح جمل العلم والعمل از شریف مرتضى.

4. سلیمان بن حسن بن سلیمان نظام الدین صهرشتى (وفات:پایانه قرن پنجم):

1 . اصباح الشیعة بمصباح الشریعه.

5. علاءالدین على بن حسن بن ابى مجد حلبى (وفات:قرن ششم):

1 . اشارة السبق الى معرفة الحق.

6. ابوعلى حسن بن شیخ طوسى, معروف به مفید ثانى (گفته شده که در سال 515هـ.ق زنده بوده است):

1 . شرح النهایه; 2. الأمالی لمجالس والده.

7. محمد بن على بن حمزه طوسى, معروف به ابن حمزه (زنده در 566هـ.ق):

1 . الوسیلة إلى نیل الفضیله.

8. سعید بن عبدالله بن حسین, معروف به قطب راوندى (وفات:573هـ.ق):

1. فقه القرآن; 8 ـ2. مسائل (فارسى).

9. حمزة بن على حلبى حسینى, معروف به ابن زهره (وفات:585هـ.ق):

1 . غنیة النزوع.

10. على بن عبدالله رازى, معروف به منتجب الدین (زنده در 585هـ.ق):

1 . العصرة فی المواسعة والمضایقه.

11. رشیدالدین محمد بن على, معروف به ابن شهرآشوب (وفات:588هـ.ق):

1 . متشابه القرآن (بیان المشکلات من الآیات المتشابهات).

12. شاذان بن جبرئیل قمى (زنده در 593هـ.ق):

1 . ازاحة العلة فی معرفة القبله.

13. محمد بن منصور بن احمد, معروف به ابن ادریس (وفات:598هـ.ق):

1 . السرائر الحاوی لتحریر الفتاوى;2. مسائل فی أبعاض الفقه وأجوبتها.

14. معین الدین سالم بن بدران مصرى (وفات:626هـ.ق):

1. رسالة فی کیفیة غسل الجنابة; 2. المعونة فی مسائل المیراث.

15. محمد بن محمد بن حسن, معروف به نصیرالدین طوسى (وفات:672هـ.ق):

1. البیّنات فی تحریر المواریث; 2. الفرائض النصیریة (جواهر الحقائق).

مرحله سوم: استقلال فقه شیعه

1. محدوده زمانى این دوره: دوران سوم پیشرفت فقه اجتهادى که از نیمه قرن هفتم و با ظهور محقق حلّى (وفات: 676هـ.ق) آغاز گردید, در گذر سه قرن, با کوشش چهره هاى برجسته مکتب, مانند: شهیدین (768ـ 966هـ.ق) و کرکى (940هـ.ق) تا نیمه دوم قرن دهم نهادینه شد.

مراکز علمى این دوران, به ترتیب فعالیت عبارت اند از: حلّه, جبل عامل و اصفهان.

این سه قرن تلاش فقیهان را دوران استقلال فقه شیعه گوییم.

2. ویژگى هاى این مرحله: پویندگى فقه شیعه در این دوران, چنان بود که در اندازه و چگونگیِ (کمّ و کیف) شکل و قالب, محتوا و نوع آثار فقهى و اصولى, پدیدار شد. البته نمودهاى بیرونى این رشد و پویندگى, در زمینه هاى گوناگونى بود.

در این دوران, فقه تشیع از مرحله تقلید و کشانده شدن به پیروى از سبک فقه حاکم در دوران پیشین, بیرون آمده و براى همین, این گاه را دوران استقلال نامیدیم.

3. نمودهاى رشد و پویندگى در این عصر: نخست تأثیر در زمینه اصول فقه اجتهادى و ابزار لازم در تفقّه آن همچون رجال و درایه, و همچنین: عرصه هاى فقه اجتهادى, پدیده هایى چند وجود دارد که قابل توجه بوده و شایسته مطالعه باشد که در دو عرصه مهم تبیین مى گردد:

عرصه نخست: عرصه ابزار و قواعد تفقّه در دین, که در چهار زمینه اشاره مى شود

الف. در زمینه اصول فقه: 1. توجه بایسته به علم اصول فقه که به پیرایش و دوباره نگرى مباحث و چینش درست آنها انجامید, سبب گسست جدّى این مباحث از مباحث اصولى اهل سنت شد.

سنجش معارج الاصول محقق حلّى و نهایة الوصول شاگردش علامه حلّى (که از بزرگان این عصر بود) با الذریعة و العدّه سید مرتضى و عدةالاصول شیخ طوسى (از بزرگان دوران قبل) ویژگى این مرحله را به خوبى برمى نماید.

2. گسترش مباحث و مسائل علم اصول که برگرفته از توجه گسترده به آن بود, سبب به کارگیرى علم اصول در مباحث فقهى شد, چنان که مباحث فقه تجارت در این مرحله, گسترش شایان و قابل توجه یافت.

3. توجه ویژه به علم اصول فقه, سبب دگرگونى و تحولى چشمگیر در تدریس و تألیف در زمینه این علم شد; چنان که علامه حلّى دست کم سه کتاب را در موضوع اصول فقه براى سه سطح علمیِ ابتدایى, متوسط و عالى طلاب به رشته تحریر درآورد.

ب. در زمینه علم درایه:همان گونه که در دوران گذشته پیش آن به خبر واحد داراى شرایط حجیت روى آورده شد, در این مرحله نیز این دیدگاه, با ویرایش و بازنگرى مجدّد و طبقه بندى دقیق تر براى انواع خبر واحد تحوّلى جدید در استدلال هاى فقهى به عمل آمد.

با فزونى طرفداران حجیت خبر واحد, بحث ها و تحقیقات مرتبط با این اصل بسیار مهم نیز پیراسته و منظم شد; در پى تقسیم ثنایى (دوگانه) احادیث به معتبر و غیر معتبر, مکتب محقق و علامه, تربیع احادیث (تقسیم بندى چهارگانه روایات) را پدید آورد.

این پدیده, نشان از پیشرفتى آشکار در ابزار و اصول به کار رفته در استنباط به شمار مى رود, زیرا دقت نظر در گزینش احادیث را برمى نماید و این دقت در فرایند اجتهاد اثرى ویژه داشت.

ج. در زمینه علم رجال: در دوره گذشته, با اوّلین تلاش هاى شیخ طوسى براى پایه گذارى علم رجال, مهم ترین ابزار شناخت احادیث صحیح و معتبر,آشنا شدیم.فقیهان پس از ایشان نیز استقراء و مطالعه حالات تمام راویان حدیث و جدا کردن افراد ثقه از غیر ثقه را ضرورى دیدند. از سوى دیگر, وجود نام هاى مشترک میان راویان, تلاش پى گیرى را براى شناخت و جداسازى صاحبان این نام ها را مى طلبید که آثار رجالى علامه حلّى, مانند: ایضاح الاشتباه و خلاصة الاقوال به خوبى این تلاش وى را نشان مى دهد.

د. سایر ابزارها و دانش هاى تأثیرگذار در اجتهاد: فقیهان این دوره, و پیشاپیش آنان خواجه نصیرالدین طوسى و شاگردش علامه حلّى از دیگر دانش هاى کارا در فقه, مانند: حساب و ریاضى در مباحث ارث, خمس, زکات و معاملات و علم هیئت و نجوم در بحث هاى قبله, هلال, اوقات نماز و… بهره جستند; افزون بر آن که منطق و کلام نیز هم در فقه و هم در اصول فقه کارایى دارند.

عرصه دوم: عرصه فقاهت که در نکات ده گانه ذیل اشاره مى گردد.

دورى از روحیه تقلید و اثرپذیرى از سایر مکتبهاى فقهى مهم ترین پدیده فقهى این دوران است. علت پدید آمدن این روحیه, کوشش فقیهان در گستراندن فقه استدلالى و تفریعى, براى اثبات برترى فقه شیعه فقه اهل سنت بود. درآمد این کشاکش فقهى, به پدید آمدن عنوان هاى جدید و فتوى ها و استدلال هاى ویژه انجامید.

الف. دیدگاه هاى فقهى مستقلّ شیعه, با بازنگرى در اصول فقه و دیگر ابزار استنباط به تدریج به وجود آمد. و فراورده هاى فقهى چه در قالب و چه در محتوا دگرگون شد. و تبویب جدید کتاب هاى فقهى شیعه نشانگر این تحوّل مى باشد.

ب. در این دوره, گروهى به پیرایش میراث فقهى و اصولى گذشتگان و بازنگرى در روش ها, و نوشته هاى فقهى رسیده از آنان روى آوردند. براى پى بردن به این باره, بسنجید روش محقق حلّى را در شرایع و مختصر و نیز علامه را در تبصره و شهیدین را در لمعه و روضه با روش نهایه و مبسوط شیخ طوسى که در دوران پیشین نوشته شده است.

ج. از پیامدهاى این استقلال در دیدگاه ها, پدید آمدن مجموعه هاى فقهى گوناگونى بود که چه از لحاظ سطح علمى, و چه از لحاظ گستره بحث ها, تنوّع ابواب و فراگیرى مسائل مختلف زندگى قابل توجه مى باشد. در این مجموعه ها, مباحث فقهى گذشتگان پیراسته و باز نگریسته شده است.

د. در بُعد فقه مقارن, پس از گذر دوره نوآورى هاى شیخ طوسى, مقایسه هاى فقهى آراء و مکاتب در ساختار و محتوا گسترده و عمیق تر شد, چنان که چندین اثر, تحقیقاتى مقایسه اى گرد آمد; از جمله کتاب مختلف الشیعه, براى مقایسه نظریه هاى فقیهان شیعه است که آثار مثبتى را بر فقه شیعه گذاشت, و نیز مى توان یاد کرد از: کتاب هاى تذکرةالفقهاء و منتهى المطلب علامه حلّى, بویژه اگر سبک و محتواى آن دو را باهم بسنجیم یک تحوّل چشمگیر در این مرحله مشاهده مى گردد که فقه مقارن برون مذهبى بشمار مى رود.

هـ. افزون بر چندگونگى اهداف و تلاش هاى فقهى این عصر, نوشته هاى تحوّل حاصل در تألیف کتاب هاى فقهى چه در کمّ و چه کیف چشمگیر شد; از تألیفات فقهى غیر استدلالى تا نوشته هایى با برترین استدلال هاى فقهى. مانند: المختصر النافع و تبصرة المتعلمین به عنوان متن درسى, کوتاه و کاملى که دارا هستند, در کنار اللمعة الدمشقیه, که تاکنون محور تدریس و تحصیل در حوزه هاى علمى مى باشد. از ویژگى هاى مهم این دوره و ویژگى سطوح مختلف حوزه قابل استفاده مى باشند, فقیهان شیعه توجه ویژه اى به این متون داشته و با شرح و توضیح این متون درسى اهمیّت این متون را نشان داده اند, که نشانه برگزیدن و تأیید آنها است.

و. گردآورى قواعد فقهى که از لابلاى مباحث فقهى بیرون کشیده شد, چنان که در کتاب هاى القواعد والفوائد, و نضد القواعد الفقهیه برتابیده, از پیشرفت هاى فقهى این دوره است.

ز. در این عصر, بحث هاى فقه تجارت بلکه فقه معاملات گسترانده شد, زیرا افزون بر پیشرفت مباحث اصولى, قواعد فقهى نیز گرد آمده بود و تأثیر فراوانى بر روند استدلال و فقاهت بر جاى گذاشت.

ح. حکومت اسلامى و شیعى, در دهه هاى پایانى این دوران, پایه گذارى شد. از آن جا که این حکومت, بر پایه فقه اهل بیت و دنباله روى روش آنان در زندگى بود, نیاز به تدوین فقه حکومت داشت.

افزون بر تلاش هاى شهید اوّل در تدوین فقه حکومتى براى سربداران, پس از آن که محقق کرکى, نظارت بر حکومت صفوى را پذیرفت, توجه فقها به مسائل دولت و احکام حکومتى برانگیخته شد.

پى آمد این بررسى ها, نظریه پردازان در فقه, مسئله ولایت فقیه و گستره اختیارات او را بررسى نموده و رساله هایى فقهى زمینه مسائل فقه حکومتى, مانند: خراج و نمازجمعه و… نوشتند.

ط. محقق کرکى در این دوره, فقه استدلالى را با ژرف اندیشى و دقت کم نظیرى و دورى از روش فقه اهل سنت, به خوبى پرداخت, و به رشته تحریر درآورد.

یى. در این مرحله, فزونى آراء و نوآورى ها در اصول و فقه, پیشرفت علمى فقه تشیع را پس از سه قرن تلاش پیاپى برنمایاند.

4. مراکز فقهى مهم, در این زمانه: در این دوران, سه مرکز فقهى شیعى, با ویژگى هاى جدا از هم, به شهرت رسیدند و جلودار حوزه هاى تشیع, در علم فقه شدند.

این مراکز به ترتیب عبارت اند از:

1. حوزه حلّه;

2. حوزه جبل عامل;

3. حوزه اصفهان.

هرچند حوزه حلّه بازتاب و تداوم حوزه هاى بغداد و نجف شمرده مى شود, ولى به دلیل استقلال آن حوزه, باید آن را حوزه اى پیشرو دانست.

البته چنان که حوزه جبل عامل, قواعد فقهى را گرد آورد و در فقه معاملات بسیار کوشید, حوزه اصفهان در پرداخت تئورى و عملى فقه دولت برجسته بود.

بدین گونه, فقه شیعه در دو بُعد نظرى و تطبیقى استقلال کامل یافت و از فقه فردى (احوالات شخصیه) به فقه اجتماع و حکومت رسید ـ به رغم گذشت چندین قرن از آغاز غیبت کبرى تلاش دشمنان براى نابود کردن مکتب اهل بیت و شیعیان.

5.فهرست نام بزرگان مرحله سوم (دوران استقلال) و آثار فقهى آنان:

1. نجم الدین جعفر بن حسن, معروف به محقق طوسى (وفات:676هـ.ق):

1. شرایع الاسلام; 2 . العزیه; 3 . المختصر النافع; 4. المسائل البغدادیه; 5. المسائل الطبریه; 6. المسائل الکمالیه; 7. المسائل المصریه; 8 . المصطلحات الفقهیه; 9. المعتبر; 10. نکت النهایه; 11 . استحباب التیاسر لأهل العراق.

2. حسین بن ابى طالب یوسفى, معروف به فاضل آبى (زنده در 672هـ.ق):

1 . کشف الرموز.

3. یحیى بن سعید بن سعید حلّى (وفات:689 یا 690هـ.ق):

1. جامع الشرائع; 2. نزهة الناظر; 3. جامع الخلاف والوفاق بین الامامیّة وأئمة الحجاز والعراق.

4. ابن داوود حلّى (زنده در 707هـ.ق):

1. عقد الجواهر فى الاشباه والنظائر; 2. تحصیل المنافع من کتاب النافع; 3. التحفة السعدیة; 4. المقتصر من المختصر.

5. حسن بن یوسف بن مطهر اسدى حلّى, معروف به علامه حلّى (وفات: 726هـ.ق):

1. أجوبة المسائل المهنائیه; 2. أجوبة المسائل ابن زهره; 3. أجوبة المسائل الفقهیه; 4 . ارشاد الأذهان; 5 . تبصرة المتعلمین; 6 . تذکرة الفقهاء; 7 . تلخیص المرام; 8. قواعد الأحکام; 9. مختلف الشیعه; 10. منتهى المطلب; 11 . نهایة الإحکام; 12 . حواشى قواعد الأحکام; 13. رسالة فى المواریث; 14. رسالة فى واجبات الحج; 15. تحریر الأحکام الشرعیه.

6. ضیاء الدین عبدالله بن محمد اعرجى حسینى حلّى (زنده در 740هـ.ق):

1 . تحریر التحریر.

7. عبدالمطلب بن محمد اعرج حسینى عمیدى, معروف به سید عمیدالدین (وفات: 754هـ.ق):

1. کنزالفوائد; 2. المسأله النافعة.

8. محمدبن حسن بن یوسف اسدى حلّى, معروف به فخرالمحققین (وفات: 771هـ.ق):

1. ایضاح الفوائد; 2.حاشیةالارشاد; 3 . حواشى متفرقة;4. جامع الفوائد; 5. معنى قول العلامه فى القواعد; 6 . مسائل بعض الاجله; 7 . مسائل بعض الفضلاء; 8 . المسائل الفقهیه; 9 . المسائل المظاهریه; 10 . المسائل الناصریات; 11. الفخریة فى معرفة النیه; 12. رسالة فى الحج; 13. المسائل الآملیّات.

9. عبدالرحمن بن محمد عتایقى (زنده در 779هـ.ق):

1 . درر النقاد (شرح ارشاد الاذهان).

10. محمدبن مکى عاملى, معروف به شهید اوّل (وفات: 786هـ.ق):

1. أجوبة المسائل الفقهیه; 2 . أجوبة مسائل محمدبن مجاهد; 3. اجوبة مسائل مقدادبن عبدالله السیورى; 4. اربع مسائل فقهیه; 5. البیان; 6 . الدروس الشرعیه; 7. ذکرى الشیعه; 8. غایه المراد; 9. اللمعة الدمشقیه; 10. الالفیه; 11. رسالة فى ابداع السفر فى شهر رمضان; 12 . رسالة فى خلل الصلاة; 13 . خلاصة الاعتبار فى الحج والاعتمار; 14. مسائل تزاحم الحقوق; 15 . القواعد والفوائد; 16. التکلیفیه; 17 . المنسک الکبیر.

11. احمدبن عبدالله بن سعید بحرانى, معروف به ابن متوّج (وفات: 820هـ.ق):

1. الفرائض; 2. کفایة الطالبین; 3. مجمع الغرائب; 4. وسیلة القاصد.

12. زین الدین على بن حسن خطى بحرانى (وفات: نخست قرن نهم):

1. رسالة فى خلل الصلاة; 2. الفرائض.

13. جمال الدین مقدادبن عبدالله حلى اسدى, معروف به فاضل مقداد (وفات: 826هـ.ق):

1 . التنقیح الرائع; 2. کنز العرفان; 3. جامع الفوائد; 4. نضد القواعد الفقهیه; 5. التحفة الناجیة فى التقربات الالهیه.

14. جمال الدین احمدبن محمد اسدى, معروف به ابن فهد اسدى (وفات: 841هـ.ق):

1 . اجوبة المسائل الفقهیه; 2. اجوبة المسائل; 3. الفتاوى; 4. اللوامع; 5 . المسائل البحریه; 6. المسائل الشامیة الاُولى; 7. المحرر; 8 . المقتصر; 9. الموجز; 10. المهذب البارع; 11 . رسالة فى احکام عقد النکاح; 12 . بغیة الراغبین (رسالة فى کثیر الشک); 13 . رسالة فى فقه الصلاه; 14 . غایة الایجاز; 15 . الهدایه; 16 . مسألة فى الاحباط والتکفیر; 17 . رسالة فى خلل الصلاة; 18 . کفایة المحتاج; 19 . اللمعة الجلیه فى معرفة النیه; 20 . رسالة فى مناسک الحج; 21 . مصباح المبتدى; 22 . شذرةالنضید; 23 . مسألة فى صلاة المیت; 24 . رسالة فى تحمل العبادة عن الغیر و کیفیة الاستنابه; 25 . رسالة فى نیات الحج; 26 . رسالة فى نیات العبادات.

15. ابن فهد احسائى (وفات: 840هـ.ق):

1 . خلاصه التنقیح.

16. شمس الدین محمدبن شجاع حلى, معروف به قطان یا ابن قطان (وفات: نیمه نخست قرن نهم. گفته اند که در سال 831هـ.ق زنده بوده است):

1 . معلم الدین فى فقه آل یاسین.

17. ابراهیم بن لیث حسینى (وفات: میانه قرن نهم):

1 . المقدمة الفرعیه.

18. شمس الدین على تولانى نحاریرى عاملى (وفات:میانه قرن نهم):

1. کفایة المهتدى (التولانیه); 2. المسائل الفقهیه (مسائل ابن طى); 3 . الدر المنضود فى صیغ العقود.

19. فخرالدین احمدبن محمد سبیعى عاملى (زنده در 854 هـ. ق):

1. سدید الافهام; 2 . الدرة الدریه; 3 . الانوار العلیه.

20. مفلح بن حسن [حسین] بن راشد صیمرى (زنده در 887 یا 873 و گفته شده پیرامون 900 هجرى قمرى):

1. غایة المرام فى شرح شرائع الاسلام; 2 . کشف الالتباس (شرح الموجز لابن فهد); 3 . التنبیه على غرائب من لایحضره الفقیه; 4 . رسالة فى سهو الصلاة الیومیه; 5 . جواهر الکلمات; 6 . النبذة العقودیة فى الصیغ النکاحیه.

21. على بن حسین عاملى, معروف به محقق کرکى یا محقق ثانى (وفات: 940هـ.ق):

1 . فوائد الشرایع (حواشى على شرایع الاسلام); 2 . جامع المقاصد (شرح قواعد العلامه); 3. تعلیق الارشاد; 4. اجوبة المسائل الفقهیه; 5. اجوبة المسائل الفقهیه (مجموعه اخرى); 6. اجوبة المسائل الصیمریه; 7. اجوبة مسائل وردت فى سنه 929; 8. اجوبة مسائل مولانا یوسف المازندرانى; 9. اجوبة المسائل الفقهیه (مجموعه اخرى); 10. اجوبة المسائل الفقهیه (مجموعه اخرى); 11. فتاوى; 12. المسموعه; 13. رسالة فى التقیه; 14. رسالة فى وجوب طهارة لمس کتابة الله; 15. رسالة فى ما تنجس بعضه واشتبه موضع النجاسه; 16. الالفیه; 17. الجعفریه; 18. حاشیة تحریر الاحکام; 19. حاشیة قواعد الاحکام; 20. حاشیة الالفیه; 21. حاشیة مختلف الشیعه ; 22. حاشیة المختصر النافع; 23. النجمیه; 24. معانى افعال الصلاه; 25. رسالة فى القبله; 26. رسالة فى جواز السجود على التربة الحسینیة المشویه; 27. رسالة فى صلاة الجمعه; 28. رسالة فى خلل الصلاه; 29. فوائد فى صلاة المسافر; 30. رسالة فى الحجّ والعمره; 31. صیغ العقود والایقاعات; 32. انیس التوابین; 33. قاطعة اللجاج; 34. رسالة فى تحقیق البیع بشرط الخیار; 35. رسالة فى تصرف المشترى فى زمن الخیار; 36. رسالة فى شروط النکاح; 37. رسالة فى الرضاع; 38. رسالة فى المتعه; 39. رسالة فى طلاق الغائب; 40. رسالة فى الارض المندرسه; 41. شرح مبحث المیراث; 42. رسالة فى العداله.

22. ابراهیم بن سلیمان قطیفى (زنده در 945 هـ.ق):

1. رسالة فى النیه; 2. رسالة فى الرضاع; 3. الرسالة النجفیة فى سهو الصلاة الیومیه; 4. السراج الوهاج; 5. الهادى الى الرشاد; 6. حاشیه الارشاد; 7. کشف الفوائد; 8. شرح الالفیه; 9. حاشیة الالفیّه.

23. محمدبن حارث منصورى بحرانى (زنده در 952هـ.ق):

1 . السیفیة; 2 . رسالة فى معرفة القبله; 3 . مسألة فى اشتراط استقرار الحیاة فى الذبیحه.

24. على بن احمدبن هلال منشار عاملى (وفات: میانه قرن دهم):

1 . صیغ العقود و الایقاعات.

25. زین الدین بن على بن احمد عاملى, معروف به شهید ثانى (وفات: 966هـ.ق):

1. فوائد القواعد; 2. حاشیة الشرایع; 3. مسالک الافهام; 4. روض الجنان; 5. الروضة البهیه; 6. اجوبة مسائل حسین بن ربیعة المدنى; 7. اجوبة مسائل ابن فرّوج; 8. اجوبة المسائل المازحیه; 9. اجوبة المسائل النجفیه; 10. اجوبة المسائل الشامیه; 11. اجوبة مسائل شکربن حمدان; 12. اجوبة مسائل السیدشرف الدین السماکى; 13. فوائد متفرقه; 14. مجموعة الافادات; 15. مسائل التلمیذ; 16. المختار من مواضع الخلاف; 17. حاشیة المختصر النافع; 18. رسالة فى النیه; 19. الاقتصاد والارشاد; 20. الاسطنبولیه فى الواجبات العینیه; 21. حاشیة الارشاد; 22. تمهید القواعد; 23. المقاصد العلیه; 24. حاشیة الالفیه; 25. حاشیة اخرى على الالفیه; 26. مقالة فى وجوه البحث على صلاة الجمعه; 27. رسالة فى خلل الصلاه; 28. مناسک الحج الکبیر ; 29. مناسک الحج; 30. صیغ العقود; 31. حاشیة على کتاب الفرائض من المختصر النافع; 32. رسالة فى العداله.

26. على بن حسین حسینى, معروف به ابن صائغ عاملى (زنده در 969 و یا در 980 هـ.ق):

1 . مجمع البیان فى شرح ارشاد الاذهان; 2. شرح شرایع الاسلام.

27. حسین بن عبدالصمد عاملى, پدر شیخ بهائى (وفات: 984هـ.ق):

1. مسألتان; 2. مسائل فقهیه; 3. التساعیه; 4. الواجبات الملکیه; 5. حاشیة الارشاد; 6. شرح الالفیه; 7. تحفة اهل الایمان; 8. قبلة عراق العجم و خراسان; 9. رسالة فى وجوب صلاة الجمعه; 10. رسالة فى حلیة جوائز السلطان; 11. رسالة فى الاقرار; 12. رسالة فى الرضاع; 13. رسالة فى الید والشیاع; 14. العقد الحسینى.

28. عبدالعالى بن على کرکى, فرزند محقق کرکى (وفات: 993هـ.ق):

1. رسالة فى البلوغ وحدّه; 2. النظامیه; 3. رسالة فى الکبائر;4. حاشیة المختصر النافع; 5. منهج السداد;.

29. حسین بن على بن عبدالعالى کرکى (وفات: پایانه قرن دهم هـ.ق):

1. البلغة فى صلاة الجمعه; 2 . الامر بالمعروف والنهى عن المنکر.

مرحله چهارم: دوران تندروى اخبارى گرى و تعقّل گرایى

1. محدوده زمانى این دوره:برابر با پیدایى مکتب محقق اردبیلى (وفات: 993هــ.ق) در دهه هاى آخر قرن دهم هجرى و پى گیرى مکتب او توسط شاگردان مشهور او, مانند: صاحب معالم و صاحب مدارک, این دوران نیز آغاز شد. برخورد سخت گیرانه این مکتب در پذیرش خبر واحد, به برانگیخته شدن مکتب اخبارى گرى انجامید, زیرا پى آمد این نگرش سخت گیرانه, به نامعتبر شدن اخبار بسیار زیادى مى انجامید که گذشتگان آنها را گردآورده بودند و مورد استفاده پیشینیان قرار گرفته بود.

وحید بهبهانى(وفات:1205هـ.ق) که از گسترش اخبارى گرى پیش گیرى کرد, اصولیان را نیز به میانه گرایى بازگرداند و آن گاه به دور از هر گونه افراط و تفریطى, شیوه اى را بر پایه اصول عقلى و نقلى بنا کرد. دهه هاى آخر قرن دوازدهم را پایان این دوره مى توان دانست.

در این دوران که دو قرن به طول انجامید, روش فقهى دست کم هفت نسل از فقیهان شیعه, به رغم وابستگى شان به مکتب اهل بیت(ع) دوسویه و جدا از هم بود.

2. سوگیرى ها و ویژگى هاى این دوران:
الف. جریان عقل گرا; سرچشمه ها و نتیجه ها: نقد فراوان فتاوا و استدلال هاى مشهور که دو اثر به کارگیرى دقیق قواعد اصولى و رجالى جدید در دوران پیشین طراحى شده بود, پذیرفتن روایات بسیارى را سخت مى نمود. اگرچه پیشینیان از فقیهان, اخبار را یا مقبول مى دانستند و یا مردود, فقیهان این دوره اخبار و احادیث را به چهار دسته: صحیح, حسن, موثّق و ضعیف تقسیم کردند که پدید آمدن آراء جدیدى را در باره اعتبار خبر واحد نشان مى دهد; خبر واحدى که بیشتر دلیل ها و استدلال هاى فقهى در احکام شرعى بر پایه آن است. فقیهانِ سختگیر در پذیرش شهادت گواهان بر عدالت راویان اخبار به ناچار نجموعه اى از احادیث را باید کنار مى گذاشتند, و گام به گام از سنت دورى مى گزیدند و بیشتر به دو منبع دیگر اجتهاد, یعنى: عقل و قرآن کریم باید رو مى آوردند. پسینه سختگیرى در سند, به سختگیرى و نازک بینى در دلالت و پیام احادیث نیز انجامید.

ژرف نگرى عقلى محض در مفاهیم روایات و چگونگى استدلال به آنها, پدیده عقل گرایى را در فقه سبب شد. البته تلاش هاى فلسفى مکتب اصفهان نیز تأثیرگذار بود, زیرا در این دوران, گروهى از فقیهان بزرگ, از فیلسوفانى نام آور شمرده مى شدند.

پیچیده کردن قوانین علم اصول و بازنگرى در آنها افزون بر زیاده روى در عقل گرایى, رویکردى گسترده را به قرآن کریم سبب شد; پایه هاى اصلى قوانین اسلامى, بر عمومات و اطلاقات قرآن استوار است و نه همانند خبر واحد که استنادش به معصوم باید به اثبات برسد, این رویکرد را در سوگیرى آثار فقهى محقق اردبیلى بویژه زبدةالبیان او, به آیات قرآن مى توان یافت.

فقیهان به پشتوانه عمومات و اطلاقات قرآنى که قید یا استثناپذیرى آنها با خبر واحد معتبر ثابت نشده, به نگرش جدیدى که دست یافتند که این دوره به وجود آمد نتیجه اى جز اعتماد فراوان به اطلاقات و عمومات قرآنى و چشم پوشى از قیدهاى روائى نداشته و مى توان آن را یک نوع از تساهل و تسامح پنداشت.

چنین تساهلى, مقلدان را از تکالیفى که فقیهان پیشین ـ با توجه به قیدها و استثناهاى برآمده از خبرهاى واحد بر اطلاقات و عمومات آیات ـ بدان فتوى مى دادند, بازمى داشت و روایت هاى بسیارى را که مدرک و مستند احکام شرعى بودند, نامعتبر مى کرد. درپى روند دشوارپذیرى روایات معتبر, فرزند شهید ثانى با نوشتن منتقى الجمان, حتى احادیث صحیح را نیز در دو دسته آورد. روند دشوارپذیرى وى, معیار فقیهان گذشته را در پذیرش حدیث صحیح نمى پذیرد و شرایط جدیدى را براى حدیث صحیح پیش مى نهد. اصولیان پیش از او, گواهى یک فرد عادل را براى پى بردن به وثاقت راویان حدیث صحیح بسنده مى دانستند, امّا او گواهى دو نفر عادل را براى پذیرش حدیثى صحیح شرط گذاشت که افراطى ترین نظریه در ارزش گذارى منابع قانون گذارى و اجتهاد بود, زیرا مجموعه بزرگى از روایات صحیح و حسن و موثق را از منبع اصلى اجتهاد برکنار مى کرد. بسنده کردن به شمار اندکى از روایات که وثاقت راویانش را دو شاهد عادل گواهى داده اند, ناگزیر کاهش منابع روایات را براى استنباط درپى دارد که به فزونى گراییدن به منابع دیگر, یعنى: کتاب و عقل مى انجامد.

آن گاه از آن جا که در آراء و مبانى اصولى پیشینیان بازنگرى شده بود, نظریات و اجماع هاى به دست آمده از آنان نیز به نقد و بررسى کشیده شد.

این تندروى, نقش پذیرى (ظن) را در اجتهاد پى آورد و رفته رفته مکتب فقهى تشیع را به مکاتب نکوهش شده بر پایه (رأى) و (قیاس), نزدیک کرد.

این گذار را دوران تندروى نامیدیم, زیرا: از سویى, زیاده از اندازه در معتبر دانستن خبر واحد و منابع نقلى اجتهاد نازک بینى و سختگیرى مى شد و از سوى دیگر, یک نوع توجه افراطى به دلیل هاى عقلى و دلیل هاى نقلى قطعى یا شبه قطعى, مى شد. بدین گونه, فقه شیعه که پیوسته از نظریه پردازى هاى ناکارآمد پرهیز مى کرد, آرام آرام به سوى نظریه پردازى هاى عقلى و اجرا ناشدنى پیش رفت که برخلاف مبناى اصلى این مکتب, یعنى تسلیم بودن در برابر وحى و محور قرار دادن آن در زندگى انسان مى نمود. این مکتب, چه در دوران زندگى پیامبر اکرم ـ صلى الله علیه وآله ـ و چه پس از آن, همواره مى کوشید تا از بشرى سنجى در برابر وحى بپرهیزد, زیرا به کنار زدن روش جانشینان پیامبر اکرم ـ صلى الله علیه وآله ـ و پذیرفتن اجتهاد ناصحیح گروهى از یاران پیامبر مى انجامید.

تندرو نامیدن گرایش هاى این دوران, به معناى تندرو بودن همه فقیهان این زمانه را نمى باشد, بلکه تنها آن را بدان دلیل چنان نامند که نام بزرگانى بر تارک آن مى درخشد; بزرگانى مانند: مقدس اردبیلى(ره) و شاگردان مکتبش: صاحب معالم(ره) و صاحب مدارک(ره) که در نوشته هاى فقهى معروف خویش راه محقق اردبیلى را پى گرفتند, چنان که مى توان گفت: صاحب معالم با دشوارپذیرى شرایط قبول خبر واحد, بذر نظریه حجیت مطلق ظن را پاشید.

با توجه به توضیحاتى که گذشت, ویژگى هاى این دوره را مى توان در موارد زیر برشمرد:

1. توجه ویژه به علم اصول فقه و زیاده ژرف نگرى عقلى و بهره بردارى از قواعد فلسفى در اثبات برخى قواعد اصولى; چنان که از مقدمه اصولى معالم الدین شیخ حسن بن زین الدین, و الوافیه فاضل تونى پیداست.

2. محدود نمودن دایره حجیت خبر واحد;

3. تردید در اعتبار بسیارى از اجماع ها و آراى فقیهان پیشین;

4. به کارگیرى فراوان قواعد فلسفى در جریان استنباط و اجتهاد در زمینه کشف قوانین الهى و استدلال هاى فقهى;

5. فراهم شدن بستر نظریه حجیت مطلق ظن, همراه با نامعتبر شدن خبرهاى واحد کارا در اجتهاد;

6. رویکرد جدّى به عمومات و اطلاقات قرآن کریم با توجه به محدود شدن روایات مخصّص عمومات یا مقیّد اطلاقات.

ب. سرچشمه ها و پیامدهاى اخبارى گرى: افراط برخى از فقیهان اصولى در عقل گرایى, به واکنش و افراط گروهى دیگر در پذیرش خبر واحد, تنگ کردن دایره عقل و یا در برخى موارد, بستن راه عقل در استنباط انجامید. از آن پس, ایشان با پدید آمدن اندک شبهه و ابهامى روایات را به دور نمى افکندند و در تشخیص وثاقت راویان احادیث و پذیرفتن روایات نابرابر با عقل متعارف, سهل انگارى مى کردند. همچنین در گردآورى روایات مجموعه هاى حدیثى گوناگون بسیار کوشیدند و بر تقسیم بندى احادیث به قوى و ضعیف خرده گرفتند, چنان که برخى از فقیهان, اعتماد به همه احادیث کتب اربعه شیعه (کافى, من لایحضره الفقیه, تهذیب و استبصار) را ضرورى شمردند. اینان چنان به قطعى بودن سند و روشن بودن محتواى روایت هاى کتب اربعه اعتقاد داشتند که با وجود روایات صریح درباره آیه اى از قرآن, هیچ گونه تفسیر و فهم عرفى از آن را نمى پذیرفتند و گاه برخى, منهاى تفسیر اهل بیت(ع), آیات را استنادپذیر نمى دانستند.

بسنده کردن تندروان به متون روایى, ناکارایى اجتهاد را در قرآن کریم سبب شد. از این پس, دو گروه اخبارى پدید آمد: گروهى نزدیک به میانه روى و گروهى افراط گرا در پذیرفتن احادیث و کم توجه به دلیل عقل و کتاب. اخبارى گرانى چون: صاحب حدائق الناظره, فیض کاشانى و حرّ عاملى, افزون بر نقد برخى از مباحث اصول فقه, به مجموعه اى از نظریات اصولى پذیرفته شده و کارا در اجتهاد, مانند: حجیت اجماع و حجیت قرآن خرده گرفتند.

پیامدهاى این افراط را مى توان چنین برشمرد:

1. از میان بردن جایگاه عقل در استنباط و لغو شمردن حجیت دلیل عقل;

2. گسترش رویکرد به حجیت احادیث و گردآورى مجموعه هاى بزرگ حدیثى, چون: بحارالانوار از مجلسى, وسایل الشیعه از حر عاملى و الوافى از فیض کاشانى;

3. نامعتبر دانستن اجماع;

4. نامعتبر دانستن ظواهر قرآن کریم;

5. سختگیرى در تمام شبهه ها و اجراى اصل احتیاط در شک هاى بدوى و جلوگیرى از اجراى اصل برائت در آنها;

6. نپذیرفتن تقلید از مجتهدان و گرایش دادن آنان به روایات اهل بیت(ع).

3. فهرست بزرگان دوران چهارم و آثار فقهى آنان:

1. احمد بن محمد, معروف به مقدس اردبیلى (وفات: 993هـ.ق):

1 . مجمع الفائدة والبرهان;2 . زبدة البیان; 3 . مناسک الحج (فارسى); 4. رسالة فى الخراج; 5 . رسالة مختصرة فى الخراج; 6. مسألة فى الذبح; 7 . رسالة فى الصلاة والصوم (فارسى).

2. على بن ابراهیم بن سلیمان قطیفى (زنده در 995هـ.ق):

1 . شرح ترددات النافع.

3. ماجد بن فلاح بن حسن شیبانى (وفات: پایانه قرن دهم):

1. رسالة فى حرمة التصرف فى الآجر والحجارات المستخرجة من خرابات الکوفة والحائر وطوس وغیرها; 2. رسالة فى حلّ الخراج; 3. رسالة فى وجوب الاتجار بمال الصغیر واستنمائه له; 4. رسالة فى الرضاع; 5. رسالة فى حلّیة العنب والزبیب الملقیین فى الخل لکسب الحموضه.

4. نورالدین على بن احمد بن ابى جامع عاملى (وفات: پایانه قرن دهم):

1 . شرح قواعد الأحکام.

5. عبدالعلى بن محمود خادم, معروف به چاپلقى (وفات: پایانه قرن دهم):

1. رسالة فى صلاة الجمعه; 2 . رسالة فى صلاة الجمعه (فارسى); 3 . شرح الألفیه;4. شرح فارسى بر الفیه.

6. حسین بن حسن حسینى, معروف به سید حسین مجتهد کرکى (وفات: 1001هـ.ق):

1. رسالة فى النیه; 2. رسالة فى استقبال القبله; 3. رسالة فى الأوانى; 4. رسالة فى القبله; 5. البلغة فى عدم عینیة صلاة الجمعه; 6. رسالة النیات وصیغ العقود والایقاعات; 7. رسالة فى حکم ذبائح أهل الکتاب; 8 . رسالة فى تنازع الزوجین فى متاع البیت.

7. عبدالله بن خلیل (زنده در 1006هـ.ق):

1. شرح فرائض النصیریه;2 . رسالة فى المواریث.

8. على بن محیى الدین جامعى عاملى (زنده در 1008هـ.ق):

1 . رسالة فى المیراث.

9. محمد بن على موسوى, معروف به عاملى, سید سند و صاحب مدارک (وفات: 1009هـ.ق):

1. هدایة الطالبین (غایة المرام) شرح مختصر النافع; 2 . مدارک الأحکام (شرح عبادات الشرائع); 3. حاشیة الألفیه.

10. ابومحمد على بن عنایت الله بسطامى, معروف به بایزید ثانى (زنده در 1011هـ.ق):

1. معارج التحقیق; 2. اوقات الصلاه; 3. التحفة المرضیه (السلامیه).

11. جمال الدین حسن بن زین الدین عاملى, معروف به صاحب معالم (وفات: 1011هـ.ق):

1. معالم الدین; 2. اجوبة مسائل محمد بن جویبر المدنى; 3. الاثناعشریه; 4. مناسک الحج.

12. قاضى نورالله بن شریف حسینى, معروف به مرعشى (وفات: 1019هـ.ق):

1. نهایة الاقدام; 2. البحر الغزیر فى تقدیر الماء الکثیر; 3. رسالة فى تحقیق ما لاتتم الصلاة فیه; 4. رسالة فى صلاة الجمعه.

13. ملاّ عبدالله بن حسین شوشترى, معروف به فاضل تسترى (وفات: 1021هـ.ق):

1 . رسالة فى صلاة الجمعه (فارسى); 2 . رسالة فى حقیقة الصوم; 3 .رسالة فى وکیل الزوجه; 4. حاشیة الالفیه; 5. جامع الفوائد (شرح بر قواعد العلامه); 6. الرسائل.

14. عبدالنبى بن سعد جزائرى (وفات: 1021هـ.ق):

1 . الاقتصاد(شرح ارشاد الاذهان).

15. میرفیض الله بن عبدالقاهر حسینى تفرشى (وفات:1025هـ.ق):

1 . الانوار القمریه.

16. میرزامحمدبن على استرآبادى حسینى (وفات:1028هـ.ق):

1 . آیات الاحکام.

17. ماجدبن هاشم بحرانى (وفات:1028هـ.ق):

1 . الیوسفیه.

18. محمدبن حسن بن زین الدین عاملى, فرزند صاحب معالم (وفات: 1030هـ.ق):

1 . رسالة فى الارض المفتوحة عنوة; 2. کشف الرموز الخفیه; 3. حاشیة على إثنى عشریة صاحب المعالم.

19. بهاءالدین محمدبن حسین عاملى, معروف به شیخ بهائى (وفات: 1030هـ.ق):

1. الحبل المتین; 2. مشرق الشمسین; 3. الاثنا عشریات; 4. جامع عباسى (فارسى); 5. أجوبة مسائل الشیخ جابر; 6. أجوبة مسائل الشیخ صالح بن حسن الجزائرى; 7. جواب مسائل شاه عباس (فارسى); 8 . المسائل الفقهیه; 9. المسائل المدنیات; 10. حاشیة على قواعد الاحکام; 11. حاشیة على ارشاد الاذهان; 12. حاشیة على القواعد والفوائد; 13. الکریه; 14. حاشیة على اثنى عشریة صاحب المعالم; 15. رسالة مختصرة فى فقه الصلاه; 16. رسالة فى تحقیق جهة القبله; 17. الحریریه; 18 . رسالة فى استحباب السورة فى الصلاه; 19. رسالة فى سجود التلاوه; 20. رسالة فى صلاة الجمعه; 21. رسالة فى تخییر بین القصر والاتمام فى الاماکن الاربعه; 22. مسألة فى الصوم; 23. رسالة فى جواز منع الزوجة نفسها عن الزوج حتى تقبض المهر; 24. رسالة فى ذبائح اهل الکتاب; 25. شرح جواهر الفرائض; 26. الفرائض البهائیه; 27. رسالة فى المواریث; 28 . رسالة فى العداله.

20. لطف الله بن عبدالکریم میسى عاملى (وفات:1033هـ.ق):

1. الاعتکافیه; 2. الوثاق والعقال = رسالة فى فسخ الزوجة الصغیرة نکاح الولى لها بعد کبرها; 3. حاشیة جامع المقاصد; 4. حاشیة فوائد الشرائع.

21. محمدامین بن محمد شریف, معروف به محدث استرآبادى (وفات: 1036هـ.ق):

1 . رسالة فى طهارة الخمر.

22. محمدباقربن محمد حسینى استرآبادى, معروف به میرداماد (وفات: 1040هـ.ق):

1. الاعضالات العویصات; 2. الاثناعشریة (عیون المسائل الفقهیة); 3. حاشیة على مختلف الشیعه; 4. حاشیة على شرائع الاسلام; 5. حاشیة على التنقیح الرائع; 6.شارع النجات فى احکام العبادات; 7. رسالة فى الطهارة والصلاه; 8. التعلیقات فى الطهاره; 9. حاشیة على الالفیه; 10. رسالة فى صلاة الجمعه; 11. اثبات السیادة لمن ینتسب الى هاشم اُمّاً; 12. ضوابط الرضاع; 13. الردعلى مااعترض به على ضوابط الرضاع; 14. رسالة فى تنازع الزوجین فى قدر المهر; 15. دلائل الاحکام.

23. جوادبن سعدبن على اسدى (بنابر گفته برخى در سال 1044هـ.ق و بنابر گفته برخى دیگر در 1065هـ.ق زنده بوده است.):

1 . مسالک الافهام فى شرح آیات الاحکام; 2 . الفوائد العلیه.

24. احمدبن زین العابدین علوى عاملى (زنده در 1044هـ.ق):

1. رسالة فى نجاسة الخمر;2 . بیان الحق و تبیان الصدق.

25. مرتضى بن محمد حسینى ساروى (زنده در 1049هـ.ق):

1 . جمعة من مسائل الجمعه.

26. حسین بن حیدر حسینى کرکى (وفات: میانه قرن یازدهم):

1. رسالة فى اشتراط صحة الصوم الواجب بالغسل من الجنابه; 2. اصابة الحق.

27. معزالدین محمدبن ابى الحسن موسوى مشهدى (زنده در 1044هـ.ق):

1 . ذخیرة الجزاء; 2. جواهر الحقایق; 3. تحفة الرضا; 4. العشرة الکامله.

28. محمدتقى بن ابوالحسن حسینى استرآبادى (وفات:میانه قرن یازدهم):

1 . شرح خطبة الشرائع; 2 . مناقشات فقهیه.

29. مرادبن على جان تفرشى (وفات: 1051هـ.ق):

1. الکریه; 2 . شرح قطرة البحرین.

30. محمدصادق بن محمدامین حلّى شیرازى (زنده در 1057هـ.ق):

1 . رسالة فى استحباب السورة أو وجوبها.

31. على نقى بن محمد هاشم کمره اى اصفهانى (وفات:1060هـ.ق):

1. رسالة فى الصلاة فى المغصوب;2. رسالة فى ولایة الأب والجد.

32. شرف الدین على بن حجةالله شولستانى (زنده در1063هـ.ق):

1 . رسالة فى سرایة النجاسه; 2 . الفوائد الغرویة; 3 . أفعال الحج (فارسى).

33. عبدالله بن محمد خراسانى تونى (وفات:1071هـ.ق):

1 . رسالة فى نفى الوجوب العینى عن صلاة الجمعه.

34. محمدتقى بن مقصود على اصفهانى عاملى, معروف به مجلسى اوّل (وفات:1070هـ.ق):

1. أجوبة المسائل الفقهیه (فارسى); 2. حدیقة المتقین; 3 . مناسک حج (فارسى); 34ـ4. الرضاعیه.

35. حسن على بن عبدالله شوشترى (وفات:1075هـ.ق):

1 . التبیان; 2 . رسالة فى حرمة صلاة الجمعة فی زمن الغیبه.

36.محمود بن فتح الله حسنى کاظمى (زنده در 1079هـ.ق):

1 . رسالة فى وجوب الخمس حال استتار الإمام.

37. رفیع الدین محمد بن حیدر حسینى طباطبائى نائینى (وفات:1082هـ.ق):

1 . أجوبة المسائل الفقهیه (فارسى); 2 . حاشیة على مختلف الشیعه; 3 .حاشیة على مدارک الأحکام.

38. محمد بن قاسم اصفهانى (وفات:1084هـ.ق):

1. حاشیه روضة البهیه; 2. رساله اى درباره نمازجمعه.

39. فخرالدین بن محمدعلى طریحى نجفى (وفات:1087هـ.ق):

1 . الفخریه; 2 . الضیاء اللامع.

40. خلیل بن غازى قزوینى (وفات:1088هـ.ق):

1 . رسالة فى حرمة صلاة الجمعة (فارسى).

41. محمدباقر بن محمد مؤمن, معروف به محقق سبزوارى (وفات:1090هـ.ق):

1. ذخیرة المعاد (شرح إرشاد علامه); 2. کفایة الأحکام; 3. حاشیة على مسالک الأفهام; 4. رسالة فى تحدید النهار الشرعی; 5. رسالة فى صلاة الجمعه; 6. رساله اى درباره نمازجمعه; 7. رسالة فى الغناء; 8. رسالة أخرى فى الغناء; 9. الخلافیه (فارسى).

42. محمدمحسن بن شاه مرتضى فرزند شاه محمود, معروف به فیض کاشانى (وفات:1091هـ.ق):

1. مفاتیح الشرایع; 2. معتصم الشیعه; 3. النخبه; 4. أجوبة المسائل الفقهیه; 5. أحکام الأموات; 6. أبواب الجنان (فارسى); 7. الشهاب الثاقب; 8. ضوابط الخمس; 9. رسالة فى حکم أخذ الأجرة على الواجبات; 10. رسالة فى الولایة على البکر فى التزویج; 11 . منهاج النجاه (فى اصول العقائد)

43.محمدسعید بن قاسم طباطبایى حسینى قهپایى (وفات:1092هـ.ق):

1. روض الجنان;2 . حاشیة زبدة البیان.

44. حسام الدین بن جمال الدین طریحى نجفى (زنده در 1094هـ.ق):

1 . التبصرة الجلیه.

45. رضى الدین محمد بن حسن قزوینى (وفات:1096هـ.ق):

1 . مسألة فى إیصال الغبار الغلیظ.

46. احمد بن محمد تونى (زنده در 1097هـ.ق):

1 . حاشیة الروضة البهیه.

47. محمدطاهر بن حسین قمى (وفات:1098هـ.ق):

1 . السلامیه; 2. جاء الحق (فارسى); 3. رسالة فى صلاة الجمعة (فارسى); 4. تحفة الدارین.

48. آقا حسین بن محمد بن حسین, معروف به محقق خوانسارى (وفات: 1098هـ.ق):

1. مشارق الشموس; 2. أجوبة المسائل; 3. رسالة فى الخمس (فارسى); 4. حل الشک فى کون بعض أهل البلد کافراً وأکثرهم مسلمون.

49. محمد بن حسن, معروف به ملاّ میرزا شیروانى (وفات:1098هـ.ق):

1. أجوبة المسائل الفقهیه (فارسى); 2. رسالة فى الحبوه (فارسى); 3 . رسالة فى الصید والذباحه (فارسى); 4. شکوک الصلاه (فارسى); 5 . رسالة فى أحکام الأموات; 6. حاشیة على قواعد العلامه; 7. حاشیة على الشرائع.

50. صفى الدین بن فخرالدین طریحى (زنده در 1100هـ.ق):

1 . الینبوع المنبجس فى الرد من قال أن المنجس لاینجس.

51.على بن محمد عاملى, نوه شهید (وفات:1103هـ.ق):

1. الزهرات الزویة; 2. الرد على اعتراضات خلیفة السلطان على الروضة البهیة; 3. تنبیه الغافلین; 4. رسالة فى النذر; 5. حاشیة الشرایع; 6 .حاشیةالألفیة; 7. شرح تمهید القواعد.

52. محمد بن حسن بن على, معروف به حرّ عاملى (وفات:1104هـ.ق):

1. بدایة الهدایه; 2. هدایة الأمه; 3. خلاصة الأبحاث; 4. رسالة فى حرمة شرب التتن والقهوه; 5. رسالة فى أن التصرف والید دلیل الملکیه; 6. ارجوزة فى الزکاه; 7. رسالة فى صلاة الجمعه.

53.مولى محمدباقر بن مولى محمدتقى, معروف به مجلسى دوم (وفات:1110 یا 1111هـ.ق):

1. أجوبة مسائل المولى مجدالدین التسترى; 2. أیادى سبأ; 3. جواب مسائل خراسان (فارسى); 4. جواب مسائل میرزا سید على (فارسى); 5 . هدایة الاخوان (فارسى); 6. مجموعه سؤال و جواب (فارسى); 7 . مجموعه سؤال و جواب (مجموعه فارسى دیگر); 8. المسائل الهندیه; 9. نظم اللئالى (فارسى); 10. سؤال و جواب فقهى (فارسى); 11 . رسائل متعددة فى موضوعات مختلفه; 12. رسالة فى صلاة الجمعه.

54. سید نعمت الله بن عبدالله بن حسین موسوى, معروف به محدّث جزایرى (وفات:1112هـ.ق):

1 . هدیة المؤمنین; 2. مسکن الشجون فى حکم الفرار من الوباء والطاعون.

55. محمد بن ابراهیم حسینى, معروف به سید ماجد البحرانى (وفات: نخست قرن12):

1 . إیقاظ النائمین.

56. قاضى جعفر بن عبدالله حویزى (وفات:1115هـ.ق):

1 . رسالة فى الوصیة بالنکاح.

57.نورالدین محمدهادى بن مرتضى کاشانى (زنده در 1116هـ.ق):

1. فقه المیراث; 2 . حاشیة مفاتیح الشرایع.

58.سلیمان بن عبدالله بن على ماحوزى بحرانى, معروف به شیخ سلیمان بحرانى (وفات:1121هـ.ق):

1. السؤال والجواب; 2. الفتاوى السلیمانیه; 3. حاشیة إرشاد الأذهان; 4. تحقیق مسألة التباعد بین البئر والبالوعه; 5. فصل الخطاب فى نجاسة أهل الکتاب والنصاب; 6. الفوائد السریه; 7. رسالة فى تحلیل التتن والقهوه; 8. واجبات الصلاه; 9. رسالة فى أوقات الصلاه; 10. رسالة فى أفضلیة التسبیح على القراءة فى الرکعتین الأخیرتین; 11. رسالة فى کیفیة التسبیح فى الأخیرتین.

59.محمد بن عبدالفتاح تنکابنى (وفات:1124هـ.ق):

1. رسالة فى فصول الأذان والإقامه; 2. رساله اى درباره نماز جمعه; 3. حاشیة على رسالة التونى; 4. حاشیة زبدةالبیان; 5. رسالة رؤیة الهلال قبل الزوال; 6. رساله اى درباره نذر به صدقه دادن.

60.محمد بن حسین بن محمد, معروف به جمال الدین خوانسارى (وفات: 1125هـ.ق):

1. حاشیة الروضة البهیه; 2. رسالة فى صلاة الجمعه (فارسى); 3. رسالة فى مال الناصبی; 4. رسالة فى النذر.

61.محمدصالح بن عبدالواسع حسینى خاتون آبادى (وفات:1126هـ.ق):

1 . الآداب السنیه; 2 . التهلیلیه; 3 . رسالة فى أنه هل یعتبر حکم الحاکم بثبوت الهلال.

62.محمدجعفر بن محمدباقر شریف سبزوارى (زنده در 1127هـ.ق):

1. رسالة فى التکبیرات السبع; 2. رسالة فى حکم رؤیة الهلال قبل الزوال; 4. حاشیة الألفیه.

63.عبدالله بن کرم حویزى (زنده در 1132هـ.ق):

1 . کتاب الصلاه.

64.احمد بن ابراهیم بحرانى, پدر شیخ یوسف بحرانى (وفات:1131هـ.ق):

1. أجوبة مسائل السید یحیى بن سید حسین الإحسائی; 2. أجوبة مسائل الشیخ عبدالامام الإحسائى; 3. أجوبة مسائل الشیخ على بن لطف الله البحرانى; 4. أجوبة مسائل الشیخ نصیر بن محمد خطى الجارودى; 5 . تعلیق على مبحث الزوال; 6. رسالة فى تحقیق غسالة النجاسه; 7 . رسالة فى حکم ملاقی المتنجس; 8. المسائل الخمسه; 9. رسالة فى جواز العدول عن کل سورة عدا الجحد والتوحید; 10. رسالة فى تحقیق مسألة الصلح على المجهول; 11. رسالة فى تملّک المهر أجمع بمجرد العقد; 12. رسالة فى الدعوى على المیت; 13. رسالة فى أن الطلقة والطلقتین هل تبقى بالتحلیل أو تنعدم؟.

65.محمدهادى بن محمدصالح مازندرانى (وفات:پیرامون 1134هـ.ق):

1. رسالة فى الأذان والإقامه; 2. رسالة فى تعیین غرّة رمضان فى ما إذا غمّت شهور السنة کلها; 3. رسالة فى معرفة أحکام الرضاع; 4. رسالة فى الإرث.

66.عبدالله بن صالح سماهیجى بحرانى (وفات:1135هـ.ق):

1. أجوبة مسائل السید عبدالله بن سید علوی; 2. أجوبة مسائل الشیخ سلیمان; 3. الفاکهة الکاظمیه; 4. حل العقود; 5. هدایة المسائل; 6. اللمعة الجلیة فى تحقیق المسائل الاسماعیلیه; 7. المسائل البهبهانیه; 8. المسائل الحسینیه; 9. المسائل المحمدیه; 10. المسائل الناصریه; 11. النفحة العنبریة فى أجوبة المسائل التستریه; 12. الرسالة الفهلیانیه; 13. مسألة الشیخ عبدالله بن الشیخ فرج. 14 . القامعة للبدعة فى ترک صلاة الجمعة.

67. حیدر على بن ملامیرزاى شیروانى (گفته شده که در سال 1124 هـ.ق زنده بوده است):

1. رسالة فى وجوب الصلاة على النبى(ص); 2. رسالة فى الخلل فى الصلاه; 3. رسالة فى حدّ المسافة الموجبة للقصر والافطار; 4. تحفة السرائر; 5. رسالة فى حرمة المشاهد المشرفه; 6. رسالة فى وجوب قتل سابّ النبى(ص).

68.محمد بن حسن بن محمد اصبهانى, معروف به فاضل هندى, کاشف اللثام اصفهانى (وفات:1137هـ.ق):

1. کشف اللثام; 2. المناهج السویه; 3. حاشیة إرشاد الأذهان; 4 . الاحتیاطات الفقهیه; 5. رسالة فى صلاة الجمعه; 6. الزهرة فى مناسک الحج والعمره.

69.ملاّ ابوالحسن بن محمدطاهر شریف فتونى, جدّ صاحب جواهر و معروف به ابوالحسن شریف عاملى (وفات:1138 یا 1129هـ.ق):

1. رسالة فى الرضاع; 2 . شرح مفاتیح الشرایع.

70.محمد بن على بن حیدر موسوى عاملى (وفات:1139هـ.ق):

1. مسائل سألها الشیخ یوسف البحرانی من الآخوند رفیعا…; 2. إظهار ما عندى بمنسک الفاضل الهندى; 3. إیناس سلطان المؤمنین; 4. آیات الأحکام.

71.بهاءالدین محمد بن محمد باقر مختارى نائینى (وفات:پیرامون 1140هـ.ق):

1. القول الفصل فى المسح والغسل; 2. القبالة القبلیة (فى بیان استقبال المیت وتوجیهه إلى القبله); 3. حسان الیواقیت; 4. رسالة فى استحباب التسلیم على النبی فى التشهد الأخیر; 5. مقالید القصود; 6. العین فى تعارض حقى المتبایعین; 7. رساله اى درباره نکاح; 8. عمدة الناظر فى عقدة الناذر (رسالة فى بطلان النذر المعلّق بما بعد الموت); 9. إنارة الطروس; 10. رساله اى درباره ارث; 11. تقویم المیراث; 12. مسألة فى وجوب التکفین فى ثلاثة أثواب; 13 . هدایة الصراط فى حرمة الجمع بین الظهر والجمعه.

72.محمد ابراهیم بن محمد معصوم حسینى قزوینى (وفات:1149هـ.ق):

1. رسالة فى الفرق بین الکبائر والصغائر; 2. حاشیة الروضة البهیه; 3 . حاشیة زبدة البیان; 4. حاشیة مدارک الاحکام.

73. صدرالدین محمدبن محمدبن على رضوى کاشانى (وفات:میانه قرن 12هـ.ق):

1 . منتهى المرام فى القصر والاتمام.

74. محمدبن عبدالکریم طباطبائى بروجردى (وفات:میانه قرن12هـ.ق):

1 . رسالة فى معرفة احکام الرضاع.

75. سیدنصرالله بن حسین موسوى حائرى (وفات:میانه قرن 12هـ.ق):

1 . رسالة فى حرمة شرب التتن و الحشیش.

76. عبدالنبى بن احمد بحرانى (زنده در 1150هـ.ق):

1 . رسالة فى الرضاع.

77. محمدرفیع بن فرج گیلانى (زنده در 1150هـ.ق):

1 . حاشیة الروضة البهیه; 2. حاشیة زبدة البیان; 3. رسالة فى صلاة الجمعه; 4. رسالة فى صلاة الجمعه (رسالة اخرى).

78. صدرالدین محمدبن محمدباقر رضوى همدانى (زنده در 1151هـ.ق):

1. استقصاء النظر; 2 . رسالة فى عدم انفعال الماء القلیل.

79. احمدبن اسماعیل نجفى جزائرى, معروف به محقق جزائرى (وفات: 1151هـ.ق):

1. قلائد الدرر;2. تبصرة المبتدئین.

80. صدرالدین محمد بن نصیر طباطبایى یزدى (وفات:1154هـ.ق):

1. رسالة فى صلاة الجمعه; 2. عدة المسافرین; 3. الفرائض; 4. اشارات الفقه.

81. زین العابدین بن محمد یوسف حسینى لاریجانى (زنده در 1168هـ.ق):

1 . کشف المطلوب فى بطلان الصلاة فى المکان المغصوب.

82. محمد بن على بن عبدالنبى مقابى بحرانى (زنده در 1169هـ.ق):

1. مجمع الأحکام; 2. رسالة فی الجهر والإخفات.

83.عبدالرشید بن نورالدین شوشترى (وفات:قرن 12هـ.ق):

1 . المسائل الاخباریه.

84.محمد بن محمد زمان کاشانى (زنده در 1172هـ.ق):

1 . قبله اثناعشرى; 2. نور الهدى (رسالة فی أن الزکاة بعد إخراج المؤونه); 3 . الحق الصراح فى ما لابد منه فى ایجاب النکاح; 4. رسالة فی صیغ النکاح.

85.عبدالله بن نورالدین جزائرى (وفات:1173هـ.ق):

1. الأنوار الجلیة فى جوابات المسائل الجبلّیة الاولى; 2. الذخیرة الأبدیة فى أجوبة المسائل الأحمدیه; 3. الذخیرة الباقیة فى أجوبة المسائل الجبلیة الثانیه; 4. المقاصد العلیة فى أجوبة المسائل العلویه; 5. الذخر الرائع; 6 . التحفة السنیه.

86.محمد اسماعیل بن محمد حسین خواجئى مازندرانى (وفات: 1173هـ.ق

1. أجوبة المسائل; 2. الرسائل; 3. رسالة فى تحدید الکر; 4. رسالة فى حکم الغسل قبل الاستبراء; 5. رسالة فى حکم الحدث الأصغر المتخلل أثناء الغسل; 6 . مسألة فى وظیفة رجل احتاج إلى الغسل فى الأرض البارده; 7. رسالة فى عدم جواز التکفین فى ما لایجوز الصلاة فیه والجلود; 8 . رسالة فى حکم الاسراج عند المیت; 9. رسالة فى أصالة عدم التذکیة فى الجلد المشترى من الکفار أو من لایوثق به; 10. الحریریه; 11.الذهبیه; 12.رسالة فى اللباس المشکوک; 13.رسالة فی الصلاة فى ثوب معه فضلة ما لایؤکل لحمه; 14.تذکرة الوداد; 15.رسالة فى کیفیة الأذان والتشهد; 16.رسالة فى الخمس; 17.رسالة فى أفضلیة التسبیح فى الأخیرتین; 18.رسالة فى صلاة الجمعه; 19.رسالة فى استثناء المؤونة من الزکاة; 20.مسألة فى الحج البلدی; 21.رسالة فى أقلّ ما بین العمرتین; 22.رسالة فى حقیقة الناصب وأحکامه; 23.رسالة فى العقد الفضولی; 24.رسالة فى تحریم الغناء; 25.رسالة فى النظر إلى وجه الأجنبیة; 26.رسالة فى عدم جواز تزویج المؤمنة بالمخالف; 27.الرضاعیه; 28.رسالة فى جواز حمل الزوجة المنقطعة من بلد إلى آخر; 29. فائدة فى طلاق الولى; 30. رسالة فى الفرق بین الطلاق الرجعى والبائن; 31. رسالة فى جواز التداوى بالخمر; 32. الفصول الخمسة فى الشفعه; 33. رسالة فى الحبوه; 34. رسالة فى إرث الزوجه; 35. رسالة فى جواز مقاصّة المنکر لو حلف; 36. رسالة فى العدالة; 37. حاشیة مدارک الأحکام; 38. رسالة فى الصلاة والإفطار بأذان الجمهور.

87.شبر بن محمد موسوى نجفى (زنده در 1179هـ.ق):

1. رسالة فى وجوب غسل الجمعه; 2 . رسالة فى القصر والاتمام; 3. رسالة فى حکم الارتماس فى الصوم.

88.محمدمهدى بن محمدصالح فتونى عاملى (وفات:1183هـ.ق):

1 . نتائج الأخبار.

89.یوسف بن احمد بن ابراهیم بحرانى, معروف به صاحب حدائق و بحرانى یا محدّث بحرانى (وفات:1186هـ.ق):

1. الحدائق الناضره; 2. أجوبة المسائل الفقهیه; 3. أجوبة المسائل الثلاث; 4. أجوبة المسائل; 5. الأنوار الحیریه; 6. الدرر النجفیه; 7 . اللئالی الزواهر; 8. المسائل البهبهانیه; 9. تدارک المدارک; 10. قاطعة القال والقیل فى انفعال الماء القلیل; 11. رسالة فى الصلاه; 12. رسالة اُخرى فى الصلاه; 13. شرح رسالة الصلاه; 14. رسالة فى صلاة الجمعه; 15. رسالة فى الشرکه; 16. رسالة فى حرمة الام بالعقد على البنت; 17 . الصوارم القاصمة لظهور الجامعین من ولد فاطمه; 18. کشف القناع (در ردّ ضوابط الرضاع میرداماد); 19. الرسالة المحمدیه; 20. رسالة فى العداله.

90.حسین بن ابى القاسم موسوى خوانسارى (وفات:1191هـ.ق):

1 . شرح عبارة مشکلة فى مبحث صلاة المیت; 2. شرح عبارة مشکلة فى مبحث صلاة الخوف; 3. رسالة فى تنجیس ملاقى المتنجس.

91.محمد بن احمد بحرانى (وفات:پایانه قرن12هـ.ق):

1 . رسالة فى وجوب الجهر بالتسبیحات.

مرحله پنجم: اعتدال و میانه روى

1. محدوده زمانى این دوران: پنجمین دوران از دورانهاى تحوّل اجتهاد در فقه شیعه, از نیمه دوم قرن دوازدهم هجرى آغاز شد و با ظهور مکتب شیخ انصارى در نیمه دوم قرن سیزدهم به سرآمد.

در این دوران, سه نسل از فقیهان اصولى و گروهى از فقیهان بزرگ اخبارى, که رفته رفته از گرایش هاى افراطى خود برگشتند و به نظریات و مبانى اصولى ها نزدیک شدند.

2. ویژگى هاى این دوران: با توجه به اینکه افراط و تفریط براى پسندیده نیست, زیرا خداوند سبحان, فطرت انسان را بر پایه اعتدال و میانه روى در فکر و روش زندگى بیافرید, چنان که در قرآن فرموده است:

(ونفس وماسوّاها);1

قسم به روح بشر و آن که این روح را معتدل و میانه آفرید.

(یا ایها الإنسان ماغرک بربّک الکریم الذی خلقک فسوّاک فعدلک);2

اى انسان! چه چیز غرور تو را به پروردگار بزرگوارت برانگیخته, همان کس که تو را آفرید و اندام تو را درست کرد و آن گاه تو را سامان بخشید و معتدل و میانه ساخت.

سرشت فردى و اجتماعى انسان هیچ گونه تندروى را برنمى تابد, زیرا گرایش برخلاف طبیعت و سرشت انسان دوام ندارد.

خداوند متعال, انسان را اندیشه ور و عقل گراى در عرصه هاى مختلف سرشته است. آیات و روایات فراوانى بر بلند بودن جایگاه عقل در داورى ها و استدلال ها, دلالت مى کند که حجت میان خداوند و بندگان و رسول درونى, عقل است و فرمان بردارى و پرستش انسان, باید عاقلانه باشد و…. هرچند افزون بر این, آیات و روایات فراوانى بر ضرورت انقیاد انسان در برابر احکام شرع و خضوع او در برابر منطق رسا و قوى عالم غیب و پذیرش آن دلالت مى کند.

نقش فطرى عقل بنابر کتاب و سنت3: فهم, و پذیرفتن و اجراى شریعت است که هیچ مکتب کلامى فلسفى, فقهى, تربیتى و اجتماعى را یاراى سرپیچى از آن نیست. تندروى در مکتب فقهى شیعه نیز ناپایدار بود, زیرا این مکتب به پشتوانه پایه هاى استوار عقلانى اش, از دیگر مذهب هاى اسلامى جدا مى نماید.

مکتب فقهى شیعه, پس از کشمکش دو گروه تندرو که نزدیک دو قرن به طول انجامید, به اعتدال و میانه روى خود بازگشت.

موارد برشمرده شده در زیر, از سبب هاى پایان دهنده این کشمکش است:

1. خرده گرفتن گروهى از فقیهان پرهیزگار و آزاداندیش اخبارى بر اخبارى گرى افراطى; اینان گروه اخبارى گران میانه رو را گرد آوردند و پس از فرو رفتن حوزه هاى شیعه در موج اخبارى گرى افراطى, و نقدهاى قوى و پیاپیاصولیان بر اخباریان و اخبارى گرى افراطى, حوزه هاى علمیه به سوى اعتدال و میانه روى حرکت کرد.

2. خرده گرفتن اخباریان بر اصولیان; آن گاه اصولیان, با جدیت بسیار بدانان پاسخ گفتند و از بنیان ها و قوانین اصولى دفاع کردند. نه تنها در این دوران پر التهاب, شعله تفکر اصولى خاموش نشد که با استدلال ها و پذیره هاى جدید مکتب وحید بهبهانى برافروخته تر شد.

3. حضور دو سردمدار اخبارى و اصولى در شهر کربلا (محدّث بحرانى و وحید بهبهانى); گفت وگوها و مناظره هاى پى گیر علمى و آزاداندیشانه این دو بزرگوار, تأثیر بسیارى در رسیدن به حقیقت هاى علمى گذاشت, بویژه آن که وحید بهبهانى در بیان, تنظیم و توضیح این حقایق علمى براى افکار عمومى فضلا و طلاب علوم دینى آن روز در حوزه علمیه بزرگ کربلا, بسیار توانا بود.

این گونه اخبارى گرى, در اوج قدرت و در دومین دوره گسترش خود, یعنى دوران محدّث بحرانى (صاحب کتاب الحدائق الناضره) فروکش کرد.

4. استمرار و پویایى مکتب وحید بهبهانى و تلاش بى وقفه و حساب شده علمى او; وى با تربیت و بهره گیرى از کوشش فقیهانى سرآمد در علم و عمل و اخلاص, به خرده گیرى هاى اخباریان بر اصولیان پاسخ گفت. سرانجام همزمان با آغاز کوشش هاى علمى مکتب شیخ انصارى, گرایش به اخبارى گرى در همه حوزه هاى علمى شیعه به سر آمد.

5. بنا بر گفته برخى از مورخان: تأثیر فلسفه در تفکر اصولى این برهه; و گرایش فوق العاده به اصول على رغم قدرت فراوان اخباریان, اصول فقه را پایدار نگه داشته بلکه علم اصول به پویایى و نوآورى بیشترى رسید.

خوانسارى بزرگ و معاصرش, شیروانى و پسرش, جمال الدین و شاگرد جمال الدین, صدرالدین را مى توان از برانگیزندگان بالیدن تفکر اصولى دانست, زیرا با بحث ها و تحقیقات خود زمینه ظهور مکتب محقق بهبهانى و دوران جدید فقه شیعه را آماده کردند.4

6. با گرد آمدن مجموعه هاى روایى بزرگ در دوره پیشین که فقیهان را بر استقراء تام و بازشمارى کامل نصوص یارى مى کرد, اصولیان قوانین اصولى را در جایگاه شایسته خود توانستند به کار برند, چنان که دست رنج کوشش اخباریان در گردآورى این مجموعه ها, به سود اجتهاد پذیرفته شده اصولیان گردید.

مجتهدان پس از برآورده شدن نیازشان به احادیث با به کارگیرى عقل و تفکر, از این مجموعه ها بهره گرفتند.

تلاش هاى وحید بهبهانى در پایانه قرن دوازدهم, مکتب فقهى جدیدى را در تشیع سبب شده که هم به عقل و هم نقل, بى هیچ گونه افراطى توجه مى کرد, چنان که امارات کاشف از حکم شرعى و اصول عملیه, عقل قطعى و امارات ظنى و هرکدام از انواع اصول عملیه را در جایگاه مناسب خود قرار مى داد. دوباره نگرى اصولیان به مبانى و پایه هاى علم اصول, پى آمد شبهاتى مى نمود که اخباریان بر ضدّ عقل و قوانین علم اصول پیش انداخته بودند.

علم اصول, با آثار به جا مانده از بیش از پنجاه سال بالیدن مکتب وحید بهبهانى, دوباره متولد شد. نسل اوّل شاگردان مکتب وحید, گروهى از محققان بزرگ بودند, مانند: سید مهدى بحرالعلوم (وفات:1212هـ.ق), شیخ جعفر کاشف الغطا (1227هـ.ق), محقق قمى (1232هـ.ق), صاحب ریاض (1231هـ.ق) و صاحب مقابس (1234هـ.ق).

پرورش یافتگان و برخاستگان از پى این نسل را صاحب مناهل (1242هـ.ق), ملا احمد نراقى (1245هـ.ق) و شریف العلماء (1245هـ.ق) و صاحب جواهر (1266هـ.ق) مى توان برشمرد.

کتاب هاى اصولى بسیارى در این دوران نوشته شد:القوانین المحکمه در دو جلد بزرگ و الفصول الغرویه و الحاشیة على معالم الاصول و بسیارى از آثار اصولى دیگر.

3 ـ نام فقیهان این دوره و نوشته هاى فقهى آنان:
1. محمدباقر بن محمداکمل, معروف به آغاوحید بهبهانى و محقق بهبهانى (وفات:1205 یا 1206هـ.ق):

1. مصابیح الظلام, شرح مفاتیح الشرایع; 2. أجوبة المسائل (فارسى); 3. سؤال و جواب (فارسى); 4. حاشیة ذکرى الشیعه; 5. حاشیة المختصر النافع; 6. حاشیة مسالک الافهام; 7. حاشیة مجمع الفائدة والبرهان; 8 . تحقیق فى القیاس; 9. الجمع بین الاخبار المتعارضه; 10. حواشى مفاتیح الشرایع; 11. شرح دیباجة مفاتیح الشرایع; 12. رسالة فى بطلان عبادة الجاهل; 13.رسالة فى المتعه; 14. الافادة الاجمالیة فى العبادات المکروهه; 15. رسالة فى أنّ الأصل فى الأشیاء الطهاره; 16. رسالة فى کیفیة وجوب الطهاره; 17. رسالة فى حکم عصیری التمر والزبیب; 18 . رسالة فى صلاة الجمعه; 19. رسالة فى عدم الاعتداد بالرؤیة قبل الزوال; 20. رسالة فى أنّ إنکار اُصول المذهب لایوجب الکفر; 21 . رسالة فى أنّ الأصل فى المعاملات الصحة; 22. رسالة فى بطلان القرض بشرط المعاملة المحاباتیه; 23. رسالة فى جواز الجمع بین الفاطمیتین; 24. رسالة فى بطلان العقد على الصغیرة لأجل المحرمیه.

2. سید حسین بن محمد ابراهیم حسینى قزوینى(وفات: 1208هـ.ق):

1. رسالة فى حکم النبش; 2. رسالة فى حکم الهوام والسوام والحشرات; 3. رسالة فى تنجیس المتنجس; 4. رسالة فى حکم العبادة فى المکان المغصوب; 5. رسالة فى حل حدیث ورد فى الصوت الحسن; 6. مختار المذهب فى ما یصحبه الانسان من الذهب; 7. غایة الاختیار فى أحکام مناکحة الکفار; 8. رسالة فى حکم نکاح الصغیرة لغرض محرمیة امّها; 9 . رسالة فى حکم موت الولد فى بطن امّه; 10. معارج الأحکام; 11. مستقصى الاجتهاد; 12. حاشیة الروضة البهیه.

3. محمدمهدى بن ابوذر نراقى کاشانى (وفات:1209هـ.ق):

1. لوامع الأحکام;2. معتمد الشیعة.

4. سید محمدمهدى بن مرتضى طباطبایى, معروف به بحرالعلوم (وفات: 1212هـ.ق):

1. الدرة (فقه منظوم); 2.المصابیح; 3. مبلغ النظر; 4. العجالة الموجزة فى فروع الناسک; 5. رسالة فى حکم الفرار من الطاعون; 6. رسالة فى تحریم العصیر العنبی والزبیبی.

5. محمدمهدى بن ابوالقاسم موسوى شهرستانى (وفات: 1216هـ.ق):

1 . المصابیح.

6. عبدالصمد همدانى (وفات: 1216هـ.ق):

1. رسالة فى الغناء; 2. حاشیة المختصر النافع; 3. بحر الحقائق.

7. محمد على بن محمدباقر بهبهانى کرمانشاهى (وفات:1216هـ.ق):

1. الفذالک; 2. فتاح المجامع; 3. المسائل التی اشتهرت بین المتأخرین على خلاف مقتضى الأدلة القویة استناداً إلى بعض الأصول والأخبار الضعیفة العامیه; 4. مقامع الفضل (فارسى); 5. حاشیة الروضة البهیه; 6. قطع المقال فى نصرة القول بالانفعال; 7. رسالة فى المئونة المستثناة من الزکاة; 8. مصرف رد المظالم (فارسى); 9. دلیل الناسک; 10. کتاب الاجارة; 11. صیغ النکاح; 12. منع المنع من الجمع بین فاطمیتین; 13. مظهر المختار فى حکم النکاح مع الاعسار.

8. حسین بن محمد آل عصفور بحرانى (وفات:1216هـ.ق):

1. سداد العباد ورشاد العباد; 2. رواشح العنایة الربانیه; 3. الأنوار اللامعه; 4. السوانح النظریه; 5. الفتاوى الحسینیه; 6. النفحة القدسیه; 7. برهان الاشراف فى منع بیع الأوقاف.

9. محمدمهدى بن هدایت الله حسینى مشهدى (وفات:1218 هـ.ق):

1. رسالة فى المواسعه; 2. رسالة فى جواز الحیل الشرعیه; 3. رسالة فى ولایة الأب على النکاح; 4. نبراس الهدایه; 5. شرح عبارة فى مبحث الاوانى من منتهى المطلب.

10. (محمد) جواد بن محمد حسینى عاملى (وفات:1226هـ.ق):

1 . مفتاح الکرامة (شرح على قواعد العلامة).

11. محسن بن حسن اعرجى کاظمى (وفات:1227هـ.ق):

1. الجامع الکبیر; 2. وسائل الشیعة; 3. حاشیة على کفایة السبزوارى; 4 . رسالة فى صلاة الجمعه; 5. شرح مقدمة الحدائق.

12.جعفر بن خضر مالکى نجفى, معروف به شیخ جعفر کاشف الغطاء (وفات:1228هـ.ق):

1. کشف الغطاء; 2. بغیة الطالب; 3. القواعد الشرعیه; 4. رسالة فى العبادات المالیه; 5. کشف الالتباس بین الحیض والاستحاضة والنفاس; 6. أحکام الجنائز; 7. رسالة فى الصیام; 8. غایة المراد فى أحکام الجهاد; 9. شرح القواعد; 10. رسالة فى المنع من شهادة بالولایة فى الأذان.

13. على بن محمد بن ابوالمعالى حائرى, معروف به صاحب ریاض و طباطبائى (وفات:1231هـ.ق):

1. حدیقة المؤمنین; 2. ریاض المسائل; 3. حاشیة مفاتیح الشرایع; 4 . حاشیة دروس الشهید; 5. الجهادیه.

14. ابوالقاسم بن محمدحسن جیلانى, معروف به میرزاى قمى (وفات: از 1231 تا 1233هـ.ق):

1. غنائم الأیّام; 2. مناهج الأحکام; 3. جامع الشتات (فارسى و عربى); 4. جوامع الرسائل; 5. الرسائل; 6. معین الخواص; 7 . مرشد العوام; 8 . تحفه عباسى; 9. رسالة فى دعوى المرئة الخلو عن المانع; 10. رسالة فى حکم الطلاق بدعوى الوکالة عن الزوج مع انکاره; 11. رسالة فى اقرار الرجل بطلاق زوجه; 12. رسالة فى تحقیق مایعتبر فى الشهاده.

15. اسدالله بن اسماعیل دزفولى کاظمى, معروف به صاحب مقابس و ملا اسدالله (وفات:1234هـ.ق):

1. مقابس الأنوار; 2. حاشیة قواعد الأحکام; 3. اللؤلؤ المسجور فى معنى لفظ الطهور; 4. منهج التحقیق فى التوسعة والتضییق; 5. مبلغ النظر ونتیجة الفکر.

16. محمد بن على بن ابوالمعالى طباطبایى, معروف به سید محمد مجاهد و صاحب مناهل (وفات:124 هـ.ق):

1. کتاب القضاء; 2. نهایة المرام; 3. جامع الأقوال; 4. المناهل; 5. الجهادیه.

17. عبدالله بن محمدرضا حسینى شبّر (وفات: 1242هـ.ق):

1. مصابیح الظلام; 2. المصباح الساطع; 3. زبدة الدلیل; 4. رسالة فى الطهاره.

18. موسى بن جعفر آل کاشف الغطاء (وفات: 1243هـ.ق):

1 . منیة الراغب فى شرح بغیة الطالب.

19. احمد بن محمدمهدى, معروف به مولا نراقى (وفات:1245هـ.ق):

1. هدایة الشیعه; 2. مستند الشیعه; 3. رسائل و مسائل (فارسى و عربى); 4. کتاب القضاء والشهادات; 5. عوائد الأیام; 6. مناهج الأحکام; 7 . حاشیة الروضة البهیه.

20. محمدعلى بن محمدباقر هزارجریبى اصفهانى (وفات:1246هـ.ق):

1. البحر الزاخر; 2. قاطع النزاع; 3. مخزن الاسرار الفقهیه.

21. محمدتقى بن محمدرحیم اصفهانى, معروف به صاحب هدایت المسترشدین (وفات: 1246هـ.ق):

1 . کتاب الطهاره.

22. احمد بن صالح بن طوق بحرانى (وفات:میانه قرن13هـ.ق):

1. رسالة فى قصد الثواب; 2. رسالة فى وجوب التیمم; 3. رسالة فى إدراک الرکعة فى الوقت; 4. رسالة فى وجوب الاخفات فى غیر الاولتین; 5. روح النسیم فى أحکام التسلیم; 6. أحکام العمره; 7. مسألة فى طلاق الحائض; 8. جواب عن مسائل الحبوه; 9. أجوبة مسائل السید حسین; 10. أجوبة مسائل الشیخ محمد درازى.

23. على بن جعفر آل کاشف الغطاء (وفات: 1253هـ.ق):

1. التقریرات; 2. رسالة فى الصوم.

24. خضر بن شلال عفکاوى نجفى (وفات:1255هـ.ق):

1. التحفة الغرویه; 2. جنّة الخلد.

25. محمدباقر بن محمدتقى موسوى, معروف به حجت الاسلام شفتى (وفات:1260هـ.ق):

1. مطالع الأنوار; 2. سؤال و جواب (فارسى); 3. رسالة فى تطهیر العجین; 4. رسالة فى ما لو أخلّ بالتسلیم فى الصلاه; 5. رسالة فى التسلیم بالنوافل; 6. رسالة فى إقامة الحدود فى زمن غیبة الإمام (فارسى); 7. رسالة فى عدم لزوم القبض إذا جعل الواقف التولیة لنفسه; 8. رسالة فى جواز الاتکال على قول النساء فى انتفاء موانع النکاح; 9. رسالة فى حرمة ام الموطوء وبنته واخته على الواطى; 10. رسالة فى طلاق مدعى الوکالة عن الزوج مع انکار الزوج; 11. رسالة فى حکم صلح حق الرجوع فى الطلاق الرجعى; 12 . کاریزیه (فارسى).

26. محمدمهدى بن على طباطبائى کربلایى, فرزند صاحب ریاض (وفات:1260هـ.ق):

1. رسالة فى هبة الولى مدّة الزوجة الصغیره; 2. المصابیح.

27. محمدابراهیم بن محمدحسن کلباسى اصفهانى (وفات: 1262هـ.ق):

1. شوارع الهدایه; 2. منهاج الهدایه.

28. ابراهیم بن محمدباقر موسوى قزوینى, معروف به صاحب ضوابط (وفات: 1262هـ.ق):

1 . دلائل الأحکام.

29. محمدجعفر بن سیف الدین شریعتمدار استرآبادى (وفات:1263 هـ.ق):

1. شوارع الأنام; 2. حاشیة ریاض المسائل; 3. حاشیة مدارک الأحکام; 4 . ینابیع الحکمه; 5. مجمع الآراء; 6. مشکاة الورى; 7. المقالید الجعفریه; 8 . رسالة فى القبله; 9. رسالة فى القصر والاتمام; 10. الکفاف فى مسائل الاعتکاف; 11. صیغ العقود والایقاعات; 12. صیغ النکاح; 13. رسالة فى ابراء الأب زوجة ابنه الصغیرة المنقطعة من المده; 14. رسالة فى حکم المرئة المفقود عنها زوجها; 15. سفینة النجاه; 16. رسالة فى الحدود والقصاص والدیات (فارسى).

30. محمد بن صالح صدرالدین عاملى اصفهانى (وفات:1263هـ.ق):

1. الارجوزة الرضاعیه; 2. رسالة فى مسائل ذى الرأسین; 3. رسالة فى الوقف.

31. حسن بن جعفر آل کاشف الغطاء (وفات: 1264هـ.ق):

1. أنوار الفقاهه; 2. کتاب الغصب; 3. السلاح الماضى; 4. المواریث; 5. المعاملات; 6. حاشیة کشف الغطاء.

32. عبدالفتاح بن على میرفتاح حسینى مراغى (وفات: از 1266 تا 1274هـ.ق):

1. العناوین; 2. صیغ العقود والایقاعات.

33. محسن خنفر نجفى (وفات: 1270هـ.ق):

1. کتاب التجاره; 2. کتاب احیاء الموات.

34. محمدحسن بن باقر بن عبدالرّحیم نجفى, معروف به صاحب جواهر (وفات: 1266هـ.ق):

1. جواهر الکلام; 2. نجات العباد; 3. سؤال و جواب; 4. التقریرات.

مرحله ششم: کمال و بالندگى

1. محدوده زمانى این مرحله: این دوران که تا به امروز (دهه سوم قرن پانزدهم) ادامه دارد, از نیمه دوم قرن سیزدهم هجرى و پیش از مرجع شدن شیخ مرتضى انصارى (وفات: 1281هـ.ق) آغاز شد.

آن چنان عظمت علمى شیخ انصارى آشکار شده بود که صاحب جواهر و شاگردان نزدیکش, او را به عنوان مرجع بى بدیل پس از صاحب جواهر برگزیدند.

فقیهان شیعه تا امروز, در سایه مکتب فقهى شیخ انصارى تنفس کرده و زندگى مى کنند و نتوانسته اند اصول جدیدى را به جاى اصول فقه و روش علمى شیخ انصارى برگزینند; حقیقتى که همه تاریخ نگاران شیعه آن را پذیرفته اند.

مورّخان فقه شیعه, دو نکته اساسى را در عصر شیخ انصارى برتابیده اند:

نکته اوّل: برجستگى کتاب هاى فقهى شیخ انصارى, بویژه کتاب مکاسب که تا امروز متن برگزیده درسى است. افزون بر این که این کتاب در حال حاضر در مرحله سطح حوزه ها تدریس مى شود و در مرحله خارج نیز محور تحقیقات فقهى است. چنین ویژگى اى, آن را از دیگر کتاب هاى فقهى, استدلالى پیشینیان و پسینیان برتر مى نمایاند.

نکته دوم: برجسته بودن مکتب فقهى شیخ انصارى بدان دلیل است که ژرفاى درون متنى مکاسب در پرداخت علمى و روش استنباط, برتر از کتاب هاى پیش تر نوشته شده, مانند جواهر مى نماید. آن چنان که شیخ انصارى را (شیخ اعظم) و (خاتم الفقهاء والمجتهدین) خوانده اند و درباره اش گفته اند: (گذشتگانش را از یادها برد و آیندگانش را به زحمت انداخت.)

براى همین, نمى توان دوران شیخ انصارى را پیوست دوران پیشین دانست, زیرا همه عالمان پس از او, پیرو مکتب اویند.

دلیل و علت هاى این برجستگى چیست؟ آیا پیشرفت علم اصول فقه در مکتب او, به پیشرفت هاى فقهى او برمى گردد؟ ویژگى هاى ممتاز فقه شیخ اعظم چیست؟

پیش تر از او وحید بهبهانى, قوانین بنیانى اصول جدید را پایه گذاشت و فقه اجتهادى را از افراط و تفریط رهاند و به (استاد الکل) و (استاد اعظم) شناخته شد (چنان که در بیان مرحله گذشته شرح دادیم) و همچنین تربیت یافتگان مکتب وحید و نسل سوم پس از او در بالیدن آن مکتب کوشیدند, اما این مکتب با آمدن شیخ انصارى به کمال شایسته اش رسید.

فقه شیعه در این دوران, به سوى کمال و نوآورى ره پیمود, چنان که آن را در سطوح چندگانه اى مى شود برشمرد که نسل به نسل پیش رفت و به امروز رسید.

مکتب شیخ انصارى, هنوز هم به پاسخ گفتن نیازهاى زمانه تواناست, هرچند که نزدیک به یک قرن و نیم از آغاز آن مى گذرد.

2. مهم ترین ویژگى هاى این دوران: الف. پس از آن که گذشتگان این دوران, مکتب اخبارى گرى را برافکندند و اصول جدیدى را پایه گذاشتند, شیخ انصارى مجال یافت, چارچوب و طرح گسترده این مکتب اصولى را پس از آن دوران التهاب, پیش بکشد.

بر همین اساس, شیخ انصارى در توضیح و تبیین روش علمى اصول جدید که کوشش هاى علمى اخباریان را نیز برتابیده بود, کوشید; چنان که ایشان مباحث اصولى را با توجه به حالات مکلّف: قطع, ظنّ و شک بررسید که با چینش پذیرفته شده فقیهان در گذر قرون گذشته برابرى مى کرد بلکه پیشى گرفت. روش علمى اصول جدید شیخ, استقصا و سرشمارى فرض ها و صورت هاى سه گانه قطع, ظن و شک است که در بحث (تعارض ادله) این مبنا در تقسیم و ارزیابى ادله خود را به خوبى نمایاند. به گونه اى که آورده اند که ایشان خود را نوآور دو اصطلاح (حکومت) و (ورود) مى داند. شیخ انصارى با همه توان علمى خویش, سبک اجتهادى را بازنگریست و فقیهان پس از وى نیز این روش را برگزیدند. ایشان در تحقیقات مختلف اصول فقه; چه در مباحث الفاظ و چه در مباحث حجت و مباحث اصول عملیه نوآور بوده به گونه اى که هنوز روش علمى شیخ یگانه مى نماید.

ب. شیخ انصارى, پس از هماهنگ کردن مباحث علم اصول, به اجراى اصول در پژوهش هاى فقهى خود پرداخت. در این باره گفتنى است که مى توان با غوطه ور شدن و تأمل در آثار شیخ به یکپارچگى و ژرف نگرى آن آثار پى ببریم, هرچند گریزها و منحنى هایى وجود دارد که بر آموزنده دشوار مى نماید.

ج. افزون بر این که پژوهش هاى فقهى شیخ انصارى همه آراء و نظریات فقهى گذشته را برمى تابد, دورنما و آینده مسائل فقهى و نظریات فقهى در هر مسئله را نیز برمى نماید. شیخ انصارى, در هر مسئله اى همه گونه ها و صورت هاى مفروض و احتمالات ممکن را برمى شمرد. به گفته برخى از استادان, هیچ نظریه اى پس از شیخ پدید نیامد مگر آن که از تحقیقات وى سرچشمه گرفته باشد.

د. نظریه ها و استدلال هاى گذشتگان در مکتب شیخ انصارى از کارکردى شایسته برخوردار شد, زیرا شیخ به آثار گذشتگان بى توجهى نکرد و در تنگه آنان نیز نیفتاد, بلکه میراث فقهى گذشتگان را با نوآورى هایش درآمیخت; آن سان که تفسیر جدید وى از آراى گذشتگان, اوج نوآورى اش را در فهم و نزدیک کردن افکار و مبانى مى نمایاند.

هـ. بر گذشتگان خرده مى گیرند که هنگام تحقیقات فقهى از آراء و مبانى اصولى خود غافل مى شدند, امّا شیخ اعظم حتى در بزنگاه هاى فقهى یک اصولى توانا بود, زیرا مکتب اصولى او با تحقیقات فقهى اش بالیده است.

و. آنچه سبب شد که فقه مکتب شیخ به عرصه هاى پژوهشى بین المللى پا گذارد, توجه بسیار شیخ به فقه معاملات بود, چنان که افزون بر مذاهب اسلامى, دیگر مکاتب نیز به بهره گیرى از آن گراییدند.

ز. پژوهش هاى عقلى در مکتب اصولى و آن گاه فقهى شیخ انصارى جایگاه ویژه اى دارد, چنان که آثار شاگردان برجسته او, مانند: آخوند خراسانى(وفات: 1329هـ.ق) و شاگردان آخوند, مانند: محقق عراقى (وفات: 1361هـ.ق) و محقق اصفهانى (وفات: 1361هـ.ق), این رویکرد عقلى و فلسفى را نشان مى دهد.

ح. شیخ در نوشته هاى فقهى اش به مباحث رجالى بسیار نپرداخته, امّا تحقیقات اصولى وى درباره حجیت خبر واحد, راه پژوهش هاى رجالى را براى آیندگان گشوده است, چنان که محقق و مرجع عالیقدر بروجردى بزرگ(وفات: 1380هـ.ق) در علم رجال درخشید و محقق خوئى(ره) (وفات: 1413هـ.ق) معجم رجال حدیث را نوشت.

ط. پس از استوار شدن مکتب فقهى شیخ اعظم, پرورش یافتگان بزرگ این مکتب, مانند: میرزاى شیرازى(وفات: 1313هـ.ق), محقق نائینى(وفات: 1355هـ.ق), امام خمینى(وفات: 1409هـ.ق) و شهید صدر(وفات: 1400هـ.ق) زمینه ورود فقه شیعه را به عرصه تحقیقات جدید در فقه سیاسى و نظریه پردازى درباره حکومت اسلامى گستراندند.

یى. پژوهش هاى فقهى شهید صدر, پیش از پدید آمدن حکومت اسلامى: از عرصه فقه فردى به عرصه هاى اجتماعى و نظریه پردازى درباره نظام هاى مختلف اسلام پا گذاشت. ایشان افزون بر نوآورى در بیان نظام هاى سیاسى و اقتصادى اسلام, با گستراندن آراء و افکار خود, زمینه پیدایى نظام اجتماعى اسلام را نیز آماده ساخت و مکتب فقهى تشیع را در این باره از دیگر مکاتب فقهى اسلام, پیش تر برد. و مى توانیم این مرحله را دوره اى جدید براى فقه اجتهادى و استدلالى شیعه برشماریم بلکه با یک توجه عمیق تر در برابر تمام مراحل شش گانه این مرحله قرار مى گیرد; زیرا که فقه شیعه را به سوى یک فقه اجتماعى جهان شمول و گسترده و همراه با یک تجربه موفّق در عرصه بین الملل سوق مى دهد, و زمینه را براى دولت جهانى اسلام در عصر امام مهدى(ع) فراهم مى سازد, و تحوّلات چشمگیر مبنایى و ساختارى را در پى خواهد داشت. و حوزه هاى علمیه شیعه در حال حاضر به ویژه حوزه قم که وارث تحوّلات فقهى تمام دوره هاى گذشته مى باشد, در عرصه هاى علم و عمل در حال نظریه پردازى و نظام سازى مى باشد و راه بزرگانى چون امام خمینى و علامه طباطبائى و شهید سید محمدباقر صدر و شهید مطهرى را پى مى گیرد تا بتواند به اوج شکوفایى مطلوب برسد. (ان شاءالله)

3. بزرگان این دوره و آثار فقهى آنان:
پنج نسل از فقیهان بزرگ, تا به امروز از این مکتب عظیم فقهى پیروى کرده اند که شناساندن برخى از این محققان تأثیرگذار در رشد تحقیقات اصولى و فقهى, فراتر از هدف این نوشته است.

1. مرتضى بن محمد امین, معروف به شیخ انصارى(وفات: 1281هـ.ق):

1. لوامع النکات (تقریرات); 2. المکاسب (المتاجر); 3. کتاب البیع والخیارات (تقریرات); 4. رسالة فى العداله; 5. کتاب القضاء والشهادات; 6. کتاب القضاء (تقریرات بقلم التنکابنى); 7.کتاب القضاء (تقریرات); 8 . فائدة فى المواریث; 9. کتاب اللقطه; 10. کتاب الغصب; 11.رسالة فى قاعدة (من ملک شیئاً ملک الاقرار به);12.رسالة فى الرضاع; 13.رسالة فى التحریم بالمصاهره; 14.رسالة فى منجّزات المریض; 15.کتاب الوصایا; 16.کتاب الوقوف والصدقات; 17.کتاب الوقف18.کتاب الصوم; 19.کتاب الخمس; 20.کتاب الزکاه; 21.کتاب الزکاه (تقریرات); 22. رسالة فى صلاة المسافر; 23. رسالة فى المواسعة والمضایقه; 24. رسالة فى القضاء عن المیت; 25. کتاب الصلاه; 26. التقریرات فى الصلاة; 27. کتاب الطهاره; 28. التقریرات فى الطهاره; 29. رسالة فى قاعدة لاضرر; 30. رسالة فى التقیه.

2. حسن بن ابراهیم نجم آبادى(وفات:پیرامون 1284هـ.ق):

1. کتاب خلل الصلاه; 2. کتاب الصوم; 3. کتاب البیع.

3. عبدالصاحب محمد بن احمد نراقى کاشانى (وفات:1297هـ.ق):

1 . مشارق الأحکام.

4. على بن رضا آل بحرالعلوم (وفات:1298هـ.ق):

1. البرهان القاطع; 2. رسالة فی القبله; 3. رسالة فی الحبوه.

5. محمدتقى بن حسین على هروى اصفهانى(وفات:1299هـ.ق):

1 . رسالة فی عرق الجنب من الحرام; 2 . رسالة فی الشرط ضمن العقد; 3. حاشیة على رسالة حکم الطلاق بدعوى الوکاله; 4. رسالة فی طلاق الزوجة بعوض منها; 5. رسالة فی الارث; 6. حاشیة ریاض المسائل.

6. محمدحسین بن میرزا آقاسى قمى(وفات:1304هـ.ق):

1 . مصباح الفقاهه.

7. احمد بن مصطفى خوئینى, معروف به ملاّ آقا(وفات:1307هـ.ق):

1. مجلى الشریعة فى مسألة التضییق والتوسعه; 2. شرح الدرر البهیه.

8. حبیب الله بن محمدعلى رشتى(وفات:1312هـ.ق):

1. کتاب اللقطه; 2. کتاب اللقطه (تقریرات); 3. کتاب القضاء; 4. کتاب الارث; 5. کتاب الغصب; 6. کتاب إحیاء الموات; 7. کتاب الوصایا; 8. کتاب الوقف; 9. کتاب الوقوف والصدقات (تقریرات); 10. کتاب الاجاره; 11. حاشیة المکاسب; 12. کتاب الزکاه; 13. صلاة المسافر (تقریرات); 14. کتاب الطهاره15. کتاب الزکاه (تقریرات).

9. حسین قلى بن رمضان همدانى(وفات:1311هـ.ق):

1. کتاب خلل الصلاه; 2. صلاة المسافر (تقریرات); 3. کتاب الرهن; 4. کتاب القضاء والشهادات (تقریرات).

10. محمدحسن بن محمود حسینى, معروف به میرزاى شیرازى (وفات:1313هـ.ق):

1 . القواعد الحسنیه (تقریرات).

11. محمد بن قاسم طباطبائى فشارکى (وفات: از 1316 تا 1318هـ.ق):

1. رسالة فی قاعدة نفى العسر والحرج; 2. رسالة فی حکم أوانى الذهب والفضه; 3. إزاحة الشک فى اللباس المشکوک; 4. رسالة فی الجمع بین قصدى القرآن والدعاء; 5. الخلل فى الصلاه; 16. کتاب القضاء;

12 . محمدحسن بن جعفر آشتیانى(وفات: 1319 هـ.ق):

1 . رسالة فى قاعدة نفى العسر والحرج; 2 . رسالة فى حکم أوانى الذهب والفضه; 3 . إزاحة الشک فى اللباس المشکوک; 4 . رسالة فى الجمع بین قصدى القرآن والدعاء; 5 . الخلل فى الصلاة; 6 . کتاب القضاء.

13. محمدهادى بن محمد امین تهرانى(وفات:1321هـ.ق):

1. ودایع النبوه; 2. أجوبة المسائل; 3. رسالة فى الارث; 4. رسالة فى الرضاع; 5. کتاب الصلح; 6. ذخائر النبوه; 7. رسالة فى الغیبه; 8. کتاب الزکاه; 9. رسالة فى الفرق بین الحق والحکم.

14. رضا بن محمدهادى همدانى (وفات:1322هـ.ق):

1 . مصباح الفقیه; 2. حاشیة المکاسب; 3. کتاب البیع.

15. محمدحسن بن عبدالله مامقانى(وفات:1323هـ.ق):

1 . ذرایع الاحلام;2. غایة الآمال.

16. محمد بن محمدتقى بحرالعلوم(وفات:1326هـ.ق):

1 . بلغة الفقیه.

17. شیخ فضل الله بن عباس نورى(وفات:1327هـ.ق):

1 . رسالة فى قاعدة الید.

18. محمدکاظم بن حسین, معروف به آخوند خراسانى(وفات:1329هـ.ق):

1. تکملة التبصره; 2. اللمعات النیره; 3. رسالة فى الدماء الثلاثه; 4 . کتاب الخمس; 5. کتاب الاجاره; 6. رسالة فى الوقف; 7. رسالة فى الرضاع; 8. الرضاع (تقریرات); 9. رسالة فى الاخلال بذکر الأجل فى المتعه; 10. مقالة فى الطلاق; 11. کتاب القضاء (تقریرات); 12. کتاب القضاء (مجموعه اى دیگر از تقریرات); 13. مقالة فى العداله; 14. حاشیة المکاسب.

19. محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائى یزدى(وفات:1337هـ.ق):

1. العروة الوثقى; 2. حاشیة المکاسب; 3. رسالة فى منجزات المریض; 4. رسالة فى حکم الظن فى الصلاة وبیان کیفیة صلاة الاحتیاط.

20. میرزا محمدتقى شیرازى(وفات:1338هـ.ق):

1. رسالة فى صلاة الجمعه (تقریرات); 2. أحکام الخلل فى الصلاه (تقریرات); 3. حاشیة المکاسب.

21. فتح الله بن محمدجواد اصفهانى, معروف به شیخ الشریعه (وفات: 1339هـ.ق):

1. افاضة القدیر فى احکام العصیر; 2. رسالة فى الخیارات; 3. ابانة المختار فى ارث الزوجة من ثمن العقار بعد الأخذ بالخیار; 4. صیانة الابانة عن وصمة الرطانه.

22. مهدى بن حسین کاظمى خالصى(وفات:1343هـ.ق):

1. رسالة فى تداخل الأغسال; 2. القواعد الفقهیة فى المعاملات; 3. شرح شرایع الاسلام.

23. محمد بن محمد باقر حسینى فیروزآبادى(وفات:1345هـ.ق):

1 . جامع الکلم.

24. صادق بن محمد تبریزى(وفات:1351هـ.ق):

1 . الفوائد فى شرح بعض المباحث المشکلة فى الفقه.

25. عبدالله بن محمدحسن مامقانى(وفات:1351هـ.ق):

1. المسائل البغدادیه; 2. المسائل البصریه; 3. المسائل الخوئیه; 4 .المسائل الاربعین العاملیه; 5. الدر المنضود; 6. غایة السئول; 7. فى إقرار بعض الورثة بدین وإنکار الباقى; 8. تحفة الصفوه; 9. المحاکمة بین العلمین; 10. کشف الاستار عن وجوب الغسل على الکفار; 11. ازاحة الوسوسة عن تقبیل الاعتاب المقدسه; 12. کشف الریب والسوء فى اغناء کل غسل عن الوضوء; 13. مخزن اللآلى فى فروع العلم الاجمالى; 14 . هدایة الأنام فى حکم أموال الامام; 15. رسالة فى حکم المسافرة لمن علیه قضاء رمضان مع ضیق الوقت; 16. نهایة الآمال; 17. منتهى مقاصد الأنام.

26. محمدجواد بن حسن نجفى بلاغى(وفات:1352هـ.ق):

1. رسالة فى تنجیس المتنجس; 2. رسالة فى حرمة حلق اللحیه; 3. رسالة فى اللباس المشکوک; 4. حاشیة المکاسب; 5. عقد فى العلم الاجمالى; 6. عقد فى الزام غیر الامامى بأحکام نحلته.

27. على بن عبدالحسین نجفى ایروانى(وفات:1353هـ.ق):

1. حاشیة المکاسب; 2. الذهب المسبوک; 3. عقد اللآلى فى فروع العلم الاجمالى; 4. جمان السلک فى الاعراض عن الملک.

28. محمدحسین بن عبدالرحیم, معروف به میرزاى نائینى (وفات: 1355هـ.ق):

1. رسالة فى قاعدة لاضرر; 2. کتاب الصلاة (تقریرات); 3. رسالة فى اللباس المشکوک; 4. منیة الطالب.

29. شیخ عبدالکریم حائرى یزدى(وفات:1355هـ.ق):

1. کتاب الصلاة; 2. کتاب الصلاه (تقریرات); 3. کتاب النکاح (تقریرات).

30. محمدرضا بن محمدحسین مسجدشاهى اصفهانى(وفات:1360هـ.ق):

1. رسالة فى عدم تنجیس المتنجس; 2. روضة الغناء فى تحقیق موضوع الغناء.

31. شیخ محمدحسین اصفهانى کمپانى(وفات:1361هـ.ق):

1. حاشیة المکاسب; 2. کتاب الاجاره; 3. رسالة فى حکم أخذ الاجرة على الواجبات.

32. آقا ضیاءالدین عراقى(وفات:1361هـ.ق):

1. شرح تبصرة المتعلمین; 2. رسالة فى اللباس المشکوک; 3. روائع الأمالى فى فروع العلم الاجمالى; 4. کتاب القضاء; 5. رسالة فى تعاقب الأیادى; 6. مقالة فى الدعاوى.

33. سید ابوالحسن اصفهانى(وفات:1365هـ.ق):

1 . وسیلة النجاة.

34. سید محمدبن على حجت کوه کمره اى(وفات:1373هـ.ق):

1 . کتاب البیع (تقریرات).

35. محمدحسین آل کاشف الغطاء(وفات:1373هـ.ق):

1 . تحریر المجله.

36. آقا حسین بروجردى(وفات:1380هـ.ق):

1. نهایة التقریر (تقریرات); 2. البدر الزاهر فى صلاة الجمعة والمسافر; 3. زبدة المقال.

37. سید عبدالهادى بن اسماعیل حسینى شیرازى(وفات:1382هـ.ق):

1 . القطرة فى زکاة الفطره (تقریرات); 2. الرضاع (تقریرات).

38. سید محسن حکیم(وفات:1390هـ.ق):

1. مستمسک العروة الوثقى; 2. دلیل الناسک; 3. نهج الفقاهه; 4 . حاشیة ریاض المسائل; 5. شرح التبصره; 6. شرح المختصر النافع.

39. محمدتقى آملى(وفات:1391هـ.ق):

1 . مصباح الهدى.

40. شیخ حسین حلى

1 . بحوث فقهیه (تقریرات).

41. سید محمود بن على حسینى شاهرودى(وفات:1394هـ.ق):

1 . کتاب الحج (تقریرات).

42. حسن بن آقابزرگ موسوى بجنوردى(وفات:1395هـ.ق):

1 . القواعد الفقهیه.

43. محمدهادى بن جعفر حسینى میلانى(وفات:1395هـ.ق):

1. کتاب الخمس;2 . کتاب الزکاه; 3. کتاب الصلاه.

44. سید احمد خوانسارى(وفات:1404 یا 1405هـ.ق):

1 . جامع المدارک (شرح المختصر النافع).

45. شیخ مرتضى بن عبدالکریم حائرى(وفات:1406هـ.ق):

1 . ابتغاء الفضیله; 2 . صلاة الجمعه.

46. سید روح الله موسوى خمینى(وفات:1409هـ.ق):

1. تحریر الوسیله; 2. کتاب البیع; 3. المکاسب المحرمه; 4. کتاب الطهاره; 5. کتاب الخلل فى الصلاه; 6. رسالة فى قاعدة لاضرر; 7. رسالة فى التقیه.

47. سید ابوالقاسم موسوى خوئى(وفات:1413هـ.ق):

1. التنقیح (تقریرات); 2. دروس فى فقه الشیعه (تقریرات); 3. مستند العروة الوثقى; 4. رسالة فى اللباس المشکوک; 5. الدرر الغوالى فى فروع العلم الاجمالى (تقریرات); 6.مصباح الفقاهه; 7. محاضرات فى الفقه الجعفرى; 8. منهاج الصالحین; 9. تکملة المنهاج; 11. مبانى تکملة المنهاج.

48. سید عبدالاعلى سبزوارى(وفات:1414هـ.ق):

1 . مهذّب الأحکام, 30جلد.

49.سید محمدباقر صدر(وفات:1400هـ.ق):

1 . بحوث فى شرح العروة الوثقى (چهار جزوه); 2. تعلیقة على منهاج الصالحین; 3. مناسک الحج; 4. تعلیقة على بلغة الراغبین; 5. الفتاوى الواضحة.

50. سید شهاب الدین مرعشى نجفى(وفات:1411هـ.ق):

1. ذخیرة المؤمنین; 2. حاشیة على العروة الوثقى; 3. حاشیة على مکاسب الشیخ الأعظم; 4. حاشیة على شرح اللمعه; 5. بحوث فى القصاص والدیات وغیرها….

51. سید محمدرضا موسوى گلپایگانى(وفات:1414هـ.ق):

1. رسالته العملیة (فارسى و عربى); 2. مجمع المسائل (سه جلد); 3 . الحاشیه; 4. الوسائل; 5. المستدرک; 6. مجموعة تقریرات فى القضاء والشهادات والحج والبیع… وغیرها.

52. شیخ محمدعلى اراکى(وفات:1415هـ.ق):

1. المکاسب المحرمة ورسالة الخمس; 2. البیع, (در دو جزء); 3 . الخیارات; 4. تعلیقة على العروة الوثقى; 5. رسالة فى الارث ونفقة الزوجه; 6 . الطهاره (دو جزء); 7. مناسک الحج; 8. المسائل الواضحه (رساله عملیه عربى); 9. توضیح المسائل (فارسى); 10. رسالة فى قاعدة الید; 11. رسالة فى قاعدة التجاوز; 12. رسالة فى قاعدة القرعه(ره).

پى نوشت ها:

* ترجمه: سعید نجاتى.

1. سوره شمس, آیه7.
2. سوره انفطار, آیه7.

3. ر.ک: بحارالانوار, علامه مجلسى, ج1/162ـ82, کتاب العقل والجهل.

4. المعالم الجدیده/84.