گام هاى مبارک در مرجع نگارى هاى دانش اصول فقه

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده


از جمله ویژگى هاى برجسته و شایان توجهى که در کارنامه جنبش علمى جهان اسلام در چند دهه اخیر به چشم مى خورد, اهتمام مبارک به عرضه و ارائه کتاب شناسى ها, مأخذشناسى ها, مقاله نامه ها و در یک کلام (مرجع نگارى) علمى است که متناسب با ضوابط علمى پذیرفته شده در مراکز تحقیقاتى, به جامعه علمى تقدیم شده است.
سهم عمده این کوشش ها به بخش عربى جهان اسلام متعلق است و سابقه چنین اهتمامى از آن جا ناشى مى شود که پاره اى از فرهیختگان و نویسندگان جنبش سیاسى ـ اسلامى که در حوزه فکرى و فرهنگى جنبش (بیدارى اسلامى) پس از جنگ دوم جهانى, به آگاهى بخشى و غنا بخشیدن به ادبیات اسلام سیاسى مشغول بودند, پس از برخورد و چالش با رقیب قدرتمند و تازه نفس ـ یعنى جریان فکرى چپ ـ که مجهز به نظریه هاى علمى نیز بود, به نیکى دریافتند که از این پس نمى توان به طرح و توضیح و تشریح کلیات بسنده نمود; چرا که در مقابل آنان رقیبى قرار داشت که با استفاده از آخرین دستاوردها و روش هاى علمى, تبلیغى و مخاطب شناسى, به سرعت سنگرهاى دانشگاهى, آموزشى, عموم باسوادان و دیگر قشرهاى اجتماعى را تسخیر مى نمود. از این رو, اسلامگرایان بر آن شدند تا با آشنایى با روش ها و موضوعات جدید و عمق بخشیدن به مباحث و مسائلى که عرضه مى نمودند, ادبیات جدیدى را که متناسب با مقتضیات زمان بود, پدید آورند. از جمله موضوعاتى که لازم بود به آن توجه کنند, اهتمام به روش شناسى و کارهاى مرجع نگارى بود.

اولین پیشگام
در این جا لازم است یادآور شویم که فضلِ پیشگامى در این زمینه, به استاد محى الدین عطیّه باز مى گردد که شاید بتوان به وى لقب (شیخ المفهرسین الاسلامیین) داد. وى از دهه هفتاد میلادى به این مهم همت گمارد و به تدریج با تأسیس مجله (المسلم المعاصر) توجه و لزوم عنایت به روش و مرجع شناسى و مرجع نگارى را وارد ادبیات پژوهشگران و محققان اسلامى نمود. تولد, رشد و سیر تطوّر آشنایى نویسندگان و محققان حوزه ادبیات بیدارى اسلامى, با روش ها و ابزارهاى جدید, خود بحثى است مفصل که تشریح آن, حال و مقال دیگرى مى طلبد.
به هر حال, این حرکت مبارک ادامه یافت و در ادامه همین خط مشى, مجله (الکشاف الاسلامى) در قبرس منتشر شد و تا 24 شماره ادامه یافت و به دنبال آن مجله (الفهرست) در بیروت و مجله (الحصار الثقافى) در قاهره به این روند عمق و فربهى بخشیدند و ثمره چنین تلاش هایى به تدریج در دهه نود میلادى ظاهر گردید. این شجره مبارک همچنان به ثمربخشى و راه گشایى ادامه مى دهد و کثرت و قوّت آثار و تألیفاتى که همگى در رده کلیات بخش مرجع نگارى قرار مى گیرند, نشانگر این امر است.
از جمله این آثار مى توان به اثرى با مشخصات کتاب شناسى ذیل اشاره نمود:
(الدلیل الجامع الى کتب اصول الفقه المطبوعة باللغة العربیة), الفتره مابین 1258ـ1422هـ/ 1842ـ2002م, شامل شاهین, دمشق, دار غار حرا, 1424/2004, الطبعة الاولى, 586 صفحه وزیرى.
مؤلف از دانشوران ترک ساکن استامبول است که مرکزى تحت عنوان (مرکز مرمرة للابحاث والدراسات العلمیه) در این شهر تأسیس نموده و هدف عمده آن احیا و نشر تراث اسلامى ترکیه است و تاکنون آثار سودمندى نیز به جامعه علمى تقدیم کرده است. از جمله فعالیت هاى این مرکز تشکیل کتابخانه تخصصى علم (اصول فقه) است که سعى شده کلیه کتاب ها و رساله هاى مخطوط و مطبوع (اصل و یا تصویر آن) که در موضوع علم اصول فقه تألیف شده, گردآورى شود و سپس کارهاى تحقیقاتى بعدى براساس این کتابخانه ادامه یابد.
از جمله این تلاش ها, جهد مشکورى است در زمینه کتاب شناسى علم اصول فقه اهل سنت که به همت شامل شاهین فراهم آمده است. وى در مقدمه, پس از تعریف و توضیحات کلى در مورد کتاب, در دو باب مطالبى را جهت آشنایى بیشتر خوانندگان با ضرورت اهتمام به این گونه آثار مرجعى یادآور شده است. در باب اول به اهمیت مأخذشناسى کتاب هاى تراثى پرداخته و پس از تعریف مأخذشناسى, اهمیت آن را متذکر شده است. وى سپس مکانت مأخذشناسى را در دانش اطلاع رسانى به تفصیل یاد کرده است.
باب دوم به علم اصول فقه اختصاص دارد که ابتدا به تعریف, موضوع و منشأ و تحولات این علم پرداخته و از آن پس به روش هاى تدوین و تبویب دانش اصول فقه اشاره نموده است که از آن جمله روش متکلمان و فقیهان را مورد بحث قرار داده و همچنین به روش شاطبى یا روش مقاصدى نیز اشاراتى نموده است.
در مبحث بعدى, غایت و هدف این دانش توضیح داده شده و به چگونگى تعامل این علم و دیگر علوم اسلامى پرداخته و در فرجام بحث, مکانت و نسبت این علم با دیگر علوم تشریح شده است.
پس از این مقدمه و لواحق دراز دامن آن, پرده از نقاب ذى المقدمه برگرفته و مجموعاً یک هزار و 573 عنوان کتاب معرفى شده است. قلمرو زمانى این مأخذشناسى از سال 1258 تا 1422 هجرى را شامل مى گردد; یعنى 160 سال, و این بدان سبب بوده است که قبل از این فترت, عمده کتاب ها چاپ سنگى مى شده و از آن پس بوده که چاپ هاى سربى رواج یافته و به تدریج کلیه کتاب ها با چاپ سربى تجدید, ارائه و عرضه شده است. اصولى که در تدوین این اثر مورد نظر بوده است, عبارت است از:
1. این مأخذشناسى شامل تمامى کتاب هاى چاپ شده در موضوع علم اصول فقه است که شامل: منظومه ها, متون, شروح, تحقیقات, تعلیقات, تقریرات و حواشى مى گردد.
2. در این اثر, فهرست توصیفى کتاب ها ذکر شده که شامل: عنوان, مؤلف, مؤلف همکار (محقق, مترجم, مصحح و مانند آن), مکان نشر, نام ناشر, تاریخ نشر هجرى یا میلادى و تعداد چاپ هاى یک اثر است.
3. این مأخذشناسى براساس ذکر عنوان کتاب طبق ترتیب حروف الفبا فراهم آمده است.
4. تمامى عناوین متعدد احتمالى یک اثر ذکر شده است.
5. نمایه اى از نام هاى مؤلفان و مؤلفان همکار در پایان کتاب ضمیمه شده است.
پس از این توضیحات, متن کتاب از حرف الف آغاز مى گردد که 320 عنوان ذیل آن معرفى شده و بقیه حروف نیز با این تعداد عنوان ادامه یافته است: حروف ب35 عنوان, حرف ت 155 عنوان, حرف ث2عنوان, حرف ج8عنوان, حرف ح130 عنوان, حرف خ10عنوان, حرف د 38عنوان, حرف ر 68 عنوان, حرف ز 8عنوان, حرف س 22 عنوان, حرف ش128 عنوان, حرف ص5 عنوان, حرف ض8 عنوان, حرف ط 7 عنوان, حرف ع47 عنوان, حرف غ8 عنوان, حرف ف47 عنوان, حرف ق13 عنوان, حرف ک37 عنوان, حرف ل16 عنوان, حرف م333 عنوان, حرف ن 92 عنوان, حرف هـ3 عنوان, حرف واو 36 عنوان, و حرف ى1 عنوان.
از آن جا که از تعداد چاپ هاى یک اثر ذکر شده, مى توان اقبال و استفاده خوانندگان کتاب را معلوم نمود, این مطلب نیز در میان مشخصات آثار آمده است. البته منظور از تعداد چاپ, چاپ اثر از سوى یک ناشر در یک کشور نیست; بلکه مقصود ناشران مختلف در کشورهاى مختلف با تصحیح ها و تحقیق هاى مختلف است. به عنوان مثال, تاکنون از کتاب هاى: روضةالناظر ابن قدامه, شرح الجلال المحلى على متن جمع الجوامع, شرح مراقى السعود شنقیطى پنج چاپ, یا از کتاب هاى: ارشاد الفحول شوکانى, التلویح فى کشف غوامض التنقیح تفتازانى, شرح الاسنوى على منهاج الأصول, فصول فى القیاس ابن قیم, مفتاح الوصول تلمسانى و نهایة السؤل بیضاوى, شش چاپ, یا از کتاب هاى: الورقات جوینى, النبذفى أصول ابن حزم, المستصفى للغزالى هفت چاپ, یا از کتاب هاى: متن الورقات للجوینى, کتاب اللمع للشیرازى, عنوان التعریف شاطبى و الموافقات شاطبى, هشت چاپ, و از کتاب شرح المحلى على جمع الجوامع سیزده چاپ عرضه گردیده است. با به کارگیرى روش تحلیل محتوا, مى توان اطلاعات مختلفى از این اثر استخراج نمود که خود موضوع مقاله مفصلى تواند بود و از عهده این مختصر خارج است.
امّا در کشور ما نیز چندى است که توجه و اهتمام به موضوع مأخذشناسى از سوى مؤسسات و مراکز پژوهشى و برخى محققان مستقل, منزلت و جایگاه مطلوبى یافته است و کثرت و تنوع کتاب شناسى هاى توصیفى و تحلیلى, مقاله نامه ها, چکیده نگارى ها و… در موضوعات و مسائل مختلف به گونه اى است که شاید بتوان (دوران شکوفایى آثار مرجع و مرجع نگارى شیعى) را بر زمانه ما اطلاق نمود; از جمله این مجاهدت هاى مشکور, اثرى است که به همت فاضل ارجمند جناب مهدى مهریزى در موضوع مأخذشناسى علم اصول فقه شیعى فراهم آمده است. مشخصات کتاب شناختى این اثر عبارت است از:
(کتاب شناسى اصول فقه شیعه به همراه مقدمه اى در تنقیح و تهذیب علم اصول), مهدى مهریزى, قم, دبیرخانه کنگره جهانى شیخ مرتضى انصارى, چاپ اول, 1372, رقعى 208 صفحه.
در مقدمه مذکور که با 49 صفحه خود در حکم مقاله مفصلى است, فراز و نشیب ها و کاستى ها و بایستگى هاى دانش اصول بررسیده شده و به کوشش ها و آراى برخى عالمان این علم اشاره گردیده که مترصدند تا از حجم حجیم این مباحث بکاهند و آن را کارآمدتر نمایند. پس از این مقدمه سودمند و دراز دامن, مباحث کتاب در سه بخش ارائه شده است:
الف) فهرست کتب و مقالاتى که درباره علم اصول نگارش یافته است. عنوان این بخش, (کتب و مقالات پیرامون تاریخ, تحوّل, معرفت شناسى, کتاب شناسى علم اصول) است و در مجموع 33 مأخذ در سه بخش: کتب چاپى (15 کتاب), کتب خطى (2کتاب) و مقالات (16 مقاله) معرفى شده است. در این معرفى ها, صرفاً اطلاعات کتاب شناختى هر اثر ذکر شده است.
ب) فهرست مقالات در مباحث علم اصول (مقالات اصولى). در این بخش 74 مقاله معرفى شده که از این تعداد 3 مقاله به زبان عربى و بقیه به فارسى نگاشته شده است. در خصوص مقالات عربى علم اصول, شایسته تذکار است که اخیراً مجموعه عظیم بى نظیرى از مقالات فقهى و اصولى به همت کتابخانه تخصصى فقه و اصول و حقوق در قم فراهم آمده است. این مجموعه گران سنگ که مشتمل بر متن مقالات فقهى و اصولى است, به زبان عربى نگارش یافته و در 63 جلد تدوین شده است و فاضل گرامى جناب رسول طلائیان, کار تبویب و تدوین آن را متکفل شده است.
ج) فهرست کتب چاپى علم اصول با ترتیب زمانى. در این بخش کتاب شناسى, خلاصه فهرست مطالب, ترجمه یا شرح و حاشیه بر هر کتاب ارائه گردیده و نیز کتبى معرفى شده که مؤلف آنها را دیده است. کتاب هاى این بخش براساس ترتیب زمانى (حیات مؤلف) ارائه شده است و از این رو, اولین اثر از شیخ مفید (م413ق) معرفى شده و طبق چنین ترتیبى کتاب (التذکرة باصول الفقه) که به همراه (کنز الفوائد) کراجکى چاپ شده است, اولین کتاب یا نوشتارى است که در دانش اصول شیعى به چاپ رسیده است. آخرین اثر معرفى شده, (ترجمه اصول الفقه) مرحوم محمدرضا مظفر است که به همت غلامرضا هدائى فراهم آمده و در سال 1368ش به چاپ رسیده است. چون تاریخ نگارش مقدمه اواخر سال 1370 است, کتاب هاى چهارده سال اخیر در این کتاب نیامده است. مجموعه کتاب هایى که در این بخش معرفى شده, بالغ بر 266 عنوان است. در چهارده سال اخیر برخى از کتاب هاى معرفى شده, با تصحیح و تجدید و گاهى با شرح و اضافاتى مجدداً به چاپ رسیده اند و برخى دیگر به زبان فارسى, ترجمه شده اند و گاهى چندین ترجمه از یک کتاب به چاپ رسیده اند و نظر به این که کتاب شناسى جامعى در این خصوص در دست نیست, شاید بتوان حدود یکصد عنوان دیگر بر این تعداد افزود.
از آن جا که کتاب هاى معرفى شده در این بخش, بدون اشاره به چاپ هاى یک کتاب است, نمى توان از روى فراوانى چاپ یک اثر میزان اقبال و استفاده خوانندگان به یک کتاب معیّن را دریافت, ولى نظر به تثبیت جایگاه برخى کتاب ها به عنوان کتاب درسى در حوزه هاى علمیه یا دانشگاه ها, شاید از این طریق بتوان این گونه کتاب ها را شناسایى نمود. محل چاپ این آثار به ترتیب نجف, قم, تهران, مشهد و سایر شهرها است.
نکته قابل توجه دیگرى که از تصفّح در این فهرست به دست مى آید, قلّت تألیفات و آثار مستقل و کاربردى در زمینه علم اصول است. به این معنا که در یک سده اخیر, بنا به عللى کتاب هایى به عنوان کتاب درسى یا متن مورد توجه قرار گرفته و تقدیس شده اند و دیگر تألیفات در قالب شرح, حاشیه, توضیح و… آن متن یا متون, عرضه گردیده اند. این نکته در مقایسه با کثرت آثار و تألیفات مستقل و دانشگاهى در جهان عرب آشکار مى گردد. البته در سال هاى اخیر و با گسترش مراکز آموزشى دانشگاهى, برخى کتاب ها که متناسب با تدریس در این گونه مراکز باشند, تألیف شده اند, ولى کمتر ابداع و ابتکارى در این زمینه صورت گرفته است و بیشتر در همان چارچوب کهن, صرفاً در حیطه زبان و با تغییر اندکى به روز شده اند.

اصطلاح نامه ها و فرهنگ نامه ها
اکنون براى تتمیم فایده, در همین موضوع (کلیات) نظرى مى افکنیم بر (اصطلاح نامه ها و فرهنگ ها)ى پدید آمده در این علم (اصول), و ابتدا آثار منتشر شده به زبان فارسى را معرفى و سپس کتاب هاى عربى را به محضر دانش پژوهان تقدیم مى نماییم.

منابع فارسى
1. (فرهنگ اصطلاحات اصول), جلد اول, مجتبى ملکى اصفهانى, قم, عالمه, 1379, وزیرى 424ص.
اثرى است در شرح اصطلاحات اصولى که بنا به ضرورت, برخى اصطلاحات فقهى, ادبى, منطقى, فلسفى و کلامى که در فهم و ایضاح واژگان علم اصول مدخلیت داشته اند نیز تشریح شده اند. این مجلد مشتمل بر 257 واژه بوده که به ترتیب حروف الفبا از (اباحه) آغاز مى شود و به (فى الجمله) انجام مى پذیرد.
2. (فرهنگ اصطلاحات اصول), جلد دوم, مجتبى ملکى اصفهانى, قم, عالمه, 1379, وزیرى 246ص.
در جلد دوم در ادامه تشریح و توضیح واژگان و اصطلاحات علم اصول در 256 مدخل که از (القول بعدم الفصل) آغاز شده و آخرین واژه (یقین) است. مجموعاً در جلدهاى اول و دوم 513 اصطلاح تبیین شده است.
3. (فرهنگ اصطلاحات اصولى), محمدحسین مختارى مازندرانى, تهران, انجمن قلم ایران, 1377, رقعى 296ص.
در این اثر, که به ترتیب الفبایى فراهم آمده و برخى واژگان مرتبط با دانش اصول مانند اصطلاحات فلسفى و کلامى نیز بنا به ضرورت تشریح شده است, اولین مدخل (اباحه) و آخرین آن (وضع تعیّنى) است.
4. (واژه شناسى اصطلاحات اصول فقه), احمد قلى زاده, تهران, نور الاصفیاء, 1379, وزیرى 224ص.
این اثر نیز, که به صورت الفبایى فراهم آمده, اصطلاحات علم اصول را به اختصار تشریح مى نماید و از واژه (ابتلاء و عدم ابتلاء) آغاز مى شود و به (هلیت مرکبه) انجام مى پذیرد. مؤلف از کتاب (فرهنگ تشریحى اصطلاحات اصول) بهره فراوان برده است.
5. (فرهنگ تشریحى اصطلاحات اصول), عیسى والایى, تهران, نشر نى, 1380, وزیرى, 360ص.
این اثر را, که مجموعاً به تشریح 511 اصطلاح و واژه اصولى پرداخته, شاید بتوان از حیث اتقان و استحکام علمى بر دیگر کتب فارسى در این موضوع ترجیح داد. مؤلف پس از مقدمه اى سودمند در تاریخچه و ظهور علم اصول, همچون دیگر تألیفات در این باب به واژه هاى غیر اصولى نیز که در کتب اصولى آمده, عنایت داشته و آنها را نیز که در فهم معناى واژگان اصولى دخالت داشته, تشریح نموده است و علاوه بر آن در ذیل هر اصطلاح مهم و کلیدى, متون و منابعى را که این واژه در آن آمده است نیز معرفى نموده که کار را بر پژوهشگران بسیار هموار کرده تا بتوانند با مقایسه دیدگاه هاى مختلف فرآیند تحول معنایى برخى واژگان را نیک دریابند. طبعاً کتاب هاى ذکر شده دیدگاه هاى شیعى را منعکس مى نماید.

منابع عربى
اینک به منابعى که در این خصوص به زبان عربى منتشر شده است, مى پردازیم:
1. (القاموس المبین فى اصطلاحات الاصولیین), محمود حامد عثمان, الریاض, دار الزاحم, 1423ـ2002, وزیرى 333ص.
در این اثر مجموعاً 435 اصطلاح اصولى به ترتیب الفبایى تشریح شده و عمده شرح و توضیح هر اصطلاحى مستند به اقوال و آراى دانشورانى است که تألیفاتى در علم اصول داشته اند. آغاز و انجام مداخل این کتاب (الآحاد) و (الیقین) مى باشد.
2. (معجم اصول الفقه), خالد رمضان حسن, القاهره, دار الروضة, 1418/ 1998, وزیرى 341ص.
مؤلف پس از مقدمه اى در تشریح ساختار کلى علم اصول, روش تألیف عالمان علم اصول در نگارش کتابهاى اصولى بررسیده است و نحوه ارتباط فقه و اصول را تبیین مى نماید. این اثر نیز الفبایى و از واژه (اباحه) آغاز شده و به واژه (واضح الدلاله) خاتمه یافته است.
3. (معجم اصطلاحات اصول الفقه), عبدالمنان الراسخ, بیروت, دار ابن حزم, 1424 / 2003, رقعى 170ص.
شرح مختصرى است بر 161 واژه و اصطلاح اصولى که عمدتاً از منابع مختلف تدوین و گردآورى شده است.
4. (معجم مصطلحات اصول الفقه), قطب مصطفى سانو, دمشق, دارالفکر, 1420/ 2000, وزیرى 480ص.
اثرى است متقن و مطابق با معیارهاى معجم نگارى که به صورت الفبایى تدوین شده و معادل انگلیسى هر اصطلاح اصولى نیز آمده است. (معجم لغة الفقهاء) نیز اثر دیگرى از همین مؤلف است که قبلاً به چاپ رسیده است.
5. (موسوعة مصطلحات أصول الفقه عند المسلمین), الجزء الاول والثانى, رفیق العجم, بیروت, مکتبة لبنان ناشرون, 1998, ط1, 1960ص, دو جلد وزیرى.
مکتبه ناشرون لبنان از جمله مؤسسات انتشاراتى مهم لبنانى است که بخش مهمى از آثار انتشاریافته آن در رده کلیات و کتاب هاى مهم و ماندگار است; آثارى که اگر قرار بود در ایران سامان پذیرند, لازمه آن تأسیس مؤسسات و مراکز عظیم با بودجه هاى هنگفت و کارمندان بى شمار بود, ولى این ناشر با کمترین امکانات و هزینه هاى ممکن کارهایى ارائه نموده است کارستان و بى نظیر. در مجموعه اى که با عنوان (سلسلة موسوعات العربیة والاسلامیة) منتشر نموده است, عناوین ذیل به چشم مى خورد:
ـ موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون والعلوم,
ـ موسوعة مصطلحات جامع العلوم (ملقب بدستور العلماء),
ـ موسوعة مصطلحات أصول الفقه عند المسلمین,
ـ موسوعة مصطلحات علم الکلام الاسلامى,
ـ موسوعة مصطلحات الفلسفة عند العرب,
ـ موسوعة مصطلحات التصوف الاسلامى,
ـ موسوعة مصطلحات العلوم عند العرب,
ـ موسوعة مصطلحات الاجتماعیة والسیاسیة فى الفکر العربى الإسلامى,
ـ موسوعة مصطلحات علم التاریخ العربى والإسلامى,
ـ موسوعة مصطلحات مفتاح السعادة و مصباح السیادة فى موضوعات العلوم,
ـ موسوعة مصطلحات الموضوعات فى (سفینة الراغب ودفینة المطالب).
موسوعة مصطلحات اصول الفقه عند المسلمین که آینه تمام نماى این علم از منظر عالمان اسلامى است, عمدتاً با عنایت به منابع اهل سنت فراهم آمده و البته از چهار منبع شیعى نیز استفاده شده که عبارتند از: (اصول کافى, کلینى), (اصول الفقه, مظفر), (الذریعة, سید مرتضى), (مبادى الوصول, علامه حلى).
در این اثر, پس از مقدمه اى که به تاریخ تکوین و تدوین, تطورات, روش ها و موضوع و مضمون دانش اصول پرداخته, روش تحقیق این موسوعه و منابع مورد استفاده در آن تشریح شده است. سپس متن موسوعه آغاز مى گردد که بالغ بر 1722 صفحه مى باشد و در آن 1420 اصطلاح اصولى و واژگانى که در فهم مرادات و مفردات علم الاصول مدخلیّت دارند, تشریح شده است. به دنبال آن ریشه هاى لغوى اصطلاحات یا مدخل ها در 62 صفحه استخراج گردیده و پس از آن در سه بخش, معادل انگلیسى و فرانسوى هریک از موضوعات و مداخل عربى آورده شده, به این ترتیب: عربى ـ فرانسه ـ انگلیسى; انگلیسى ـ فرانسه ـ عربى; فرانسه ـ انگلیسى ـ عربى.
پایان بخش کتاب, فهرست موضوعات یا مدخل هاى ذکرشده در این اثر است که در 57 صفحه به ترتیب حروف الفبا به چاپ رسیده است.
این موسوعه اثرى است مرجع و ماندنى که به تفصیل, موضوعات و مسائل و مفردات علم اصول را تشریح نموده است.
6. (التعریفات الفقهیه: معجم یشرح الألفاظ المصطلح علیها بین الفقهاء والأصولیین وغیرهم من علماء الدین (رحمهم الله تعالى)), محمد عمیم الإحسان المجددى البرکتى, بیروت, دارالکتب العلمیة, 1424 / 2003, 248 ص. وزیرى.
شرح مختصرى است از اصطلاحات و واژگان رایج بین فقیهان و اصولیان.
7. (معجم الاصولیین) ,الجزء الاول والجزء الثانى, محمد مظفر بقا, مکة المکرمة, جامعة ام القرى, 1414, 302«240ص وزیرى.
این اثر فرهنگ تراجم و آثار عالمان علم اصول مذاهب اسلامى است و شاید بتوان با تسامح آن را در ضمن کتب طبقات لحاظ نمود. در این موضوع, دو تألیف فضل تقدّم دارند که مؤلف بدان ها اشاره نموده است: اول: الفتح المبین فى طبقات الاصولیین, اثر مرحوم عبدالله مصطفى المراغى از علماى الازهر. دوم: اصول الفقه; تاریخه و رجاله, اثر شعبان محمد اسماعیل شعبان.
مؤلف در مقدمه این اثر, به تفصیل مبانى و روش کار خود را تشریح نموده و سپس 460 تن از عالمان و دانشورانى را که تألیفاتى در دانش اصول از خود به جاى نهاده اند, معرفى کرده و پس از اشاره به مشایخ و شاگردان هریک مؤلفاتشان را برشمرده و مشخصات کتاب شناختى آثار مطبوع و محفوظ را نیز متذکر شده است. در این معجم عالمان مذاهب اسلامى از جمله عالمان امامیه نیز معرفى شده اند.
قلمرو زمانى این معجم, از عالمان قرن سوم تا دوره معاصر را شامل مى گردد و ترتیب آن به حسب حروف الفبا است.
8. (اصطلاحات الاصول ومعظم أبحاثها), على المشکینى, قم, دارالهادى, 1409, 300ص وزیرى.
در این اثر برخى واژگان و اصطلاحات مستعمل در علم اصول تشریح شده و در انتخاب مدخل ها ضوابط مدخل گزینى مورد توجه نبوده است.
ضمناً به اطلاع دانش پژوهان و پژوهشگران هم مى رسد که همه کتب مورد بحث, در کتابخانه تخصصى فقه و حقوق وابسته به دفتر آیت اللّه سیستانى در قم موجود است.