گفت وگو با آیت الله معرفت

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


فقه: از این که قبول زحمت نمودید وقتى را به مصاحبه با ما اختصاص دادید سپاسگزاریم چنانکه مستحضرید طى یکى دو دهه اخیر تحولات فراوانى در حوزه تکنولوژى حیاتى رخ داده است. شاید یکى از نقاط عطف در این گونه تحولات, بحث انتقالات برون رحمى است که در آغاز با انکار شدید جوامع غربى مواجه شد. این بحث در میان اهل سنت هم مسائل فراوانى را برانگیخت و به تدریج مسائل فقهى آن حل و عملاً امروزه به عنوان یک تکنولوژى براى درمان نابارورى بین زوجین پذیرفته شده است. حدود سال 97 میلادى که هنوز سر و صداى این چالش فرو ننشسته بود, ناگاه اعلام شد که گوسفندى را از طریق غیر جنسى شبیه سازى کرده اند.
بلافاصله این سؤال مطرح شد که آیا همین کار در مورد انسان هم قابل اجراست؟ اگر امکان پذیر است, چه تبعات و لوازمى دارد؟ آیا این کار مشروع است؟ اخلاقى است یا غیر اخلاقى؟ مسیحیان, چه پروتستان ها و چه کاتولیک ها, و همچنین بخشى از یهودیان به شدت با آن مخالفت کردند.
در میان مسلمانان به ویژه در میان اهل سنت هم این بحث به طور جدى مطرح شد. اهل سنت در سال 97 بیانیه اى منتشر و این کار را در عرصه انسانى تحریم کردند, ولى در عرصه حیوانى آن را مجاز شمردند. بعد در شبیه سازى انسانى تقسیم بندى دیگرى را انجام دادند و شبیه سازى درمانى را هم مجاز دانستند, اما غیر درمانى را مجاز ندانستند; به نظر مى رسد این بحث در میان شیعه آن چنان که لازم بوده, هنوز منقح نشده است. بعضى آن را حلال دانسته اند و برخى به طور مشروط پذیرفته اند, بعضى دیگر مى گویند که فى نفسه مباح است, اما طبق حکم ثانوى حرام است و مسائلى از این دست. خوشحال مى شویم که شما هم دیدگاهتان را در این زمینه مطرح کنید.
استاد: بسم الله الرحمن الرحیم ما مسئله را با این آیه شریفه شروع مى کنیم که مى فرماید: (ولا تقولوا لما تصف السنتکم الکذب هذا حلال و هذا حرام)1; هیچ کس حق ندارد چیزى را بدون مستند شرعى بگوید این حلال یا حرام است.
بنابراین استحسانات ذوقى یا برخى اعتبارات عقلانى مجرد از عقل فلسفى دقیق, نمى توانند ملاک حکم شرعى, یعنى فتوا, باشند; این کلیت قضیه, و اما جهان مسیحیت اساساً هر حرکتى را که برخلاف روال مألوف ببینند, مى گویند خلاف طبیعت و قهراً غیر جایز است و حال آن که غافل از این است که گاهى چیزى ممکن است خلاف متعارف باشد, ولى خلاف قوانین طبیعت نباشد; اساساً هیچ چیزى امکان ندارد از سلسله علل و معلولات خارج باشد. ضوابطى در طبیعت حاکم است که هیچ کس امکان تخلف از آن را ندارد; منتها بعضى از اسرار طبیعت متعارف شده است و بعضى متعارف نیست که علم آرام آرام آنها را کشف مى کند. در واقع علم چیز جدیدى ایجاد نمى کند; بلکه کشف مى کند. همان سنت الهى را که تا دیروز پنهان بود, امروز به وسیله پیشرفت علم کشف کرده است; چون انسان خلیفة الله فى الارض است. این که مى فرماید: (علّم آدم الاسماء)2, یعنى خداوند به انسان نیرو و قدرتى داده که مى تواند تمام اسرار طبیعت و جهان را کشف کند. پس در واقع پیشرفت علم به معناى تحقق مفهوم خلیفةالله در زمین است. اصلاً انسان براى آباد کردن زمین آمده و هر چیزى که انسان در این راه ایجاد مى کند, به دستور خداوند است و طبیعى است. لذا با این مرام مسیحیت مخالفم.
اما اهل سنت از روز اول عادت کرده اند که مسائل را با استحسان و ذوق بررسى کنند. شیعه هم از همان ابتدا با این گونه مبانى مخالف بود و از روز اول خود را تابع نص مى دانست. اگر نص چیزى را تحلیل یا تحریم کرد, مطابق همان حکم مى کرد. اصل جواز هم به عنوان اصل اولى پذیرفته شده, چون (خلق لکم ما فى الارض جمیعاً)3 یا (و سخر لکم ما فى الارض جمیعا)4. انسان اساساً آفریده شده براى این که متمتع و بهره مند شود از تمام فرایندهاى طبیعت و پى بردن به اسرار طبیعت. اینها امورى است که از نظر شیعه طبیعى و مطابق با فطرت و علت آفرینش انسان است. همان گونه که در اهل سنت اجماع است بر عدم جواز, در شیعه هم اجماع است بر جواز. براى تقریب به ذهن عرض مى کنم: در قرن هاى گذشته میوه درختان در مدتى طولانى به دست مى آمد, اما امروزه بر اثر پیشرفت علم توانسته اند محصولات کشاورزى را در مدت کوتاه ترى تولید کنند و با قلمه زدن توانسته اند هر سال محصول درخت را تغییر دهند. حال آیا با وجود این, ما باید باز هم به سنت طبیعى متعارف گذشته عمل کنیم و بگوییم که مثلاً نهال سیب را مى کاریم تا بعد از چند سال محصول دهد! یا در گذشته روییدن گیاهان مبتنى بر بذرافشانى بود. بذر در دل زمین باید مى ماند و سیرى را طى مى کرد, اما حالا بشر پى برده است که در طبیعت امکان پیوند و قلمه زدن هست. انسان ها این را بر طبیعت تحمیل نکردند; بلکه این راز در کنه طبیعت بود و بشر به آن پى برد.
پس انسان براى ایجاد و تولیدمثل غیر از نشاندن بذر طرق دیگر را هم از طبیعت کشف کرد و حالا همین کار در حیوان و انسان هم انجام مى گیرد. این چه اشکالى دارد؟ کشف کردند که مى شود از سلول یک انسان در خارج از رحم تولیدمثل کنند نه حتى از نطفه اش, بلکه از یک سلول از سایر بدن انسان, بدون سیر طبیعى. چه دلیلى بر عدم جواز آن هست؟
در مشهد سمینارى بود در مورد همین موضوع شبیه سازى, و مصاحبه اى با ما کردند و گفتند الآن در ایران افرادى هستند که در این زمینه به خوبى مى توانند کار کنند; یعنى مى توانند جواب مثبت و منفى بدهند که آیا این کار شدنى است یا نه؟ گفتم بر شما واجب است که این کار را انجام بدهید. چرا یک مسلمان باید بنشیند تا دیگران نتیجه پدیده اى را به ما بگویند؟ خود ما باید زحمت بکشیم و به دنیا اعلام کنیم که این کار امکان پذیراست یا نه؟ به خصوص کسانى که به دنبال این مطالب اند, هدف صحیحى دارند; از جمله مى خواهند در درمان بیمارى هاى صعب العلاج از سلول هاى بیمار براى مداواى او استفاده کنند. بنابراین, به جاى حذف دستاوردهاى علمى و تکنولوژى, بشر باید مراقب باشد که از این دستاوردها سوءاستفاده نشود. ما مسلمانان حتى باید در زمینه دستاوردهاى علمى و فکرى پیش قدم باشیم تا جایگاه خودمان را به عنوان رهبر جهان آرام آرام باز کنیم.

فقه: شما در لابه لاى سخنان خود به اجماع شیعه اشاره فرمودید, ولى بعضى از علماى شیعه با این مسئله مخالف اند.
استاد: بنده فتواى ایشان را دیده ام. این آقایان یک (اگر) در کنار حکم خود گذاشته و فتواى خود را مشروط کرده اند. به عقیده من وجوه علماى شیعه فى ذاته شبیه سازى انسانى را حرام نکرده اند; بلکه به لوازم و پیامدهایش نظر کرده اند. اما کسى نمى تواند بگوید که فى نفسه این حرام است. مقصود بعضى از فقهاى بزرگ از اجماع, اجماع مبنایى است. این بحث در اصول آمده است که گاهى چون فقهاى شیعه مبنایى فقهى را قبول دارند, نتیجه مى گیرند که پس این فتوا را هم قبول دارند. من هم بر این مبنا عرض مى کنم که مبناى فقه شیعه بر این است که تا چیزى نص بر تحریمش نباشد, حلال است; یعنى اجماع على المبنى.
البته این را مى دانید که در مسئله اجماع, فقهاى شیعه, مبانى اهل سنت را قبول ندارند و مبنایشان فقط نص است. لذا من بارها در سخنرانى ها و مصاحبه هایم گفته ام که منبع فقه شیعه فقط کتاب است و سنت, اما اجماع و عقل جنبه تشریفاتى دارد. اگر هم ادعاى اجماعى مى شود, براى اطمینان خاطر است که دانسته شود علما هم بر فتوایى که مورد نص است, اتفاق نظر دارند.
ولى اهل سنت, مثلاً مى گویند رباى بانکى امروزه یک امر ضرورى براى جامعه اقتصادى است و فقها باید امروز اجماع بر جواز آن کنند. اینها براى اجماع موضوعیت قائل اند; اما اجماع نزد شیعه موضوعیت ندارد. شیعه مبناى فقاهتش فقط و فقط در کتاب و سنت است و خارج از این محدوده, نه ذوق, نه قیاس و استحسان, نه اجماع و نه عقل را مدرک نمى داند و لذا فقهاى شیعه قطعاً بدون مدرک چیزى را حرام نمى دانند. عنوان ثانوى مطلب دیگرى است و فقیه مى تواند آن را تغییر بدهد. این (اگر)هایى که بزرگان در این زمینه آورده اند, اینها همه تحت عنوان ثانوى است. عناوین ثانوى قابل رفع و اغماض است.

فقه: البته همان طور که حضرت عالى اشاره فرمودید, برخى از فقهاى معاصر تصریح کرده اند که چون در این زمینه نصى اعم از کتاب و حدیث بر حرمت آن نداریم, اصل بر جواز است; اما چون این موضوع تبعات اخلاقى مسلّمى دارد, حکم به حرمت داده اند. یکى از این تبعات فروپاشى خانواده است که شخصى به دنیا بیاید, بدون این که پدرى و مادرى داشته باشد, و این حرام است.
استاد: ببینید این امور نمى تواند مدرک براى فقه بشود. اگر انسانى نه پدر داشته باشد نه مادر, چه مى شود؟ در کدام بخش از سنت و کتاب آمده که شخص باید پدر و مادر داشته باشد؟

فقه: مى گویند اگر کسى پدر و مادر نداشته باشد, مسئله ارث و نسب با چالش مواجه مى شود; بدین گونه که بعدها کسان دیگر مانند او به وجود مى آیند و خود به خود نظام ارث از بین مى رود. آن گاه اگر نظام ارث نباشد, دیگر بسیارى از آیات قرآن اجرا نمى شود.
استاد: هیچ گاه این احکام تعطیل نمى شود; به این دلیل که نظام تناسلى انسان همواره وجود دارد و احکام ارث یا احکام ازدواج باقى مى مانند.

فقه:در سخنان خود گفتید که این کار در گیاهان و حیوانات جایز است; پس در انسان ها هم جایز است. آیا این گونه استدلال, قیاس نیست؟
استاد: روى سخن من با مسیحیان بود. مى خواهم بگویم چون شبیه سازى همان گونه که در نباتات خلاف طبیعت نیست, در حیوانات هم خلاف طبیعت نیست; ولى استدلال ما این گونه نیست.

فقه: یکى دیگر از استدلال هاى مخالفان شبیه سازى این است که استنساخ, نقض کرامت انسانى است; چون خداوند مى فرماید: (ولقد کرّمنا بنى آدم)5, و این کرامت انسانى در شبیه سازى انسانى مخدوش مى شود; پس این کار حرام است!
استاد: در این جا این سؤال براى من پیش مى آید که چگونه اگر ما انسانى را از نطفه زید و در رحم به وجود بیاوریم, مشمول (ولقد کرمنا) مى شود; اما اگر سلولى را از لاله گوش او بگیریم و در آزمایشگاه او را درست کنیم, این مشمول آیه نشود؟ آیا معناى (ولقد کرمنا بنى آدم) این است که کرامت براى انسانى است که از راه نطفه درست شده؟ این قید از کجا فهمیده مى شود؟

فقه: مى خواهید بگویید هیچ تفاوتى ندارد که انسان چگونه به وجود بیاید: در رحم باشد یا لوله آزمایشگاه؟
استاد:البته راه اول متعارف بوده است, اما اگر توانستند از لاله گوش انسان, با طى مراحلى, بچه اى به وجود آورند, چه اشکالى دارد؟

فقه: اشکال دیگرى که مطرح مى شود, این است که مى گویند شبیه سازى از مصادیق تغییر خلقت است که شیطان گفت: (ولآمرنّهم فلیغیّرنّ خلق الله)6. شیطان گفته تغییر خلق مى کند و شبیه سازى هم نوعى تغییر خلق است. این اشکالى است که عموم اهل سنت خیلى بر آن تأکید کرده اند و برخى علماى شیعه هم به آن اشاره کرده اند.
استاد: این آیه به اعمال عرب جاهلیت اشاره دارد. آنها روى حیوانات کارهایى مى کردند و آن وقت عناوینى براى اینها قائل مى شدند. اینها همه کار شیطان است; یعنى کارى در مجارى طبیعى اى که خدا مى خواهد, قرار نگرفته, و این یک نوع بدعت است. آنها این کار را (من شعائر الله) قرار مى دادند; در حالى که کار آنها بدعت و تقریباً مناقض دستورهاى شرع بود. البته خیلى ها براى حرمت ریش تراشى به این آیه تمسک کرده اند. طبق این استدلال, سر تراشیدن و ناخن گرفتن هم حرام است. اینها که تغییر خلق الله نیست. ثانیاً این آیه مربوط به حیوانات است که در این صورت, شبیه سازى گوسفند هم باید حرام باشد و حال آن که اهل سنت شبیه سازى را فقط در انسان حرام مى دانند; حتى در نباتات هم باید بگوییم هرگونه تغییرى برخلاف مجراى طبیعى متداول است. به هر حال, این آیه ارتباطى به این مسئله ندارد. آیا اگر به جاى رحم حقیقى, نطفه را در رحم مصنوعى بگذارند, این تغییر خلقت خدا نیست. بشر درباره چگونگى تبدیل تخم مرغ به جوجه مطالعه کرده و اکنون توانسته با دستگاه هایى جوجه کشى کند. آیا این کار تغییر خلقت است یا توسعه در طبیعت و آفرینش است؟ در واقع, بشر با مطالعه در اسرار طبیعت, شبیه آن را پدید مى آورد. این از ویژگى هاى گل سر سبد خلقت و خلیفةالله است.
این قدرت ابداع فقط اختصاص به انسان ها دارد. چرا باید مانع چنین امورى شویم؟ چرا برخورد ما با این مسائل باید برخورد منفى باشد که همان روش مسیحیت است؟ ما متأسفانه از زمان قاجاریه با هر پدیده نوى مبارزه کردیم و خودمان را عقب کشیدیم و زمینه را مساعد کردیم براى بازار و فراورده هاى اجانب. دولت ژاپن در دو سه قرن پیش, از ما عقب بود; اما اکنون قدرت صنعتى برتر در دنیاست. چرا ما باید در مسئله هسته اى نیاز به آمریکا داشته باشیم؟ چون ضعف نشان داده ایم و به جایى رسیده ایم که مى گویند ما باید به شما اجازه بدهیم تا شما در این باره تحقیق کنید. مگر حق حیات ما به دست آنهاست؟ ما همیشه حالت منفى و انفعالى گرفته ایم. علت این که آنها نمى گذارند ما تحقیقات علمى کنیم, این است که دیگر نمى دانند فرآورده هایشان را در کجا بفروشند. لذا من با انفعال مخالفم. البته هر فعالیت علمى, همان گونه که فواید بى شمارى دارد, یک سرى پیامدهاى ناگوارى هم ممکن است داشته باشد که باید سعى کنیم مانع آنها شویم.

فقه: اگر اصل موضوع را مجاز دانستیم, طبعاً پرسش هاى فقهى فراوانى فراروى ما قرار مى گیرد که بخواهیم دیدگاه شما را محقق کنیم, باید پاسخ داده شود و از جمله این که فرزندى که به وجود مى آید, به چه کسى منتسب است؟ صاحب سلول یا آن جایى که پرورش یافته؟
استاد: صاحب سلول است.

فقه: چه ملاکى؟
استاد: به همان دلیل که نطفه از هر کسى است, پدر همان است; ولو نطفه نامشروع باشد.

فقه:اگر سلول را از یک زن بگیرند و در رحم خود آن هم جا دهند, فرزند منتسب به چه کسى است؟
استاد: چنین بچه اى فاقد پدر مى شود; مثل کسى که فاقد مادر است. لذا باید او را به مادرش نسبت بدهیم.

فقه:جایگاه این فرزند به لحاظ حقوقى و ارث چگونه مشخص مى شود؟
استاد: چنین بچه اى مثل کسى است که در پرورشگاه ها رشد کرده و پدرش معلوم نیست و فقط از مادر ارث مى برد.

فقه:آیا فرد شبیه سازى شده مى تواند با فرزندان آن فرد ازدواج کند؟
استاد: نه; چون برادر و خواهرند.

فقه:یک اشکال کلامى هم مطرح شده است. مى گویند شبیه سازى باعث مى شود که عوام در مسائل خلقت داراى شبهه بشوند و گمان کنند که انسان در قدرت رقیب خداوند شده است.
استاد: باید به توده مردم توضیح داده شود که شبیه سازى نوعى کشف اسرار و قواعد طبیعى است که با تقلید از طبیعت, از طریق غیر متعارف, انسانى را تولید کردند و در واقع توسعه در طبیعت و سنن الهى دادند. پس, از محدوده قدرت خدا بیرون نرفته است. همان طور که خداوند اجازه مى دهد که در نباتات پیوند و قلمه زده شود, همین طور در گوسفند و انسان هم اجازه مى دهد که چنین موجودى به وجود بیاید. به هر حال, حرف من بیشتر این است که ما نباید در این گونه فعالیت هاى علمى و پژوهشى, از جهان غرب عقب بمانیم.

فقه:از این که وقت خود را در اختیار ما گذاشتید و به پرسش ها پاسخ دادید, از شما سپاسگزاریم.

ی نوشت :
1 . سوره نحل, آیه 116 .
2 . سوره بقره, آیه 31 .
3 . سوره بقره, آیه 29 .
4 . سوره جاثیه, آیه 13 .
5 . سوره اسراء, آیه 70 .
6 . سوره نساء, آیه 119 .