نگاه تطبیقى به روى کرد قرآن کریم و سیاست جمهورى اسلامى در طرح موضوع حجاب

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

چکیده

دربخش نخست این نوشتار, آیه هاى قرآنى درباره موضوع حجاب را بررسى و نتیجه آن را به شکل اصول و روش ها استخراج کرده ایم. در بخش دوم نیز با مقایسه روى کرد قرآن کریم با روش نظام جمهورى اسلامى ایران در این زمینه, تفاوت هاى اساسى اوضاع اجتماعى ایران با دوران نزول قرآن را نشان داده و نقاط ضعف و قوت روش نظام جمهورى اسلامى را برشمرده ایم.
با توجه به این که سوره نور پس از سوره احزاب نازل شده است و سوره احزاب در آغاز, درباره حجاب و عفاف, با زنان پیامبر سخن مى گوید, نتیجه مى گیریم قرآن, اصل (تدرج) و روش گام به گام را رعایت کرده است. در روش قرآن, براى اقناع کسانى که خود یا همسرانشان موظفند حجاب را رعایت کنند, از روش توضیح, توجیه, استدلال و تلاش چشم گیر استفاده شده است. در روش قرآن هنگام بیان احکام حجاب, اصولى هم چون آزادى و حفظ کرامت انسانى, 1 مدارا, 2 اعتدال و دورى از افراط و تفریط, 3 تشویق و مثبت اندیشی4 رعایت شده است.
موضوع حجاب در قرآن در چارچوب نظام عفاف اسلامى مطرح شده است. با توجه به سوره نور و روند طرح مسائل در آن به این نتیجه مى رسیم که در این چارچوب, حجاب, عفاف و غیرت, سه رأس مثلث عفاف در جامعه هستند.
هنگام بررسى نقاط قوت و ضعف نظام جمهورى اسلامى در اجراى قانون حجاب در جامعه ایران باید به دو تفاوت اصلى جامعه اسلامى ایران و مسلمانان صدر اسلام اشاره کنیم. تفاوت نخست, نفوذ غرب زدگى در ایران و شکل گیرى این تصور است که هر چیز غربى, خوب و هر چیز شرقى, بد است.
تفاوت دوم که زیرمجموعه تفاوت اول به شمار مى رود, پیدایش تصور منفى نسبت به حجاب است که آن را نشانه عقب ماندگى مى دانند. در آسیب شناسى روش نظام جمهورى اسلامى در برخورد با موضوع حجاب, این موارد را مى توان به عنوان نقطه ضعف سیاست هاى حکومت اسلامى بیان کرد: رعایت نکردن اصل (تدرج) و سیاست گام به گام در اجراى قانون پیش از بسترسازى مناسب, کم کارى فرهنگى و بى توجهى به کار فرهنگى به عنوان رکن قانون مند شدن اندیشه و رفتار مردم, رعایت نکردن اعتدال در اجراى احکام, بى توجهى به زاویه دید و اندازه ها در طرح احکام اسلامى, در هم آمیختن عادت ها و آداب ایرانى با حدود واجب پوشش اسلامى, اجبار غیرمسلمانان به داشتن حجاب کامل, حرام کردن برخى حلال ها در اجراى برنامه حجاب اجبارى در جامعه.
هم چنین مى توان گفت نقطه قوت جمهورى اسلامى در استقرار و استمرار حجاب, همان نقطه ضعف آن است که مقوله اى تشکیکى به شمار مى رود. هرگاه نظام جمهورى اسلامى در هویت یابى براى جوانان و بازگشت به خویشتن در جامعه ایرانى و اسلامى, با ابزارهاى گوناگون توفیق یافته, حجاب نیز به عنوان یکى از نشانه هاى عزت نفس شرقى و استقلال دینى و ملى تقویت شده است. در مقابل, هرگاه از عزت طلبى و حفظ استقلال روحى و فرهنگى و ملى و مبارزه با غرب زدگى غفلت شده, حجاب هم به عنوان یکى از ابزارهاى حفظ هویت فرهنگى, آسیب دیده است.
به طور کلى, رمز برآوردن هدف قرآن که در آیه هاى 34 و 35 سوره احزاب بیان شده, اجراى هم زمان این دو فرمان با هم است: نخست, حفظ متانت و وقار زنان با پرهیز از رفت وآمد گناه آلود در بیرون از خانه دوم بالابردن سطح دانش و فرهنگ بانوان با آموزش و یادآورى. نقطه قوت دیگر جمهورى اسلامى, اثبات عملى امکان تحقق فعالیت و نشاط فرهنگى, علمى, اجتماعى, سیاسى و هنرى بدون آلوده شدن به بى عفتى, بى حجابى و فساد اخلاقى است.

کلیدواژه‌ها


مقدمه

فرهنگ سازى در نظام اجتماعى و ایجاد تحول فرهنگى در جامعه, تابع اصول و آیین هایى است که بى توجهى به آن اصول و زیر پاگذاشتن آن آیین, چه بسا به نتیجه عکس مى انجامد. اسلام, یک نظام دینى است که بر فرهنگ, باورها و اخلاق مردم, اثر بنیادین گذاشته است. به همین دلیل, با ایجاد تحول مثبت در فرهنگ و اجتماع, به کام یابى چشم گیرى در جامعه هاى گوناگون دست یافته است. اسلام در برخورد با جامعه هاى انسانى, اصولى مانند میانه روى, مدارا, تدرج و حفظ کرامت و عزت انسانى و روش ها و آدابى مانند مهرورزى, الگوسازى و موعظه را مبناى کار خود قرار داده است. اکنون برآنیم تا با بازیابى اصول و آدابى که پیامبر اکرم(ص) با پاى بندى به آنها, فرهنگ حجاب را در دوران جاهلى جارى ساخت, (مسئله حجاب) را بررسى کنیم. با بررسى موضوع حجاب در قرآن و سنت پیامبر اعظم(ص), پنجره هاى تازه اى به روى ما گشوده مى شود که در ارزیابى آن چه تاکنون انجام داده ایم و راه یابى به آن چه از این پس باید انجام دهیم, نقش آفرین است.

روند طرح موضوع حجاب در قرآن کریم و اصول حاکم بر آن اصل اول (حرکت گام به گام): بر اساس آن چه در کتاب هاى علوم قرآنى درباره ترتیب نزول سوره ها آمده, سوره احزاب پیش از سوره نور نازل شده است. این کتاب ها, سوره احزاب را نودمین سوره نازل شده و سوره نور را یک صد و سومین سوره برشمرده اند.5 خداوند در سوره احزاب در زمینه عفاف و حجاب, ابتدا براى زنان پیامبر اعظم(ص) و سپس زنان مسلمان فرهنگ سازى کرده است: (یا ایها النبى قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین);6 اى پیامبر, به همسرانت و دخترانت و زنان مؤمنان بگو که جلباب هایشان (مقنعه ها یا چادرهایشان) را بر خود نزدیک کنند. بدین ترتیب, دایره طرح حجاب از خانواده پیامبر آغاز شده و به زنان جامعه اسلامى گسترش یافته است. بر اساس برخى شأن نزول ها, بهانه طرح برخى جنبه هاى حاکمیت عفاف در جامعه, یعنى مسئله (افک) در سوره نور, یکى از همسران پیامبر اعظم(ص) است,7 ولى احکام حجاب براى همه مردان و زنان مؤمن مطرح مى شود و مخاطب آن تنها خاندان رسول اکرم(ص) نیستند. در حقیقت, پیامبر اسلام با معرفى نمونه عینى و الگوى عملى حجاب در سطح خانواده خویش, جنبه هاى عملى و نکته هاى مهم حجاب را به نمایش گذاشت تا اجراى آن در جامعه با سرعت صورت پذیرد. به عبارت دقیق تر, مردم با در اختیار داشتن الگوى دقیق و عینى, تکلیف خود را فهمیدند و رفتار متقابل خانواده پیامبر و آن حضرت با یک دیگر در این زمینه, پذیرش این رفتار جدید را براى مسلمانان آسان تر ساخت. به این ترتیب, پیامبر, چیزى را از مردم خواست که خود پیش از هر کسى براى اجراى آن پیش قدم شد. ایشان با این کار, کلام خدا را که مى فرماید: (لم تقولون مالا تفعلون; چرا چیزى را که عمل نمى کنید, بر زبان مى آورید),8 تفسیر کرد و به منافقان فرصت شبهه افکنى نداد.9 پس نتیجه مى گیریم که خداوند در قرآن, اصل حرکت گام به گام را در بیان احکام رعایت کرده است. اصل دوم (شفافیت در بیان): در سوره احزاب, احکام عفاف و حجاب با توضیح, توجیه و تفهیم بیشترى بیان شده و لحن و آهنگ بیان نیز نرم تر, تشویق آمیزتر و موعظه وارتر است, ولى در سوره نور, قاطعیت و قانون گذارى, پررنگ تر است و در بیان حکمت و فلسفه آن, رنگ توضیح, موعظه و تشویق رو به کاستى گذاشته است. در عبارت هاى سوره احزاب چنین مواردى به چشم مى خورد: 1. (یا نساء النبى لستن کاحد من النساء)10;  اى زنان پیامبر! شما مانند هیچ یک از دیگر زنان نیستید, اگر تقوا پیشه کنید. 2. (فلاتخضعن بالقول فیطمع الذى فى قلبه مرض)11;  پس لحن سخن خود را نرم نکنید تا آن کس که در قلبش بیمارى است, به طمع نیافتد. 3. (ذلکم اطهر لقلوبکم و قلوبهن)12;  این براى پاکیزگى قلب شما و قلب هاى آنان بهتر است. 4. (ذلک أدنى أن یعرفن فلا یؤذین)13;  آن (رعایت پوشش با جلباب) به این که به خوبى شناخته شوند و آزار نبینند, نزدیک تر است. ولى در سوره نور, چنین تعبیرى, یک بار به چشم مى خورد: (ذلک ازکى لهم)14;  آن (پایین انداختن چشم ها) براى ایشان پاکیزه تر است. بدین ترتیب, لحن بیان آیه ها به سمت قانون گذارى و توصیه هاى جدى تر تغییر مى کند, مانند: 1. آیه هاى آغازین سوره که حکم زنا, قذف و لعان را مطرح مى کند. 2. (قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم… و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن… )15;  و به مردان مؤمن بگو چشم فرو دارند… و به زنان مؤمن بگو چشم فرو دارند…. 3. (لیستأذنکم الذین ملکت ایمانکم والذین لم یبلغوا الحلم منکم…)16; باید که بردگان و کودکان زیر سن بلوغ (براى ورود به حریم خصوصى شما) از شما اجازه بگیرند. 4. (واذا بلغ الاطفال منکم الحلم فلیستاذنوا کما استأذن الذین من قبلهم)17; آن گاه که کودکان به سن بلوغ رسیدند, هم چنان باید اجازه بگیرند, مانند کسانى که پیش از آنان, اجازه مى گرفتند. 5. (فلیس علیهن جناح أن یضعن ثیابهن)18;  بر زنان بازنشسته اى که امید زناشویى ندارند, گناهى نیست که پوشش هاى خود را وانهند… باید گفت یکى از دلیل هاى تفاوت لحن دو سوره, توجه ویژه به زنان پیامبر و حرمت گزارى ویژه به ساحت پیامبر اکرم(ص) است; زیرا آنان به گونه اى معرّف شخصیت پیامبرند و رفتارشان در داورى افکار عمومى نسبت به پیامبر, اثرگذار است. به همین دلیل, قرآن, آشکارا خطا و ثواب آنان را دو برابر خوانده است;19 زیرا یک شخصیت حقیقى و یک شخصیت حقوقى دارند. شخصیت حقوقى آنان, همسرى پیامبر است. هم چنین حرمت ویژه اى در رفتار و گفتار براى آنان قائل شده است تا مسلمانان بیاموزند خانواده پیامبر نیز که به شخص ایشان منسوب هستند, از حرمت ویژه اى برخوردارند.20 یکى از نشانه هاى این حرمت آن است که قرآن, همسران پیامبر(ص) را مادران مؤمنان مى داند21 و پس از پیامبر(ص), هیچ کس حق ازدواج با آنان را ندارد.22 خداوند در عبارت (ذلک ادنى ان یعرفن فلایؤذین)23 به حکمت سفارش به حجاب اشاره و بیان مى کند که زنان از رعایت حجاب بیشترین سود را مى برند. جمله ماندگار استاد مطهرى مبنى بر این که (حجاب, مصونیت است, نه محدودیت), با بیان این آیه هم خوانى دارد و نشان مى دهد که چنین رفتار و پوششى با مصون ماندن از آزارها و حفظ شخصیت انسانى زن سازگارتر است. در بیان قرآن, دفع ضرر محتمل و این قاعده عقلایى که (براى دفع یک خطر بزرگ احتمالى, تحمل برخى ضررهاى کوچک مانعى ندارد), مبنا قرار گرفته است. حجاب, به خودى خود, محدودیت و آزارى تحمل پذیر است, ولى چون خطرهاى بزرگ و ضررهاى جبران ناپذیر را دفع مى کند یا از خطر آن مى کاهد, ارزش مند است. در آیه 32 سوره احزاب, در عبارت (فلا تخضعن بالقول فیطمع الذى فى قلبه مرض), اشاره عقلى دیگرى وجود دارد که نشان مى دهد اگر زن رفتارى نامناسب با شأن خود داشته باشد و با گفتار, پوشش و نگاه, مردان را تحریک کند, خودش دچار آسیب مى شود. همه مردان جامعه از چنین رفتارى از سوى زنان, تحریک نمى شوند, ولى وقتى احتمال عقلایى وجود دارد که درصدى از مردان جامعه که به گفته قرآن, بیمار هستند و آستانه تحریک پایینى دارند, دچار طمع شوند و براى زن و جامعه خطر بیافرینند, کافى است تا همه زنان با رعایت احتیاط, خود را از این گزند حفظ کنند. روش قرآن, در آیه هاى حجاب (احزاب, 32 و 59), آیه رعایت حریم زن و مرد (احزاب, 53) آیه هاى مربوط به تفهیم مسئولیت سنگین زنان پیامبر به دلیل انتسابشان به پیامبر (احزاب 30 و 31), طرح شفاف موضوع و بیان توضیح روشن و ارائه استدلال قانع کننده است. پیش از پرداختن به روش ها و اصول دیگرى که قرآن در طرح موضوع حجاب و عفاف به آنها توجه کرده است, چند نمونه قرآنى براى دو اصل سیاست گام به گام و شفافیت اعلام حکم مى آوریم: حرمت شراب, در چهار مرحله گام به گام, اعلام شده است. 1. ابتدا آیه 67 سوره نحل به این نکته اشاره مى کند که (سکر) نقطه مقابل (رزق حسن) است; 2. در مرحله دوم, در آیه 43 سوره نساء, مسلمانان را از نماز خواندن در حال مستى باز مى دارد; 3. آن گاه در مرحله سوم, در آیه 219 سوره بقره با اشاره به منافع محدود و گناه بزرگ شراب و قمار, براى نخستین بار آن را گناه مى شمارد; 4. مرحله چهارم, در آیه 90 سوره مائده, با لحنى محکم تر, شراب و قمار را رجس و شیطانى معرفى مى کند. در آیه هاى یاد شده, روش کاربرد استدلال, تفهیم و توجیه, به روشنى دیده مى شود. بدین ترتیب که: 1. آیه اول نشان مى دهد (سکر) نمى تواند حسن و نیکو باشد; 2. در آیه بعد, دلیل پرهیز از مستى در حال نماز, به روشنى بیان شده است: (تا بفهمید چه مى گویید); 3. در آیه سوم گفته شده است خداوند مى داند شراب و قمار, سودهایى دارد, ولى گناه آنها از منافع شان بیشتر و بزرگ تر است; 4. در مرحله نهایى نیز دلایل لزوم پرهیز از شراب و خمر آورده شده است, به این ترتیب که شراب را مایه ایجاد دشمنى و کینه میان مسلمانان و بازداشتن انسان از یاد خدا و نماز مى داند. لحن موعظه گر آیه در سوره نساء, بقره و مائده به چشم مى خورد, مانند آن که پرداختن به چنین کارهایى را به شیطان نسبت مى دهد و حالت موعظه آن بیشتر مى شود. نمونه دیگر این روش, در دیدار حضرت موسى(ع) با خضر(ع) به چشم مى خورد. در آن جا نیز سه مرحله وجود دارد که گام به گام سخت تر مى شود و به ضرب المثل هاى عامیانه درباره (سه مرتبه) بودن کارها, ریشه قرآنى مى بخشد. در داستان موسى(ع) و خضر(ع), ابتدا موسى(ع) به خضر اعتراض مى کند, ولى خضر در دفاع از خود مى گوید: (الم اقل انک لن تسطیع معى صبرا)24 نگفتم نمى توانى با من صبر کنى؟ موسى فرصت مى طلبد. بار دوم, موسى با وجود این که با کار به ظاهر عجیب ترى روبه رو شده است, شبیه به حالت اول مى گوید: (عجب کار نامتعارفى انجام دادى.) خضر کمى محکم تر از بار نخست دفاع مى کند و مى گوید: (لم أقل لک انک لن تسطیع معى صبراً)25 به تو نگفتم نمى توانى با من صبر کنى؟ و براى موسى ضرب الاجل اعلام مى کند. بار سوم, موسى اعتراضى غیرمستقیم و تلویحى نشان مى دهد, ولى خضر, قاطعانه اعلام جدایى مى کند.26 در برخورد ملکه سبا با حضرت سلیمان(ع) نیز سه مرحله به چشم مى خورد: 1. ابتدا سلیمان با فرستادن نامه و اثرگذارى بر فکر ملکه سبا, دعوت خود را اعلام مى کند;27 2. در مرحله دوم, سلیمان(ع) با آوردن تخت ملکه سبا و تغییر ظاهرى آن مى کوشد ملکه سبا را از مقام الهى خویش آگاه کند;28 3. در مرحله آخر, سلیمان(ع) با دعوت کردن ملکه سبا به کوشک آبگینه, او را هدایت مى کند.29 اصل سوم (آزادى و حریت): در سوره احزاب نیز ابتدا پیش از آن که احکام ویژه عفاف و حجاب درباره زنان پیامبر اکرم(ص) و بقیه زنان مطرح شود, به زنان پیامبر اکرم(ص) اختیار داده شد از زندگى راحت و پر زرق و برق دنیوى و زندگى پر مسئولیت و زاهدانه و روحانى در کنار پیامبر, یکى را برگزینند. هم چنین آنها مى توانستند با انتخاب زندگى بدون پیامبر, از مهریه و هدیه پیامبر, بهره مند و به زیبایى و خوبى و خوشى از پیامبر جدا شوند.30 از این بحث مى توان دریافت در قرآن, بیان احکام با رعایت اصل آزادى و حفظ کرامت و عزت انسانى صورت مى گیرد. اصل چهارم (مدار): بیان قرآن در سوره احزاب و در آیه حجاب سوره نور, به وعید و عذاب دوزخ پایان نمى یابد, بلکه خداوند در آیه 59 سوره احزاب مى فرماید: (والله غفور رحیم); خداوند, آمرزنده و مهربان است. هم چنین در آیه 31 سوره نور مى فرماید: (وتوبوا الى الله جمیعاً ایها المؤمنون لعلکم تفلحون) و اى مؤمنان! همگى به سوى خدا بازگردید. شاید رستگار شوید. نتیجه کلى آن است که اصل مدارا در بیان حکم قرآنى حجاب, رعایت شده است. اصل پنجم (اعتدال): در سوره احزاب, وقتى خداوند وظایف حساس زنان پیامبر را به آنان گوشزد مى کند و از آنها مى خواهد از تبرّج جاهلى بپرهیزند و در خانه هایشان بمانند, آنان را در رسیدن به مقام هاى معنوى و انسانى, با مردان برابر و مأجور عندالله مى خواند تا بدانند این خانه نشینى, مانعى براى پیشرفت آنها نیست.31 خداوند با بیان دستورى دقیق, از پى آمدهاى منفى خانه نشینى زنان جلوگیرى مى کند که همانا محدود شدن دنیاى آنان به چاردیوارى خانه است.32 به این ترتیب, از ایجاد سوء تفاهم, شبهه و عقده در زنانى که وظیفه دارند فرمان قرآن را اجرا کنند, جلوگیرى مى کند.33 بدین ترتیب درمى یابیم که قرآن در کنار بهره گیرى از روش تشویق34 در بیان حکم, با بیان راه کار صحیح, از پى آمدهاى منفى اجراى قانون و افراط و تفریط در آن جلوگیرى کرده است تا اصل اعتدال و دورى از افراط و تفریط, رعایت شود. اصل ششم (نگاه سیستماتیک): در قرآن, موضوع حجاب, در چارچوب عفاف و حیا در جامعه طرح شده و خداوند, حجاب را موضوعى جدا از دیگر موضوع ها ندانسته است. اکنون روند طرح موضوع حجاب وعفاف در سوره نور را مى توان به شکل زیر ترسیم کرد: 1. بیان حد زنا (ترمز و خط قرمزى براى جلوگیرى از فساد و فحشا) و سخت گیرى بر زناکاران به چند صورت; 2. بیان حد قذف (به عنوان مکمل مبارزه با فحشا از راه سخت گیرى قانونى); 3. بیان لعان و قانون و احکام آن; 4. بیان افک و آموزش دادن به اعضاى جامعه در زمینه شناخت برخورد درست یا نادرست با چنین روى دادهایى; 5. حکم شیوع فاحشه و آثار آن; 6. موعظه مؤمنان براى پیروى نکردن از نقشه هاى شیطان; 7. تأکید مجدد بر آثار منفى قذف در دنیا و آخرت; 8. همتایى مردان پاک با زنان پاک و مردان ناپاک با زنان ناپاک; 9. نهى از ورود به خانه ناآشنایان جز با اجازه و اعلام; 10. بیان اجازه ورود به خانه هاى عمومى و غیرمسکونى; 11. بیان لزوم عفاف چشم و پوشاندن ناموس و عورت براى مردان مؤمن; 12. بیان لزوم پوشانیدن زینت ها براى زنان و بیان استثناهاى آن; 13. بیان لزوم پوشانیدن گریبان با مقنعه از سوى زنان; 14. بیان لزوم پا نکوبیدن براى پنهان ماندن زینت هاى پنهان; 15. بیان لزوم فراهم کردن اسباب ازدواج مجردها; 16. بیان لزوم عفت ورزیدن مجردها تا فراهم شدن زمینه ازدواج; 17. بیان لزوم کسب اجازه کودکان و بردگان براى ورود به اتاق پدر و مادر; 18. بیان لزوم کسب اجازه فرزندان پس از بلوغ براى ورود به اتاق پدر و مادر; 19. بیان اجازه رفع حجاب زنان بازنشسته و ناامید از ازدواج (مسن) به شرط نداشتن زینت. زمخشرى در کشاف به حسن تربیت قرآن در سوره نور در موضوع حجاب اشاره کرده است. قرآن, نظام کامل عفاف و حیا را که ویژگى هاى گوناگونى دارد, ترسیم کرده است که یکى از ویژگى هاى این نظام, پوشش ویژه زنان در کنار دورى از زینت و تبرّج است. بى شک, رعایت حجاب در چارچوب ترسیم شده از سوى قرآن, ثمربخش خواهد بود. باید دانست این نظام در سوره احزاب نیز رعایت شده است. در آیه 32 و 33, بحث چگونگى سخن گفتن با مردان, پرهیز از تبرج, حفظ متانت و ترجیح دادن خانه نشینى را مطرح مى کند. در آیه 53, به مردان و زنان مى آموزد که چگونه با هم معاشرت داشته باشند و اختلاط و انس گرفتن گفتارى را به کمترین حد خود برسانند. در آیه 59 نیز بحث پوشش را براى زنان مطرح مى کند. گفتنى است رژیم پهلوى در قضیه (کشف حجاب)35 به خوبى از وجود پیوند تنگاتنگ میان اجزاى عفاف در جامعه, آگاه بود. از این رو, از یک سو, بى شرمانه و مستبدانه, پوشش را از سر زنان برداشت36 و از سوى دیگر, زنان و مردان را تشویق کرد که در محفل هاى عمومى و خصوصى به دوستى و اختلاط با یک دیگر بپردازند.37 رژیم پهلوى مى دانست که معاشرت و پوشش بدون یک دیگر کامل نمى شوند. اصل هفتم (نگاه جامع): حجاب در قرآن, وظیفه زنان مؤمن است و غیرت مردان مؤمن, آن را تکمیل مى کند: (ونساء المؤمنین); زیرا مى توانست بگوید: (زنان مسلمان), ولى فرمود: (زنان مردان مؤمن). باید دانست این دستور, نوعى ارزش بخشى به آنان است, نه آن که همه زنان جامعه از یهودى, مسیحى و دیگر دین ها ملزم به رعایت حجاب باشند. در واقع, زن مسلمان, با رعایت دستور حجاب بر اساس روش قرآنى به خوبى با دیگران رابطه برقرار مى کند و نه تنها احساس اجبار نمى کند, بلکه حس عزت نفس و کرامت او هم ارضا مى شود. گویى حجاب اسلامى, جایگاهى چنان والا براى زنان مسلمان به وجود مى آورد که زنان غیرمسلمان به آن دست نمى یابند. هم چنین این دستور نشان مى دهد که افزون بر نقش آفرینى عفاف و حیا در زنان براى اجراى حکم حجاب, غیرت و ناموس پرستى مردان مسلمان نیز در این زمینه نقش دارد. اگر در جامعه اى بر عفاف و حیا از یک سو و غیرت و تعصب به جا از سوى دیگر تمرکز شود, حجاب بیرونى با این دو عامل درونى, جمع و زنجیره عفاف کامل مى شود. آن گاه جامعه رنگ صلاح به خود مى گیرد.

مقایسه روى کرد قرآن کریم و سیاست نظام جمهورى اسلامى در طرح موضوع حجاب در یک نگاه کلى, نظام جمهورى اسلامى ایران در زمینه عفاف و حجاب به پیروزى هاى بزرگى دست یافته است; زیرا این نظام در عمل نشان داد که امکان دارد زنان جامعه راهى دانشگاه شوند و مراحل عالى تحصیلى را بپیمایند و حتى به مقام استادى دانشگاه برسند, ولى حجاب و عفاف خود را حفظ کنند. در پرتو جمهورى اسلامى, زنان مى توانند در زمینه هاى گوناگون اجتماعى نقش آفرینى کنند; در فعالیت هاى اقتصادى, اجتماعى, هنرى و سیاسى شرکت فعال داشته باشند; در انتخابات و راه پیمایى ها, پا به پاى مردان حاضر شوند و در دوران جنگ تحمیلى, با پشتیبانى از جنگ و تقویت روحیه شهادت طلبى, الگوآفرینى کنند. هم چنین این انقلاب ثابت کرد مى توان سینماى بدون فساد ایجاد کرد و فعالیت هاى هنرى را از محوریت جاذبه هاى جنسى زنانه خارج کرد. در واقع, جمهورى اسلامى توانست آیه 34 و 35 سوره احزاب را که از یک سو, به خانه نشینى و حفظ وقار و از سوى دیگر, به تعلیم و تذکر دستور مى دهد, با هم اجرا کند. در این میان باید دانست نظام جمهورى اسلامى نمى تواند همه افراد جامعه را هم عقیده یا هم سلیقه خود سازد. از این رو, نقطه قوت دیگر این نظام, پاى بندى به اصول و دست برنداشتن از قاطعیت در اجراى احکام اسلام به خاطر حفظ منافع مادى است.

تفاوت هاى جامعه ایران و جامعه دوران پیامبر اعظم(ص) تفاوت اول: میان فرهنگ حاکم بر جامعه ایران در دوران پیروزى انقلاب اسلامى و فرهنگ حاکم بر مردم دوران جاهلیت تفاوت هاى اساسى وجود دارد که اکنون برمى شماریم: بزرگان و خبرگان تعلیم و تربیت بر این باورند که آموزش افرادى که ذهنشان از موضوعى که قرار است درباره آن آموزش ببینند, تهى است, از آموزش کسانى که آموخته هاى ناقص یا غلط در ذهن دارند, بسیار ساده تر است. مقایسه وضعیت دوران پیامبر اکرم(ص) با دوران حضرت على(ع), گواهى بر این موضوع است. حضرت رسول اکرم(ص) به على(ع) مى فرماید:  ییا على! مردم با من بر سر تنزیل قرآن به جنگ برخاستند, ولى با تو بر سر تأویل قرآن خواهند جنگید.38 پیامبر باید جامعه اى را که با مفهوم وحى و قرآن بیگانه بود, به دین دارى فرا مى خواند, ولى حضرت على(ع) باید جامعه اى را که به کج فهمى دینى دچار شده و تزلزل به ارکان دینى آن راه یافته بود, اصلاح مى کرد و به سوى دین حقیقى ره نمون مى ساخت که بى شک, این کار بسیار پیچیده تر بود. در جامعه ایران, با توجه به حجم گسترده تبلیغات رژیم پهلوى در زمینه کشف حجاب, غرب زدگى عمومى مردم و رفتار دین داران, مردم با مفهوم حجاب, بیگانه نبودند. با این حال, انتظار نمى رفت با تلاش ساده حکومت اسلامى, با معنا, ضرورت و جنبه هاى گوناگون آن بطور کامل آشنا شوند و دوباره به راحتى حجاب را بپذیرند; زیرا به شبهه و ذهنیت منفى دچار شده بودند. از یک سو, در نگاه بسیارى از زنان و مردان تحصیل کرده, حجاب نشانه عقب ماندگى و بى حجابى نشانه پیشرفت بود. از سوى دیگر, در نگاه گروهى دیگر, همه دین, در برداشت هاى خشک و انعطاف ناپذیر از دین و شکل ظاهرى حجاب خلاصه مى شد و پوسته بدون مغزى از شریعت بر رفتارها و ذهنیت آنان حاکم شده بود. در این میان, شمار اندکى از افراد جامعه توانسته بودند خود را از گزند غرب زدگى و تبلیغات منفى رژیم پهلوى در امان نگاه دارند و به خشک اندیشى نیز دچار نشوند. براى مبارزه با یک پدیده, باید ریشه هاى آن را شناسایى کرد. سپس با خشکانیدن ریشه ها, آن پدیده خود به خود نابود مى شود. مى دانیم که ریشه بى حجابى در ایران, آغاز دسیسه هاى استعمار غرب براى سلطه بى دغدغه بر منابع کشور بود; زیرا مى دانستند وقتى ما را از درون تهى کنند, به راحتى فرهنگ آنان را مى پذیریم و تسلیم آنان مى شویم.39 غرب زدگى سردمداران حکومت هاى قاجار و پهلوى شیفتگى کارگزاران امور اجتماعى, فرهنگى و هنرى در برابر ارزش ها و معیارهاى غربى را باید دومین عامل بى حجابى دانست. رضاشاه در خرداد 1314 روزى هیئت دولت را احضار کرد و گفت: (ما باید صورتاً و سنتاً غربى بشویم.)40 وى هم چنین گفته بود: (دوست ندارم تمجید و تعریف از غرب را بشنوم. دوست دارم خودمان غربى بشویم.) بهترین راه مبارزه با این پدیده ناخواسته, مبارزه با غرب زدگى است. غرب زدگى به عمق روابط و مناسبات اجتماعى و ارزش ها و معیارهاى فرهنگى ما نفوذ کرده و یکى از جنبه هاى آن نگاه سودجویانه به زن و دریدن پرده هاى عفاف است. مبارزه وقتى نتیجه بخش است که به جاى مبارزه با معلول, با علت مبارزه شود; یعنى در صورت مبارزه با غرب زدگى و پر رنگ کردن ارزش هاى خودى و هویت ایرانى, بدون پرداختن مستقیم به حجاب, زنان بیشتر به حجاب روى مى آورند. براى نمونه, آگاهى بخشى مؤسسه حسینیه ارشاد و شخص دکتر على شریعتى با طرح نظریه (بازگشت به خویش) سبب شد جوانان با هویت ایرانى, اسلامى و شرقى خویش آشنا شوند, به گونه اى که جوان دیگر حاضر نمى شد به راحتى از مظاهر غرب استفاده کند, شلوار لى بپوشد و تیپ غربى را انتخاب کند. چنین جوانى کم کم براى اثبات هویت خویش به لباس و فرهنگ خود رو مى آورد و احساس مى کرد از این راه بر نفوذ استعمار غرب و غرب زدگى خط بطلان مى کشد و خود را اثبات مى کند.41 افزون بر آن, امام خمینى(ره) پیش و بیش از همه باور کرده بود که این باور را در مریدان و پیروانش تقویت مى کرد و شعار (نه شرقى, نه غربى, جمهورى اسلامى) او سبب شد زن ها حجاب بر سر, به خیل مردم مؤمن به روح الله بپیوندند. در گزارش ساواک در دى ماه 1356 آمده است:  در سنوات اخیر, موج جدیدى براى استفاده از چادر و مقنعه در بین تعدادى از خانواده ها به وجود آمده. مشاهده مى گردد که گروهى از دختران خردسال و جوان از چادر و مقنعه استفاده مى نمایند و حتى دامنه آن به سطح مراکز عالى آموزشى کشانیده شده به نحوى که افزایش آن نسبت به سال هاى قبل در اغلب مجامع و خیابان ها کاملاً محسوس است. به موازات این تغییر ظاهرى, گرایشات مذهبى نیز فزونى یافته است.42 در این میان, رفته رفته پس از پیروزى انقلاب اسلامى, براى روشن کردن زاویه هاى پدیده غرب زدگى نه تنها کار فرهنگى عمیق و مؤثر به ویژه از طریق صدا و سیما و مطبوعات انجام نشد, بلکه روند غرب زدگى از چند سو شدت یافت که آن را برمى شماریم: 1. به دلیل پیشرفت کنترل ناشدنى کامپیوتر, اینترنت, ماهواره و ارتباطات و تبادل لحظه اى اطلاعات و مسئله (جهانى شدن) از نوع امپریالیستى آن, تهاجم فرهنگى غرب شدت گرفت که رهبر انقلاب از آن به (شبیخون فرهنگى) یاد کرد. علامه شعرانى در تعلیق به تفسیر منهج الصادقین مى نویسد: مردم زمان ما مى پندارند کشف حجاب زنان از لوازم ترقى بشر است, مانند ترقى علوم و صنایع و آزادى رعیت و محدود ساختن ولاة, ولى این سخن غلط است و رفع حجاب هم مانند شیوع مسکرات و رواج فحشا و قمار به علت غلبه نصارا است و تقلید ضعیف از قوى, ارتباط با ترقى بشر ندارد.43 2. بیشتر کسانى که مسئولیت هاى اقتصادى, اجتماعى, فرهنگى و هنرى را برعهده داشتند, به سه گروه تقسیم مى شوند: الف) کسانى که غرب زده نبودند, ولى از چگونگى بستن راه هاى نفوذ غرب زدگى و چگونگى هویت آفرینى براى مردم آگاهى نداشتند که بیشتر مسئولان از این دسته بودند; ب) کسانى که نسبت به این پدیده و آثار شوم آن, بى اعتنا یا از اهمیت این مسئله, بى خبر بودند و آن را توهم مى پنداشتند; ج) کسانى که خود غرب زده بودند و خواسته یا ناخواسته با محصولات فرهنگى و هنرى خود یا تصمیم هاى فرهنگى و اجتماعى خویش, زمینه غرب زدگى را همواره مى کردند که اقلیت را تشکیل مى دادند. 3. اشتباه و نقاط ضعف نظام جمهورى اسلامى نیز خواسته یا ناخواسته سبب گریز جوانان و تحصیل کردگان از نظام و در غلتیدن آنان به دامان بیگانگان مى شود. براى نمونه, ضعف در جنبه هاى علمى و پژوهشى سبب مى شود جوانان دانش پژوه, زمینه پژوهش و پیش رفت علمى و تحصیلى را در خارج از ایران دنبال کنند. ضعف سیاسى نظام نیز آن است که صداى مخالف را برنمى تابد و چند صدایى را هرج و مرج مى پندارد. نمونه ضعف اقتصادى و اجتماعى نیز آن است که وقتى یک ایرانى, خودرویى ساخت ایران را با خودروى خارجى ساخت کشورى حتى آسیایى مانند کره جنوبى مقایسه مى کند, درمى یابد که خودروى ساخت ایران کاستى هاى بى شمارى دارد که تنها به دلیل سهل انگارى و بى توجهى در سیستم تولید, کنترل یا توزیع, رخ داده است. بدین ترتیب, شهروندان از تولید ایرانى بیزار مى شوند و به محصولات غربى روى مى آورند. تفاوت دوم:در جامعه ایران, تبلیغات منفى رژیم شاه که چادر را (کفن سیاه) مى نامید44 و (کشف حجاب) را (پاره کردن سند رقیت زنان) مى خواند, ذهن ها را پرآشوب ساخته بود. با توجه به گسترش روزافزون تبادل اطلاعات از راه ماهواره, اینترنت و فیلم هاى گوناگون و سیل تبلیغات فمینیستى و اومانیستى, روز به روز برحجم چنین تبلیغاتى افزوده شده است. چون سیاست گذاران جامعه بر خلاف پیامبر از وحى و عصمت بهره مند نبودند, در زمان تجربه کردن حاکمیت دینى, آن چه به جامعه عرضه کردند, از اشتباه و کاستى به دور نبود. افزون بر آن, نظام جمهورى اسلامى در جهان معاصر, بى یاور بوده و با هجمه اى از انتقاد, ریش خند, دشمنى, توطئه, سکوت یا بى اعتنایى از آن سوى مرزها روبه رو مى شد و مى شود. در صدر اسلام, با چاره اندیشى قرآن که پیش تر به آن پرداخته شد, زنان, حجاب را به راحتى پذیرفتند و حتى حجاب را نشانه شخصیت بخشى و آزادمنشى خود پنداشتند. از ام سلمه و عایشه نقل شده است هنگامى که آیه حجاب نازل شد, زنان انصار به نحوى از خانه بیرون مى آمدند که گویى بر سر آنان کلاغى نشسته از سکینه و وقار آنان و کیسه سیاهى که بر تن مى کردند.45 هم چنین توجه به آیه هاى پیش و پس آیه حجاب که درباره آزار مردان و زنان مؤمن و سوء استفاده منافقان است, نشان مى دهد که جامعه ایمانى براى دفع آزار یاوه گویان, از حجاب استقبال کرده است. در بسیارى از تفسیرها در بیان شأن نزول آیه ها به این مسئله اشاره شده است که افراد فاسد, شب ها سر راه زنان, کمین و به آنان تعرض مى کردند. پس صدور دستور حجاب براى کاستن از تعدى و احتمال آزار آنان بود.46 البته در برخى تفسیرها چنین توجیه مى شود که براى مشخص شدن زنان آزاد مسلمان از زنان کنیز و زنان غیرمسلمان, دستور حجاب داده شد تا مفسدان به زنان مسلمان آزار نرسانند, ولى در این زمینه اختلاف نظر وجود دارد.47 برخى دیگر از مفسران این نظریه را مردود مى دانند و چنین استدلال مى کنند که زنان مؤمن شامل زنان آزاد و برده مى شود و امکان فتنه براى زن برده بیشتر است; چون بیشتر در محیط هاى اجتماعى ظاهر مى شود و او را خرید و فروش مى کنند. پس خارج کردن کنیزان از عموم اطلاق آیه به دلیل واضح نیاز دارد.48 علامه طباطبایى مى نویسد: پوشانیدن همه بدن به این که اهل پوشش و صلاح شناخته شوند و اذیت نشوند; یعنى اهل فسق, آنان را اذیت نکنند و متعرض آنان نشوند, نزدیک تر است و قول ضعیفى هم هست که مى گوید زنان آزاده مسلمان از طریق پوشش, از بردگان و غیرمسلمانان متمایز شوند و دیگر به تصور این که آنان آزاد نیستند, آنان را مورد تعرض قرار ندهند.49 سپس مى فرماید قول اول درست تر مى داند. حال که چنین تفاوت آشکارى میان دید عمومى جامعه ایران نسبت به پوشش سراسرى بانوان و دید عمومى مردم مسلمان صدر اسلام وجود دارد, عقل حکم مى کند روش طرح و اجراى حکم اسلامى و پوشش در جامعه ایران متفاوت باشد و ظرافت هاى بیشترى در آن رعایت شود. وظیفه نظام پیش از توسل به قانون, فرهنگ سازى گسترده با کمک صدا و سیما, سینما و مطبوعات در سطح کودکستان ها, مدرسه ها, دانشگاه ها و در مرحله بعد, در سطح جامعه براى موجّه جلوه دادن حجاب و پاک کردن ساحت آن از شبهه هاست. نمونه فرهنگ سازى در کشورهاى غربى آن است که وقتى در امریکا متوجه شدند کودکان زیادى دچار کمبود آهن هستند, انیمیشن (کاپیتان اسفناج) را ساختند و پس از چند سال, آمارها نشان داد که کمبود آهن در اطفال به طور چشم گیرى کاهش یافته است. این نمونه و تبلیغات تدریجى رسانه ها و ساختار آموزش و پرورش در غرب براى جا انداختن اهمیت شیر مادر نزد افکار عمومى به ویژه مادران مى توانست الگوى مناسبى براى نظام اسلامى ایران براى نهادینه کردن پوشش, پس از تصویب قانون در این زمینه باشد. با توجه به روحیه قانون گریزى جارى در جامعه ایران که نمونه هاى آن در رفتارهاى مالیاتى, ترافیکى و بهداشتى مردم ایران به چشم مى خورد, نظام اسلامى توانست در اجراى قانون استفاده از کمربند در اتومبیل ها, روش مناسبى را در پیش بگیرد. در این طرح اعلام شد که قرار است شش ماه دیگر, این قانون به اجرا درآید. گستره اجراى آن نیز ابتدا در بزرگ راه ها اعلام شد. سپس با شیوه هاى گوناگون, آگاهى بخشى و تبلیغ لازم صورت گرفت و جریمه مناسبى هم براى خلاف کاران تعیین شد. به این ترتیب, در کمال ناباورى, مردم عادت کردند از کمربند استفاده کنند. حال اگر شبیه چنین فرآیندى درباره حجاب, اجرا مى شد, مى توانستیم پى آمدهاى خوش آیندى را انتظار داشته باشیم. نظام اسلامى پیش از بسترسازى مناسب فرهنگى براى تبدیل حجاب و چادر به ارزش فرهنگى و علمى, آن چه را در ذهن بسیارى از گروه هاى اجتماعى با عقب ماندگى و بى فرهنگى یک سان بود, بر جامعه تحمیل کرد. شیوه رفتار اسلام با پدیده هاى ناپسندى مانند برده دارى, شراب خوارى و ربا, سرمشق مناسبى براى جامعه کنونى ماست. در جامعه دوران پیامبر اعظم(ص), با این منکرات از آن نظر که تا پیش از آن منکر دانسته نمى شد, با زمینه سازى مناسب برخورد شد. شایسته است در برخورد با بى حجابى و بدحجابى نیز روش اصیل اسلامى را الگو قرار دهیم و از افراط و تفریط در این زمینه بپرهیزیم. پس از اشاره به این نقطه ضعف به پى گیرى سایر آسیب هاى رفتارى نظام جمهورى اسلامى مى پردازیم: آسیب دوم: ضعف دیگر سیاست گذاران پس از استقرار نظام جمهورى اسلامى, رعایت نکردن هم آهنگى در طرح احکام اسلامى و پافشارى بر اجراى آنهاست. در جامعه اى که احکام اقتصادى اسلام و روح عدالت خواهى به ویژه در عرصه اقتصادى, گاه تعطیل شده و گاه به صورت نیمه تعطیل درآمده است; شکاف فقیر و غنى تا حد آزاردهنده اى رو به افزایش است; عدالت اقتصادى حتى در پرداخت هم آهنگ دست مزد کارمندان رعایت نمى شود و پس از گذشت چند دهه از انقلاب, هنوز زکات که پس از اقامه نماز از مهم ترین واجبات است, بى سرنوشت رها شده است, چرا درباره حکمى از احکام اسلامى به صورت مجرد و جدا از بقیه احکام باید چنین پافشارى شود. همان گونه که پیش از این گفته شد, حکم حجاب در قرآن کریم در چارچوب عفاف, زیبا و ثمربخش خواهد بود, نه به صورت مجرد از آن. اهمیت دادن به ضرورت کاربرد روسرى و پوشش, پیش از توجه به تحریک آمیز نبودن رفتار و پوشش, سبب مى شود افرادى که ضرورت موضوع براى آنان تبیین نشده است, براى مقابله با طرح نظام, به رفتارهاى منفى مانند آرایش هاى غلیظ و اغراق آمیز چهره روى آورند. آسیب سوم: ناهم آهنگى در تصمیم گیرى ها و اختلاف سلیقه میان اعضاى حاکمیت نظام اسلامى, سبب آسیب پذیرى اجراى قاطع حجاب در جامعه شده است; زیرا گاه بر ضرورت چادر و رنگ خاصى تأکید مى شود و گاهى دیگرگونه برخورد مى کنند. آسیب چهارم: در هم آمیختن عادت ها و آداب ایرانى با حجاب با توجه به واجب بودن احکام اسلامى, کار را پیچیده تر کرده است. نظام اسلامى در گام نخست, باید حجاب و حدود آن را از دیدگاه قرآنى و اسلامى براى مردم تبیین مى کرد, سپس آنها را در پذیرش شکل حجاب آزاد مى گذاشت. هم چنین چادر را به عنوان لباس ایرانى, نه اسلامى معرفى مى کرد. براى تقویت وحدت ملى, (چادر ایرانى) را برمى گزید. افزون بر آن, با طراحى مناسب, از ایرادهاى چادر ایرانى که مانع فعالیت راحت زن در سطح جامعه مى شود, مى کاست. در این صورت, از عادت ها و آداب ایرانى براى علاقه مند ساختن مردم به حجاب, بیشترین بهره به دست مى آمد. آسیب پنجم: همان گونه که در آغاز نوشتار بیان شد, رعایت حجاب کامل به مسلمانان جامعه محدود مى شود و زنان اهل کتاب و غیرمسلمان را در برنمى گیرد. قرآن, حجاب کامل براى پوشش سر و بدن را افتخار زن مسلمان مى داند, به گونه اى که غیرمسلمانان به چنین افتخارى دست نمى یابند و فرهنگ سازى قرآن در این راستا صورت گرفته است. آسیب ششم: نظام اسلامى در اجراى حکم حجاب, گاه برخى حلال ها را حرام کرد. براى نمونه, دختران در مدرسه هاى دخترانه باید از پوشش کامل اسلامى معاف باشند, در حالى که اکنون در کلاس و در حضور معلمان زن باید از مقنعه یا روسرى استفاده کنند. برخى حتى عذر بدتر از گناه آوردند و گفتند دلیل این کار آن است که دختران از درس و علم غافل نشوند و آرایش موى هم کلاسى هایشان, حواس آنها را پرت نکند ـ در حالى که سیاست گذاران فرهنگى مى توانستند با آزاد گذاشتن دختران در پوشش در دوران یاد شده, حفظ سادگى, پاکیزگى و آراستگى را به آنان بیاموزند. بى شک, زنان جامعه در زندگى آینده خود به هر سه مورد نیاز دارند. در پایان مى توان به این نتیجه کلى دست یافت که موفقیت هاى جمهورى اسلامى مرهون تبعیت و الگوگیرى این نظام از اسلام و اصول و روش هاى قرآنى است و ضعف ها و آسیب هایش, علاوه بر قرار گرفتن در کوران تهاجم فرهنگى و مشکل عمیق غرب زدگى و بى هویتى, فاصله گرفتن از روش ها و اصول اسلامى است.

پی نوشت ها:
1. نک: احزاب, 28 و 29.
2. نک: نور, 31; احزاب, 59.
3. نک: احزاب, 33, 34, 35 و 55.
4. نک: احزاب, 34, 35, 55 و 59.
5. بدرالدین محمد بن عبدالله زرکشى, برهان, ج, ص 193; جلال الدین عبدالرحمان سیوطى, اتقان, ج 1, ص76; محمد هادى معرفت, تمهید, ج 1, ص 172.
6. احزاب, 59
7. سید محمد حسین طباطبایى, المیزان, ج 15, ص 98 و 99; سید محمد آلوسى, روح المعانى, ج 18, ص 112 و 113.
8. صف, 2.
9 احزاب, 60.
10. احزاب, 32.
11. احزاب, 32.
12. احزاب, 53.
13. احزاب, 59.
14. نور, 30.
15. نور, 30 و 31.
16. نور, 58.
17. نور, 59.
18. نور, 60.
19. احزاب, 30 و 31.
20. احزاب, 32.
21. احزاب, 6.
22. احزاب, 53.
23. احزاب, 59.
24. کهف, 72.
25. کهف, 75.
26. کهف, 78.
27. نمل, 28. 31.
28. نمل, 38. 43.
29. نمل, 44.
30. احزاب, 28 و 29.
31. احزاب, 33. 35.
32. احزاب, 34.
33. احزاب, 35.
34. احزاب, 35.
35. امام خمینى(ره) در کشف الاسرار به خوبى نشان مى دهد که کشف حجاب, نقشه اجانب براى قطع ریشه هاى مبارزه با استعمار در ایران است. نک: کشف الاسرار, ص 330 به بعد.
36. صلاح, کشف حجاب زمینه ها و پى آمدها, صفحه 131 و 132; مرکز بررسى اسناد تاریخى, تغییر لباس و کشف حجاب, سند 56, ص 144; واقعه کشف حجاب, سند شماره 145, ص 304.
37. همان, سند 72 و 540 و اسناد دیگر.
38. ابن شهرآشوب مازندرانى, مناقب آل ابى طالب(ع), ج 3, ص 218.
39. نک: تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد, ص 32ـ 88; کشف الاسرار, ص 330 به بعد.
40. واقعه کشف حجاب, ص 21, به نقل از: یحیى دولت آبادى و دیگران, خاطرات توران امیر سلیمانى.
41. نک: على شریعتى, بازگشت به خویش.
42. انقلاب اسلامى به روایت اسناد ساواک, ج 1, ص 286.
43. فتح الله کاشانى, منهج الصادقین, ج 7, ص 368.
44. مجله ایران شهر, ش 11 و 12, ص 687.
45. المیزان, ج 16, ص 336; روح المعانى, ج 21, ص 890.
46. منهج الصادقین, ج 7, ص 368.
47. منهج الصادقین; جوامع الجامع, ج 3, ص 332 و تفاسیر متعدد دیگر.
48. ابوحیان, البحر المحیط, ذیل آیه.
49. المیزان, ج 16, ص 346.