گزارشى از نشست شبیه سازى با حضور مرحوم دکتر کاظمى

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


اشاره
پژوهشکده فقه و حقوق در راستاى اهداف و وظایف سازمانى خود پاره اى از پروژه هاى سالیانه و مصوب خویش را در قالب نشست و با دعوت از اساتید و صاحب نظران حوزه و دانشگاه به سامان مى رساند. برگزارى نشست ها از این جهت مورد اهتمام پژوهشکده است که ضمن روشن کردن ماهیت موضوعات نوپیدا, به ترسیم و تبیین چالش هاى فراروى فقه مى انجامد. این پژوهشکده در یک سال اخیر نشست هایى از جمله: (موضوع شناسى تجارت الکترونیک) و (جرایم اینترنتى: موضوع شناسى و چالش هاى فقهى حقوقى آن) را برگزار نمود که مورد استقبال فضلا و اندیشمندان قرار گرفت. در تداوم این نشست ها در هشتم دى ماه سال 1384 با توجه به اهمیت یافتن بحث شبیه سازى انسانى, پژوهشکده با دعوت از رئیس محترم پژوهشکده رویان مرحوم دکتر کاظمى و همکارانشان اقدام به برگزارى نشستى با عنوان (شبیه سازى انسانى: موضوع شناسى, چالش هاى فقهى حقوقى) در سالن همایش هاى پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى نمود که بازتاب خبرى درخورتوجهى در رسانه هاى جمعى, مطبوعات و سایت هاى متعدد اینترنتى داشت. از آن جا که انعکاس کامل نشست حجم زیادى را به خود اختصاص مى دهد و با محدودیت فضاى نشریه سازگارى ندارد, و از طرفى دیگر سخنان دبیر محترم همایش جناب آقاى دکتر اسلامى و نیز مباحث مسئول محترم پژوهشکده حجت الاسلام والمسلمین جناب آقاى مبلغى در بخش هاى دیگر نشریه آمده است, ضمن پوزش از این دو بزرگوار گزارش نشست را به توضیحات و پاسخ هاى مرحوم دکتر کاظمى1 به برخى پرسش ها اختصاص مى دهیم. نشریه فقه لازم مى داند از مدیر محترم (دفتر پژوهش پژوهشکده حجت الاسلام جناب آقاى على شفیعى که در آماده سازى و پیگیرى انتشار این نشست مساعدت لازم را داشته, سپاسگزارى نماید.
در این نشست ابتدا دبیر علمى, حجت الاسلام دکتر سید حسن اسلامى, به ارائه گزارشى از فرآیند شبیه سازى پرداخت و آن را یکى از جدى ترین و جدیدترین مباحث حوزه مهندسى ژنتیک دانست.
در ادامه, مرحوم دکتر کاظمى آشتیانى, رئیس فقید پژوهشکده رویان, با تشکر از دست اندرکاران نشست, به تبیین موضوع شناسى شبیه سازى پرداخت. وى آشنایى با چگونگى و کیفیت لقاح طبیعى و نیز شبیه سازى را براى پژوهشگران ضرورى دانست; زیرا بدون اشراف به بحث سلول هاى بنیادى به خصوص جنینى,نه مى توان به تبیین مسائل اخلاقى و فقهى همانندسازى پرداخت و نه مى توان درباره مضرات و منافع آن قضاوت درستى داشت. آنچه در پى مى آید ,مشروح سخنان ایشان در این زمینه است:

محتواى ژنتیکى پستانداران
(نکته اى که باید دقت کنید, این است که محتواى ژنتیکى سلول هاى مجموعه انسان ها و اساساً پستانداران را کروموزوم هایى تشکیل مى دهند که نیمى از آن یعنى 23تاى آن از تخمک و نیمى دیگر از اسپرم که سلول جنسى نر است, به وجود مى آید و در نهایت انسان یک موجود 46کروموزومى مى شود. مابقى سلول هاى بدن ما در هر نقطه اى از بدن, 46 کروموزومى اند و تنها سلول هاى جنسى ما هستند که نیمى از محتواى ژنتیکى ما را دارند و ترکیب آنها در نهایت یک موجود 46کروموزومى را مى سازد. با تلقیح شدن اینها, شما چیزى شبیه به هشت انگلیسى (8) را مى بینید که نشان دهنده لقاح است و یک پیش هسته مادرى و یک پیش هسته پدرى دارد. این نشان مى دهد که اسپرم نفوذ کرده و لقاح صورت گرفته. بعد از مرحله پیش هسته, تقسیم سلولى صورت مى گیرد: دو سلول, چهار سلول و بیشتر. این تکثیر سلول ها ادامه دارد تا این که به مرحله blastoosis مى رسد. در روزهاى پنجم و ششم دوران جنینى, هنوز این جنین در داخل رحم لانه گزین نشده است و در حال عبور از لوله فالو است که این لوله بعد از تخمدان قرار دارد. مجموعه اى به نام توده درونى سلول یا insert bus است بعد از آن جنین لایه اطرافش را مى شکافد ـ که در اصطلاح مى گوییم حچ مى کند ـ و در روز ششم و یا هفتم براى لانه گزینى در داخل رحم آماده مى شود و بعد این مسیر را طى مى کند و در رحم لانه گزین مى شود. این یک لقاح طبیعى است).

چیستى سلول هاى بنیادى
(باید اشاره اى هم به سلول هاى بنیادى بکنم که بعد از ژنوم انسانى و نقشه ژنتیکى انسان, بزرگ ترین تحول و انقلاب دوم در پزشکى است و درمان را در آینده اى نزدیک متحول خواهد کرد. این سلول ها, سلول هاى پایه و بنیادى هستند که دو ویژگى دارند: تکثیر نامحدود; یعنى منابع لایزالى هستند که نامحدود تکثیر مى شوند و ویژگى هاى ژنتیکى آنها تغییر نمى کند و توان تمایز و تبدیل شدن به انواع سلول هاى مختلف را دارند; یعنى مجموعه اى هستند از قوا و قوه که استعداد فعلیت یافتن به سلول هاى مختلف بدن مثل سلول هاى عضلانى قلب, سلول هاى مولّد انسولین, عصب و غیر اینها را دارند).

خاستگاه سلول هاى بنیادى
(سلول هاى بنیادى سه منشأ دارند: 1. سلول هاى بنیادى جنینى که از جنین گرفته مى شوند; 2. سلول هاى بزرگسالى; 3. سلول هاى بند ناف.
سلول هاى بزرگسالى همان ها هستند که الآن در بدن همه ما وجود دارند. سلول هاى بند ناف را در جفت و در بدو تولد مى توانیم ببینیم. سلول هاى جنینى را هم باید از همین جنین بگیریم. سلول بزرگسالى را که از مغز استخوان مى گیرند, به سلول هاى کبدى, سلول هاى عصب و انواع سلول هاى دیگر مى توان تبدیل کرد; بدین گونه که از مغز استخوان خونى را مى گیرند که به همه اینها مى شود تمایز داد. از این روش براى درمان سکته مى توان بهره گرفت. این خون را در موشى که در قلب آن سکته ایجاد کرده بودند, تزریق کردند و دیدند این سلول ها توان تمایز به سلول قلبى را دارند و مى توانند ضایعه سکته را ترمیم کنند. بند نافِ فرزندى که متولد مى شود, سرشار از سلول هایى است که اگر ذخیره بشود, مى توان از این سلول ها در آینده در درمان بیمارى ها و عوارضى که این بچه دچار شده, استفاده کرد. سلول هاى خونى را ذخیره مى کنند تا این بچه به عنوان مثال اگر ده یا پانزده سال بعد سرطان گرفت, با همین سلول ها او را درمان کنند. سلول هاى بنیادى بند ناف مى توانند به انواع سلول ها تمایز پیدا کنند.
سلول هاى بنیادى جنینى هم توانایى عضوسازى را دارند. این سلول ها وقتى در روزهاى ششم و هفتم, به مرحله لانه گزینى در رحم مى رسند, این توانایى را دارند که قلب, ریه و همه اندام هاى شما را بسازند. این سلول ها سه لایه مى شوند که ectodern هرکدام مشتقات خودشان را دارند; مثلاً لایه بالایى که ectodern است, اعصاب و پوست و لایه داخلى mesodern, قلب و عضلات و… را مى سازند. دانشمندان گفته اند این سلول ها بالقوه توان تمایز به همه سلول ها را دارند. اگر این سلول ها را در مرحله رشد و قوه و قوا نگه داریم و نگذاریم تمایز پیدا کنند, بعدها ما خودمان طبق میلمان مى توانیم اینها را تمایز بدهیم به سوى سلول هاى قلبى یا سلول هاى عصبى و…. دانشمندان از اینها مجموعه یا کلونى ها و توده هاى سلولى را ساختند که توان تمایز به همه سلول ها را دارند. این کار براى اولین بار در سال 1998 در امریکا شد و در سال 1382 ما در پژوهشکده رویان اولین رده سلولى بنیادى جنینى انسان را تولید و ثبت کردیم. این سلول ها کشت داده مى شوند و به سلول هاى مختلف مثل سلول هاى عصبى, استخوان یا سلول هاى پاندراس تبدیل مى شوند).

چیستى و تاریخچه کلونین
دکتر کاظمى آشتیانى, سپس در ادامه سخنان خود مفهوم و پیشینه (کلونین) را چنین تشریح مى کند:
(وارد بحث کلونین مى شویم. کلونین چیست؟ مفهوم لغوى (کلون) یا (کلونیا) قلمه زدن است. در اصل لغت یونانى و بعد هم در لاتین به معناى قلمه زدن آمده است, اما آنچه مدنظر ماست, کپى بردارى و نسخه بردارى از یک انسان است و یا به عبارتى, تولید مثل غیرجنسى است; یعنى تولیدمثلى مغایر با آنچه که به طور طبیعى اتفاق مى افتد. این یک تولید مثل غیر نرمال و غیرطبیعى و غیرجنسى است.
در صد سال اخیر و حتى قبل از آن, در تخیل انسان همانندسازى و ساختن انسان مشابه یکدیگر و تولید مثل غیرجنسى را مى توانید ببینید و در نوشته هاى کسانى همچون ابن طفیل و متأخرانى که از سال 1928 به این سو بوده اند, به این موضوع اشاره شده است.
در سال 1962 براى اولین بار, بیجین گرانر شبیه سازى را به نتیجه رساند و یک قورباغه کامل را به صورت غیرجنسى کلون کرد. البته در گونه هایى از موجودات, به طور طبیعى, تولیدمثل غیرجنسى صورت مى گیرد و تکثیر مى شوند. جنس ماده بعضى از مارمولک ها به طور طبیعى شروع به تقسیم شدن مى کند و یک موجود جدید مى سازد که آنها همه نسلشان ماده است; اما در کلونینگ مى توانید جنس مخالف را هم تولید کنید.
در مورد کلون پستانداران, اولین بار در فوریه سال 1997 آقاى یان ویلموت در ادین بروى اسکاتلند رسماً اعلام کرد که توانسته است گوسفندى را همانند سازى کند; یعنى گوسفندى کپى گوسفند دیگر بود که آن را هم (دالى) نامیدند. این عمل سروصداى زیادى در دنیا ایجاد کرد.
آقاى ویلموت را من دیده ام. ایشان به هیچ وجه با همانند سازى انسانى موافق نیست. در ایتالیا در پایان کنفرانس, ایشان یک گله گوسفند نشان داد و گفت: من دلم مى خواهد که یک گله گوسفند داشته باشم که همه آنها از نظر ژنتیکى یک جور و عین هم باشند).

فرایند همانند سازى
(سؤال این جا است که آیا در فرآیند همانند سازى, تمام محتواى ژنتیکى با فرد کلون شده و همانندسازى شده, یکى است؟
براى جواب ابتدا باید دانست که فرایند همانند سازى چیست؟ و چگونه مى شود به نسل مرد بى نیاز شد و تولیدمثل را ادامه داد؟ براى توضیح این فرایند باید ابتدا بگویم براى اولین بار آقاى ویلموت چه کرد. شنیدن این مطالب الآن راحت است, اما این فکر و این که کسى از نظر بیولوژیک به این مرحله برسد, کار عجیبى است.
آقاى ویلموت اولین کارى که کرد, این بود که از سلول هاى سینه و پستان گوسفند یک سلول سوماتیک (غیرجنسى) را گرفت و به جاى هسته تخمک گذاشت. همانند سازى بسترى مى خواهد; یعنى به یک تخمک به عنوان یک منبع مغذى و نگهدارنده و به تعبیرى یک رحم اجاره اى نیاز است; اما نمى خواهید این تولید مثل جنسى باشد. لذا باید محتواى ژنتیکى یا هسته این تخمک را از آن خارج کند. با خارج ساختن هسته, دیگر هیچ عامل ژنتیکى در آن تخمک نمى ماند, الاّ یک بخشى که توضیح خواهم داد, ولى در ساختار ژنتیکى آن نقشى ندارد. هسته اى که دوباره مى گذارد یک هسته کامل, یک سلول سینه است که براى یک نفر است و از یک پدرمادر هم نیامده است. تخمکى را که در داخل آن یک سلول غیرجنسى گذاشته اند, فعال مى کنند تا به صورت غیرجنسى شروع کند به تقسیم کردن. آقاى ویلموت این کار را انجام داده; یعنى این تخمک را که درون آن یک سلول جنسى بود, تخلیه کرد و یک سلول کامل در درون آن نهاد, و شروع به فعال کردن کرد. سلول شروع کرد به تقسیم شدن و دو سلول, سپس چهار سلول و بیشتر شد. در این مرحله که ما مى گوییم compact مى شود, جنین فشرده مى شود. او این را منتقل کرد به رحم یک گوسفند دیگر; مهم نیست کدام گوسفند. ما فقط مى دانیم که همه محتواى ژنتیکى مربوط به آن گوسفندى بود که آن سلول را از سینه آن گرفته بودند و مى توانستند از گوشش بگیرند. این سلول به دوران جنینى برمى گردد و شروع به تکثیر شدن مى کند. البته این کار سختى است و آقاى ویلموت ـ آن طورى که در مقالات نوشته اند ـ 277 بار این عمل را انجام داد; یعنى سلول را گرفت, تخمک را تخلیه کرد, سپس هسته یک سلول غیر جنسى را به داخل تخمک تزریق کرد و آن را فعال ساخت. دوران باردارى و آبستنى گوسفند پنج ماه است. پس از این که او جنین را منتقل کرد, در روز صد و چهل و هفتم گوسفند را سزارین کرد و دالى متولد شد).

فایده کلونینگ
(کلونینگ به چه درد مى خورد؟ براى پى بردن به فواید آن, مثالى را در مورد دام به صورت مختصر توضیح مى دهم. در حیوانات با دستکارى ژنتیکى مى توانید موجوداتى را تولید بکنید که فرآورده هاى بیولوژیک در شیر آنها باشد; مثلاً ژن تولید انسولین انسانى را در یک گوسفند القا کنید و بعد گوسفندى را تولید کنید که در شیر آن انسولین باشد. در آمریکا یک بز را با آلبومین انسانى تولید کرده اند.
براى نگهدارى چنین حیوانى که هزینه دارد, نیاز دارید که همانندسازى کنید. با تولید سلول هاى جنسى نمى شود; چون به این صورت کروموزومش را از کسى دیگر مى گیرد. این موجود براى این که همین طور خالص بماند, باید عیناً تکثیر بشود, یعنى به کلونینگ نیاز است; چون اگر آنها را بگذارید که به طور طبیعى و بعد از نزدیکى بچه دار بشوند, قطعاً نصف کروموزوم هایشان را از دست مى دهند و ناخالص مى شوند. کلونینگ دو نوع است: یکى کلونینگ تولیدمثلى است; یعنى وقتى که جنین را تشکیل دادید, در همان مرحله اى که جنین داراى حفره و توده است, آن را به رحمى منتقل کنید و اجازه بدهید تا موجودى خلق و متولد بشود که عین اوّلى است. مردم دنیا ـ اعم از یهودى, مسلمان, مسیحى ـ به طور قطع با این نوع تولیدمثل در مورد انسان, مخالف هستند و هیچ اختلاف نظرى هم نیست و در کمیته عمومى مجمع سازمان ملل متحد هم رد شد).

کلونینگ درمانى (therapeutic cloning)
( اما نوع دیگر, به نام کلونینگ درمانى است. در این نوع, پس از تشکیل جنین و تقسیم سلول, آن را دیگر به یک رحم منتقل نمى کنند تا نوزادى متولد شود; بلکه از این, سلول بنیادى جنینى تولید مى کنند. در حقیقت با این کار آدم درست نمى کنیم; بلکه یک مجموعه سلول درست مى کنیم که توان و قدرت تمایز به انواع سلول ها را دارند. در واقع, ما در محیط آزمایشگاه براى انسان قطعات یدکى تولید مى کنیم, نه یک انسان.
حُسن این کار چیست؟ حسن آن این است که اگر ضایعه قلبى من را با سلول بنیادى فرد دیگرى درمان کنند, بدن من به دلیل این که از نظر ایمنى هماهنگى ندارد, آن پیوند و سلول را دفع مى کند. لذا سلول خود فرد را کلون مى کنند, در این صورت جنین تشکیل شده را به رحم منتقل نمى کنند, بلکه از آن سلول بنیادى مى سازند تا از این سلول ها براى درمان همان شخصى استفاده کنند. این کلونینگ درمانى است.
دانشمندان براى رفع نگرانى ها در مورد ملازم بودن پیشرفت هاى کلونینگ درمانى با از بین رفتن جنین ها, سلول هاى بنیادى انسان را در تخمک خرگوش کلون کردند و دیدند که این سلول ها دیگر به انسان تبدیل نمى شوند و قوا و قوه انسانیت و تولد را هم ندارد و این تنها سلول هاى یدکى را تولید مى کند. با این پیشرفت خیلى از محدودیت ها و چالش هاى اخلاقى و حقوقى هم حل مى شود).

کلونینگ در ایران
(در ایران هم, فقط در حیوانات با اجازه از مراجع عظام و به خصوص رهبر معظم انقلاب اسلامى, همانندسازى را در پژوهشکده رویان شروع کردیم و به فضل الهى تا مرحله تشکیل جنین و انتقال به رحم گوسفند و گاو با موفقیت انجام گرفته است.
امیدوارم که ان شاءاللّه در آینده اى نه چندان دور شاهد تولد حیوانات همانندسازى شده در ایران باشیم. این پیشرفت علمى در پاره اى خبرگزارى ها و مطبوعات دنیا و از جمله در 120 روزنامه امریکایى انعکاس یافت و آن را با فنّاورى هسته اى ایران مقایسه کردند).

پرسش ها و پاسخ ها
پایان بخش نشست, پاسخ به سؤالاتى بود که پاره اى از آنها ارتباط مستقیم با مباحث مطرح شده داشت و در ذیل آنها را ذکر مى کنیم.

آیا در موجودات شبیه سازى شده, اثر انگشت ها هم کاملاً شبیه هم هستند؟
دکتر کاظمى: اگر بخواهیم نسبت افراد را مشخص کنیم, پاسخ مثبت است, ولى این نکته را باید توضیح دهم که کلونینگ به طور طبیعى صورت گرفته است. در تاریخ بشر دوقلوهاى همسان کلون شده اند; یعنى از یک جنین تشکیل مى شود, غیر از دوقلوهایى که شکل هم نیستند و جنس هایشان با هم فرق دارد. این مورد مد نظر ما نیست که در رحم زن به جاى یک تخمک, دو تخمک رها شود که در نتیجه, دو جنین تشکیل مى گردد. اما دوقلوهاى همسان و هم زایگوت که از یک زایگوت هستند, کلون شده اند, و یکى از روش هاى کلونینگ همان است که شما یک جنین را بردارید و دو قسمت کنید. لذا نسبت فرد کلون شده با موجود کلون شده, مثل دو تا دو قلوست; منتها چهل سال تأخیر دارند و نه پدر هست و نه مادر و نه خودش. آنها دوقلوى همزادى اند که با تأخیر متولد شده اند. به فرض, اگر یکى از آنها را منجمد مى کردیم,یکى مى شد پانزده ساله و دیگرى را باید منتقل مى کردیم, تا متولد بشود. این کلون است. لذا از نظر نسبت خیلى شباهت ها را هم خود خداوند در دوقلوهاى همسان انجام داده است و مصداق تغییر در خلق خدا نمى تواند باشد. اینها از نظر ژنتیکى مثل هم هستند; چون ما تمام محتواى ژنتیکى در هسته را بیرون کشیده ایم, اما تفاوت هایى هم ممکن است باشد.

آیا افراد شبیه سازى شده, در D.N.A. هم شبیه هم اند؟ این بحث از آن جهت مهم است که امروزه جرایم افراد از طریق D.N.A شناسایى مى شود. اگر پاسخ این سؤال, مثبت باشد, آن گاه مى توان اشکال کرد که ممکن است در بلخ کسى جنایت کند, اما در شوشتر فرد دیگرى که D.N.A. او شبیه اوست, مجازات شود.
دکتر کاظمى: اصلاً اینها فقط در D.N.A شبیه به هم هستند; یعنى اساساً بحث, بحث D.N.A است. اینها از نظر D.N.A صددرصد شبیه هم هستند.

آیا اگر افرادى مانند هیتلر یا گاندى شبیه سازى شوند, نحوه تأثیر پذیرى آنها از عوامل بیرونى محیطى یکى است؟ به عبارت دیگر, آیا هردو هیتلر خلق وخوى یکسانى دارند؟
دکتر کاظمى: پاسخ در سؤال نهفته است. در شکل گیرى شخصیت انسان, مثلث ژن و تربیت و محیط تأثیر به سزایى دارند. اگر آنها در محیط متفاوت, با تربیت متفاوت و حتى با ژن یکسان با گاندى و هیتلر باشند, یکى نخواهند شد. ما نمى توانیم نقش محیط و تربیت را در شکل گیرى انسان نفى کنیم.

شما که بشر شبیه سازى شده را هنوز تولید نکرده اید, چگونه به طور قطعى ادعا مى کنید که از جهت خلق وخوى با هم متفاوت اند؟
دکتر کاظمى: درست است که تولید نشده است, ولى آنچه تا کنون در مورد گوسفند شبیه سازى شده به دست مى آید, این است که تفاوت خلق وخو وجود دارد. ویلموت وقتى چهار گوسفند را از هسته سلولى به وجود آورد, با این که صفات ژنتیکى شان شبیه هم بود, اما به لحاظ خلق وخو با هم متفاوت بودند.

 آیا این انسان تولیدى از همه جهات زیست محیطى, شبیه به آن انسان اصلى است؟ آیا بیمارى و درمان این انسان جدید هم تصور مى شود؟
دکتر کاظمى: نمى دانم معناى زیست محیطى چیست. فکر مى کنم کلمه دیگر مد نظر بوده است و شاید منظور, بیولوژیک زیستى است. درباره بیمارى آنچه تاکنون مطالعات نشان داده است, این است که موجودات همانند سازى شده در معرض بیمارى هاى بیشترى هستند. در حیوانات, بیمارى هاى کلیوى, تنفسى و قلبى گزارش شده است و میزان ابتلا به بیمارى ها و ناهنجارى هاى فیزیکى و ظاهرى به مراتب از اصلشان شایع تر و بیشتر است.

تأثیرات انرژى حیاتى را در فرد شبیه سازى شده, توضیح دهید.
دکتر کاظمى: گاه مقصود از انرژى به معناى وسیع و فلسفى آن است; ولى انرژى مورد نظر ما یعنى نیروى لازم براى انجام حرکات سلول. بحث انرژى درمانى هم مورد نظر ما نیست. این که ما مى گوییم, یعنى سوخت و ساز سلولى از طریق یک تجزیه شیمیایى که از طریق میکروکندرى انجام مى شود.

آیا مى توان از این راه انسان هاى فاقد عطوفت و فاقد خشم به وجود آورد؟
دکتر کاظمى: اینها باز مسائل غیر جسمى است. این جا اتفاقاتى که مى افتد, صرفاً مربوط به ژنتیک است. من نمى دانم: (لاأدرى نصف العلم).

شبیه سازى انسانى در ایران در چه وضعیتى است؟ و پیشرفت هاى حاصل شده, چیست؟
دکتر کاظمى : شبیه سازى درمانى در مورد انسان محل اشکال است و در دنیا هیچ کس مدعى این کار نشده است, الاّ دو نفر. یکى دانشمندى کره اى به نام آقاى دکتر هووانگ است. ایشان مدعى بود که یازده رده سلول هاى بنیادى از جنین هاى کلون شده ساخته است. البته این خبر بعد تکذیب شد. (اگر تکذیبش هم دروغ نباشد). کس دیگرى هم از (ویلموت) (اولین شبیه ساز) و کنگره اسکاتلند مجوز گرفته تا همانند سازى را صرفاً براى درمان بیمارى هاى عصبى و عضلانى انجام بدهد و هنوز گزارشى از کارهایش نیامده, ولى مجوز این کار را از نظر قانونى از پارلمان گرفته است.
ما در ایران هنوز استفتا و طرح موضوع کلونینگ درمانى را براى مراجع مختلف و فقها انجام نداده ایم. لذا تا این کار به خوبى جا نیفتد و موضوع به خوبى براى فقها مطرح نشود و ما تکلیفمان را از فتواى آنها استخراج نکنیم, قطعاً در ایران هم این کار صورت نخواهد گرفت.

پی نوشت ها:
1 . مجله فقه فقدان این اندیشمند مبتکر و فرزانه را به خانواده محترم, همکاران پر تلاش ایشان و جامعه پزشکى تسلیت مى گوید و براى آن عزیز از خداوند متعال علّو درجات آرزومند است.