کنزالعرفان فى فقه القرآن تألیف مقداد بن عبدالله سیورى

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده


مقداد بن عبدالله سیورى کیست؟
مؤلف این اثر گران ارج, مقداد بن عبدالله سیورى است. درباره نام مؤلف دو احتمال مطرح شده است. مرحوم خوانسارى(1313ق) مى نویسد:(سُیُورى منسوب به سُیُور است و سیور یکى از روستاهاى حلّه است. این مطلب از پدر شیخ بهایى حسین بن عبدالصمد عاملى(984ق) نقل شده است. احتمال دیگرى هم در وجه تسمیه وجود دارد که درست نیست. گفته اند سیور منسوب به سیور(جمع سَیر) است, و سیر پوست دباغى شده اى است که براى ساخت زین اسب و مانند آن به کار مى رود و براساس احتمال دوم گفته اند که یکى از اجداد مقداد, چنین شغلى داشته است)1.
مقداد بن عبدالله سیورى, بعدها به فاضل مقداد شهرت یافت; به طورى که هر جا سخن از فاضل مقداد است, مراد همین مقداد بن عبدالله است.
نوشته اند: فاضل مقداد بسیار زیبا روى بود. زبانى فصیح و صدایى بسیاررسا داشت. او متکلم, اصولى, منطقى, نحوى, فقیه, مفسر و صاحب نظر در علوم عقلى و نقلى بود.
کتاب هاى او در هر یک از رشته ها, مورد توجه علما و فقها و برخى از آنها کتاب درسى حوزه هاى علمیه بوده است.
فاضل مقداد در فقه و اصول از پیروان فاضلین یعنى محقق حلى(675ق) و علامه حلى(726ق) است; هر چند از شاگردان شهید اول محمد بن کلى عاملى(776ق) است.
او در علم فقه صاحب کتاب تنقیح الرائع فى شرح مختصر الشرائع است. این کتاب یکى از مشهورترین شرح هاى المختصر النافع است. علامه آقا بزرگ تهرانى در الذریعه و عبداللطیف کوه کمره اى در مقدمه التنقیح الرائع شروح دیگرى را بر این کتاب معرفى کرده اند.
اولین کسى که به شر ح المختصر النافع دست زد, خود مؤلف بود که آن را با عنوان المعتبر شرح کرد.شاگردش حسن بن ابى زینب آبى, دومین شرح را با عنوان کشف الرموز نگاشت. وى از مؤلف در کتاب هاى فقهى با عنوان فاضل آبى یاد کرده است.2
کتاب التنقیح الرائع از نظر زمانى سومین کتابى است که به شرح المختصر النافع پرداخته و پس از مدتى کوتاه, احمد بن فهد حلى(845ق) دو شرح بر آن نو شته است با عنوان المهذب البارع و المقتصر. مؤلف در این کتاب به شیوه اى جالب به شرح عبارات محقق پرداخته و در بعضى موارد نکاتى را آورده که در کتاب هاى فقهى پیش از آن یاد نشده. از جمله آراى او در این کتاب, معتبر دانستن مراسیل شیخ طوسى است که این مطلب در کتابى غیر از آ ن یافت نشده. توضیح این که شیخ طوسى گاه روایاتى را بدون ذکر سند آورده و فرموده: روى عن الصادق(ع), و در واقع شیخ طوسى این گونه روایات را حجّت دانسته است; همان طور که وى گاهى در کتاب النهایه و المبسوط شیخ طوسى فتوایى را ذکر کرده و بعد فرموده:(رواه أصحابنا). فاضل مقداد این گونه موارد را هم مثل صورت سابق معتبر مى داند.
ییکى از کتاب هاى فاضل مقداد در کلام, شرح باب حادى عشر است که از کتاب هاى درسى حوزه بوده و بارها از سوى علما شرح شده.
کتاب دیگر شرح نهج المسترشدین است که در سال 792ق از نوشتن آن فراغت یافت. تألیف دیگر فاضل مقداد کتاب اللوامع اللالهیه است.
فاضل مقداد کتاب معروف دیگرى به نام نضد القواعد الفقهیه على مذهب الامامیه دارد. اصل این کتاب, همان کتاب الفوائد و القواعد شهید اول محمد بن مکى عاملى است که شهید در مقدمه آن مى نویسد:(من اولین کسى هستم که در قواعد فقهیه کتاب نوشتم ونظیر آن تألیف نشده است). فاضل مقداد این کتاب را تنقیح و نگارش جدیدى از آن ارائه کرد و آن را نضدالقواعد الفقهیه نامید.
فاضل مقداد در نجف در سال 826, روز 26جمادى الآخر رحلت کرد و در روضه منوره امیرالمؤمنین(ع) دفن شد و به همین جهت به وى نجفى هم مى گویند.
علامه خوانسارى احتمال مى دهد قبرى که در محله شهربان بغداد قرار دارد و به مقبره فاضل معروف است, مقبره همین فاضل مقداد باشد.3 البته شریف زاده گلپایگانى در مقدمه کنزالعرفان, این وجه را بسیار بعید شمرده است.4

آیات الاحکام چیست؟
برخى از آیات قرآن, بیان کننده حکمى فقهى هستند و علماى شیعه و سنى اقدام به شرح و تفسیر این گونه آیات کرده اند. عنوان آیات الاحکام نام تألیفاتى است که عالمان شیعه در این زمینه نگاشته اند; مثل آیات الاحکام استرآبادى, و اهل سنت و جماعت این گونه تألیفات را احکام القرآن نامیده اند; مانند احکام القرآن جصّاص و ابن العربى و کیاهراس.

 

اولین نویسنده آیات الاحکام
به گفته علامه سید حسن صدر(1353ق) در کتاب تأسیس الشیعه اولین مؤلف در باب آیات الاحکام, محمد بن سائب کلبى است. او در تفسیر صاحب نظر و کتاب تفسیرى دارد. آرا و نظریات محمد بن سائب در کتاب هاى تفسیرى ذکر مى شود. وى در 146ق رحلت کرد.
علماى اهل سنت, ابوعبدالله محمد بن ادریس شافعى(204ق) را اولین مؤلف در آیات الاحکام مى شمارند, ولى آیت الله مرعشى در مقدمه مسالک الافهام مى گوید: محمد بن سائب کلبى بر او مقدم است.
ابوبکر بیهقى, صاحب کتاب السنن الکبرى, آرا و اقوال شافعى را در آیات الاحکام گردآورى کرده و در مقدمه احکام القرآن شافعى نوشته: شافعى بر همه شافعیان منّت دارد, مگر بیهقى که او بر شافعى منت دارد.

 

مشهورترین کتابهاى آیات الاحکام
1. اولین کتاب آیات الاحکام که از علماى شیعه در دست است, کتاب فقه القرآن راوندى است. ا ین کتاب در دو جلد به چاپ رسیده است. راوندى(م573ق), از پیروان شیخ طوسى است و سه شرح بر النهایه نوشته و فتاوى او در فقه القرآن مورد توجه فقها بوده است.
2.کنزالعرفان فى فقه القرآن.
3 .النهایه فى تفسیر الخسمائه آیة, از عبدالله بحرانى.
4.زبدة البیان فى احکام القرآن, تألیف ملا احمد اردبیلى(993ق). 
5.مسالک الافهام الى آیات الاحکام, از فاضل جواد(زنده در 1040ق). در میان علماى شیعه سه کتاب کنزالعرفان, زبدة البیان و مسالک الافهام, به ترتیب شهرت خاصى دارند.
6.تفسیر شاهى.
7.تفسیر البلابل و القلاقل که به فارسى است.
در پنجاه سال اخیر کتاب هاى ارزشمندى در آیات الاحکام نوشته شده است که از آن جمله است:
1.فقه القرآن, از آیت الله محمد یزدى(دو جلد).
2.آیات الاحکام, تألیف لاهیجانى امام جمعه لاهیجان که به زبان فارسى پنج جلد آن به چاپ رسیده نگاشته شده است.
4.آیات الاحکام, از باقر ایراوانى,(دو جلد).
5.آیات الاحکام, تألیف استاد کاظم مدیر شانه چى که انتشارات سمت آن را چاپ کرده است.
6.آیات الاحکام, نوشته محمد فاکر میبدى که مقارنه بین آراى شیعه و سنى است.

 

تعداد آیات الاحکام
فاضل مقداد سیورى مى گوید: در میان علما مشهور است که تعداد آیات احکام پانصد آیه است, ولى من در کتاب کنزالعرفان تمام آیات را آورده و تکرارى ها را حذف کرده ام و تعداد آنها به پانصد آیه نمى رسد.
کسى گمان نکند که ما آیه اى را ترک کرده ایم; هدف آن بوده که آیات الاحکام بررسى شود, نه این که تعداد آنها زیاد شود.5
فاضل تونى(1072ق) در کتاب الوافیه و نیز ملا احمد نراقى(1245ق) در کتاب مناهج الاصول, یکى از شرایط اجتهاد را احاطه فقیه برآ یات احکام دانسته و گفته اند: بنابه اجماع شیعه تعداد آیات الاحکام, پانصد آیه است.
گفتنى است که شیوه بحث از آیات الاحکام, در میان علماى شیعه سنى تفاوت دارد. علماى شیعه به همان سبک کتاب هاى فقهى و به صورت موضوعى از طهارت شروع مى کنند و تا دیات ادامه مى دهند و درباره یکایک آیات هر باب بحث مى کنند; همان گونه که در فقه القرآن و کنزالعرفان این گونه است.
اما معمولاً اهل سنت از اول قرآن شروع مى کنند و هر جا حکمى از آیات استفاده شود, آن را ذکر مى کنند. از این رو, به نظر آنان هر آیه اى که بتوان از آن مطلبى را درباره فروع استخراج کرد, در شمار آیات الاحکام است.

 

خصوصیات کتاب کنزالعرفان
1.کتاب براساس تفسیر موضوعى است و از کتاب طهارت شروع شده و دیات پایان بخش آن است. قبل از این کتاب, قطب الدین راوندى نیز همین سبک را در کتاب فقه القرآن داشته است.
2.مؤلف هر آیه اى را که مربوط به احکام بوده, آورده و از آیات تکرارى یا آیاتى که ربطى به احکام نداشته, پرهیز کرده است.
3.مؤلف ابتدا تمام آیه را ذکر مى کند, برخلاف روش اردبیلى(993ق) در زبدة البیان که هر فراز آیه را جداگانه آورده و به شرح آن پرداخته است.
4.فاضل مقداد پس از ذکر تمام آیه, به شرح لغات و ترکیب و در بعضى از موارد به ذکر سبب نزول و پس از روشن شدن مضمون آیه, وارد احکامى شده که از آیه شریفه استفاده مى شود; در حالى که اردبیلى هر فراز آیه را جداگانه توضیح مى دهد و در ذیل همان فراز , معناى لغات, ترکیب و احکام استفاده شده از آن را ذکر مى کند.
5.کنزالعرفان فى فقه القرآن, علاوه بر آن که تفسیر آیات الاحکام است, دو خصوصیت دارد که کتاب هایى چون فقه القرآن و زبدة البیان ندارند: یکى آن که به آراى فقهى علماى اهل سنت توجه داشته است.
دیگر این که مؤلف در این کتاب دو مکتب تفسیرى شیعه و اهل سنت را به خوبى نشان داده و در هر آیه که دو نظریه وجود داشته, به روش تفسیر مقارنه اى به بحث پرداخته است. نمونه بارز این ویژگى را در ذیل آیه شریفه 6 مائده و22 نساء که درباره احکام وضو و تیمم است, مى توان دید. نمونه دیگر در ذیل آیه شریفه5 سوره بینه است. وى پس از ذکر آیه:(و ما اُمروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین) فرموده: 
بدان که شافعى و احمد و مالک در اشتراط نیت در طهارات, با ما موافقت کرده اند و اگرچه در کیفیت نیت با ما مخالف هستند,ولى ابوحنیفه نیت را به کسب طهارت با خاک یعنى تیمم اختصاص داده, نه غیر آن; زیرا خداوند فرموده:(فتیمموا صعیداً) و در غیر آن چنین نفرموده.
ولى حق, قول اول است; چون در روایات دلیل بر آن وجود دارد و در حدیث پیامبر اکرم(ص) آمده است:(انما الاعمال بالنیات), و آمدن(الف و لام) بر سر جمع, مفید عموم است.6
6.فاضل مقداد در ابتداى هر باب فقهى, عنوان باب را, در لغت و اصطلاح تعریف مى کند; چنان که روش علامه حلّى و شاگردان و پیروان او تکیه بر همین تعاریف و نقض و ابرام آنهاست.به عنوان مثال, فاضل مقداد در ابتداى کتاب طهارت فرموده است:(طهارت در لغت به معناى پاکیزگى است, و شرعاً به نحو حقیقى, بر رافع حدث یا مبیح براى نماز اطلاق شده است).
به عقیده وى بهترین تعریف(طهارت) استعمال طهور مشروط بالنیّه است.7
7.فاضل مقداد در این تفسیر به منابع گوناگون توجه دارد. او بسیار مصرّ است که کلمات و سخنان(فاضل معاصر) را نقد کند.شیخ یوسف بحران (1186ق) در لؤلؤة البحرین و نیز علامه سید محمد باقر خوانسارى(1313ق) در روضات الجنات گفته اند که مراد از فاضل معاصر, احمد بن عبدالله بن متوج بحرانى, صاحب تفسیرى در آیات الاحکام با عنوان النهایه فى تفسیر الخمسمائة آیه است. آقا بزرگ تهرانى نیز مؤلف(نظام الاقوال) نقل مى کند که هر جا کنزالعرفان فرموده:(قال المعاصر), مراد همان احمد بن عبدالله بن متوج بحرانى است.8
8.مصنف کنزالعرفان, در شرح لغات و ترکیب بر تفسیر الکشاف زمخشرى تکیه دارد;9 همان طور که به تفسیر طبرى نظر دارد, و علاوه بر نقل, به نقد آن هم مى پردازد; مثلا در ذیل آیه 22 سوره نساء:(ولاتنکحوا مانکح آبائکم من النساء الا ما قد سلف انه کان فاحشة و مقتاً و ساء سبیلا) فرموده:
(طبرى(ما) را در آ یه مصدرى دانسته و گفته: لا تنکحوا نکاح آبائکم, اى مثله; مثل نکاح هاى فاسد پدران خود نکاح نکنید و حتى سزاوار است برخلاف آنان عمل کنید.(برخلاف دیدگاه طبرى, به عقیده من) (ما) موصول اسمى است و ضمیر مفعول, به سبب تخفیف, محذوف است و تقدیر آن چنین است: لا تنکحوا ما نکحه آبائکم.10

 

تفاوت کنزالعرفان با زبدة البیان 
از آن جا که این دو کتاب برترین کتاب هاى آیات الاحکام شیعه محسوب مى شوند, هر کسى که در این باره مطلبى نوشته, از آنها متأثر بوده است. با وجود این, روش آن دو در موارد زیر با هم تفاوت دارد:
1.فاضل مقداد به شهرت و اجماع بین فقها اهمیت فراوان مى دهد و سعى مى کند که از فتواى مشهور بین فقیهان دور نشود. پس در این جهت, نوعاً از محقق حلى و علامه حلى متأثر است;در حالى که علامه محقق اردبیلى هیچ ارزشى براى اجماع قائل نیست, تا چه رسد به شهرت در میان فقیهان. محقق اردبیلى خود را ملزم و تابع دلیل مى داند, چه دلیل موافق مشهور باشد یا مخالف آن. به همین جهت در برداشت هاى ملااحمد اردبیلى از آیات و روایات تفرّد در فتوا پدید مى آید.
به عنوان مثال,اگر چه مصدر اصلى در تفسیر فاضل مقداد, نص آیات قرآن است, اما مؤلف براى فهم آ یات و تفسیر قرآن, به چند نکته نیز توجه دارد:
1.به نصوص لغویان از جمله سخنان جوهرى در صصاح اللغه توجه دارد. به عنوان مثال, در ذیل آیه شریفه(اقم الصلوة لدلوک الشمس) مطلبى را درباره معناى(دلوک) از جوهرى نقل کرده و گفته است: (الدلوک الزوال نص على ذلک الجوهرى).
این معنا در مقابل قول دیگر مفسران و غیر آنان است که(دلوک) را به معناى غروب خورشید گرفته اند.
در معناى(غسق) هم دو قول در میان مفسران وجود دارد مبنى بر آن که(غسق) به تاریکى اول شب گفته شود یا به معناى شدت تاریکى در نیمه شب است؟ فاضل مقداد وجه اول را اختیار کرده و آن را به جوهرى نسبت داده است.11
2.مؤلف کنزالعرفان بر ترکیبات نحوى نیز توجه و عنایت داشته است; مثلاً در ذیل آیه(والمطلقات بتربصن بأنفسهن ثلاثه, قروء) فرموده:
قرء در لغت از مشترکات است که در دو معناى ضد هم استعمال مى شود: هم به معناى طهر و هم به معناى حیض, ولى در آیه شریفه به معناى طهر به کار رفته است. شافعیه و امامیه آن را به معناى طهر دانسته اند, ولى ابوحنیفه گفته مراد حیض است.
فاضل مقداد مى گوید:
مراد طهر است; زیرا ثلاثة قروء عدد مؤنت آمده است و در اعداد سه تا ده, باید بین عدد و معدود مخالفت باشد و در این جا از تأنیث عدد مى فهمیم که معدود, مذکر است; زیرا لفظ طهر در لغت مذکر است و لفظ حیض, مؤنت.12
گفتنى است که فقها طلاق را به دو قسم طلاق سنّى و طلاق بدعى تقسیم مى کنند. طلاق سنّى در نزد شیعه طلاقى است که در طهر باشد و دخول در آن نیز واقع نشده باشد.
اگر طلاق در حیض باشد, بنابر رأى فقهاى امامیه, باطل و حرام است; یعنى حرمت تکلیفى و وضعى دارد. ولى بنابر قول شافعیه, مالکیه و حنابله, حرمت تکلیفى دارد, اما وضعاً صحیح است و احکام طلاق بر آن بار مى شود. احناف گفته اند که چنین طلاقى به لحاظ تکلیفى و وضعى اشکالى ندارد. شمنّى در حاشیه باب رابع کتاب مغنى اللبیب این مطلب را نقل کرده است.
3.سومین مصدر براى تفسیر آیات احکام در نزد فاضل مقداد, روایات است که عمده و محور بحث هاى فقهى است و شاید روایاتى که تفسیر قرآن را جز از طریق روایت جایز نشمرده اند, ناظر به همین آیات الاحکام باشند; زیرا این آیات, بیشتر در معرض اقوال و آراى گوناگون هستند.
از جمله مواردى که فاضل مقداد, در تفسیر خود از روایات هم بهره گرفته, آن است که وى در معناى(قرء), روایتى را از امام باقر(ع) نقل مى کند.13
البته مخفى نباشد که وى در فرض تعارض و اضطراب بین روایات, اصرار چندانى بر عمل به روایات ندارد, بلکه به ظاهر قرآن عمل مى کند. نمونه این ادعا, بحث محارب است که در ذیل آیه شریفه محاربه مورد توجه قرار گرفته; زیرا در آیه محاربه, حکم محارب, به وسیله واژه (أو) ذکر شده, و این واژه, نص در تنویع و تقسیم است. از ین رو, حاکم مخیّر بین چهار حکم است. ولى بعضى از فقها براساس روایات حکم به ترتیب کرده اند و از جمله شیخ طوسى در تبیان قائل به ترتیب شده و برخلاف ظاهر قرآن, به روایات عمل کرده است. تفصیل مطلب در کتاب هاى فقهى و تفسیرى ذکر شده است.14
قطب الدین راوندى صاحب فقه القرآن نیز فرموده که از آیه شریفه ترتیب استفاده مى شود. هم آوایى راوندى با شیخ مى رساند که او هم از پیروان و یا به قول سدیدالدین حمصى از مقلدان شیخ طوسى است.15
فاضل مقداد مى گوید اى کاش من مى دانستم که راوندى از چه طریقى تفصیل را از آیه فهمیده است; در حالى که آ یه صراحت در تغییر دارد و حق همان قول به تخییر است.16
مرحوم اردبیلى نیز در زبدةالبیان همین تفصیل را در روایات پذیرفته, ولى در کتاب مجمع الفائدة و البرهان, مدعى شده که روایات ترتیب اضطراب دارد و آنچه صحح السند است, دلالت بر این مطلب ندارد و آنچه دلالت دارد, سند درستى ندارد.17
نکته شایان توجه در این جا, دقت فراوان محقق اردبیلى در اسناد روایات است. فاضل مقداد چه در التنقیح الرائع و چه در کنزالعرفان, دقت چندانى در این زمینه ندارد, بلکه بر پیروى از مشهور اصرار مى ورزد و حتى مراسیل شیخ طوسى را نیز مى پذیرد و معتقد است که مراسیل وى دو دسته است: دسته اى که متن روایت را نقل کرده, ولى سند آن را ذکر نکرده اند; دسته دوم روایاتى است که شیخ طوسى نه سند و نه متن حدیث را نقل کرده است, بلکه فتوا داده و آن گاه فرموده:(رواه أصحابنا), و با این عبارت اشاره کرده که در این زمینه حدیثى وجود داشته است.
علما و فقها نوعاً هر دو بخش را جزء مراسیل دانسته و آنها را معتبر نشمرده اند, ولى فاضل مقداد هر دو صورت را معتبر دانسته است.
اما محقق اردبیلى روایات را از نظر سندى بررسى مى کند و ضمن نقل روایات, به اقوال گوناگون فقهاى شیعه هم اشاره دارد و حتى متعرض اقوال نادر هم مى شود. این در حالى است که فاضل کمتر به اقوال و ر وایات اشاره مى کند.
به عنوان مثال, در ذیل آیه صوم, قول ابوالصلاح حلبى را مبنى بر حرمت سفر در ماه رمضان مى آورد18 و سپس مى گوید:
و یمکن الجواب عن استدلاله بضعف الاخبار و بأن ابابصیر مشترک و أیضا أرسل عن أبى حمزه عنه فى الفقیه فان کان الثمالى کما هو الظاهر فالطریق على ما قیل قوى على تقدیر توثیق أبى بصیر و ان کان البطائنى فلیس بقوى أیضا لأنه مجهول و الظاهر أنّ أبابصیر هو یحیى بن القاسم على ما نقل فى الکافى عن على بن ابى حمزه عن أبى بصیر و على هو قائد أبى بصیر یحیى فیحتمل سقوطه على ما فى الفقیه.19

پی نوشت :
1.روضات الجنات,ج7/171.
2.مردا از فاضلین در کتاب هاى فقهى, محقق حلّى و علامه حلّى است. ولى بعضى از مؤلفین با صفت فاضل معروف اند; مانند: فاضل آبى; فاضل مقداد; فاضل جواد(جواد بن اسد الله کاظمى ـ زنده در1040ق); صاحب مسالک الافهام); فاضل سبزوارى(محمد باقر سبزوارى(1091ق); فاضل قطیفى صاحب ایضاح النافع.
3 .روضات الجنات, ج7/175;أمل الآمل,ج2/325; تنقیح المقال, ج3/245; الذریعه,ج1/115;ریحانة الادب,ج4/282; الفوائد الرضویه/666;الکنى و الالقاب,ج3/10; لؤلؤة البحرین/172;مصفى المقال/461 .
4 .کنزالعرفان,ج1/5.
5.کنزالعرفان,ج1/5.
6.همان/33.
7.همان/6.
8.الذریعه, ج24/402.
9.کنزالعرفان, ج2/173.
10.همان/178.
11.همان,ج1/67.
12.همان,ج2/257.
13.کنزالعرفان,ج1/257.
14.جواهرالکلام, ج41/575;زبدةالبیان/836;مجمع البیان, ج3/188.
15.الرّعایه.
16.کنزالعرفان,ج2/352.
17.زبدةالبیان/836.
18.الکافى فى الفقه/182.
19.زبدةالبیان/226.