فقه و هنـر

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


گرایش به زیبایی و دوری از زشتی, فطری است. هر انسانی, به طبع نخستین خویش, نغمه خوش,

آهنگ دلنشین, منظره چشم نواز و… را خوش می دارد.

 

این حسّ زیبایی خواهی, آن گاه که با کمال جویی انسان, به هم آمیزد, او را به آنچه از پدیده های

طبیعی می بیند و حسّ می کند, قانع نمی سازد, دوست دارد آنچه را خود احساس می کند, بیافریند; از

این رو پدیده های زیبای جهان را بر می گزیند و با احساسی که خود از آنان دارد و آن گونه که پسند

خویش است, به نیروی خیال دگرگون می سازد, باز آفرینی می کند و احساس خود را از پدیده های

هستی به گونه زیبا و دلنواز به نمایش می گذارد. چنین کوششی که به آفرینش اثری زیبا می انجامد,

هنر نامیده می شود و حاصل آن کوشش, اثر هنری, و آفریننده آن را هنرمند می نامند.

 هنر, تجلی احساس انسان است در قالب محسوس.

 

هنر, از احساس مایه می گیرد و با احساس رو درروست.

 

زبان هنر, زبان احساس است و مخاطب احساس دل. هنر, دل برانگیز است و حرکت آفرین. هنر تجهیز

می کند, بی آن که بر منبر موعظه بنشیند. حقیقت را وا می تاباند, بی آن که درباره آن, به استدلال

بپردازد.

 

زبان هنر, همیشه برای بیان حقیقت باز است; چرا که مالک راهها و شیوه های مختلف است به هزار زبان

سخن می گوید.

 

زبان هنر, زبان بین المللی است و توانمند ارتباط, با همه انسانها از هر نژاد و قبیله. وجود این ویژگیها:

گستردگی قلمرو, قدرت نفوذ, توانایی تبیین و تفهیم, همواره هنر را مورد توجه انسانها قرار داده است

و افکار و اندیشه ها را به خود گرایانده است. هرچند هنر نیز, همانند علم و دیگر تواناییهای فطری

انسان, از دستبرد و تجاوز زورمداران و قدرت طلبان تاریخ در امان نمانده است و مورد سوء استفاده

آنان قرار گرفته, ولی حق خواهان و مظلومان تاریخ نیز, از این قدرت عظیم الهی بهره برده اند.

 

پیشرفت صنعت و تکنیک, به هنر تواناییهای چشمگیری داده, تمامی زندگی فردی و اجتماعی انسانِ

امروز را صحنه بروز و ظهور خود قرار داده است. تنها در عرصه پیام رسانی, از در و دیوار شهرها و

صفحه های کتاب و روزنامه ها گرفته تا عظیم ترین وسائل و ابزار ارتباطی را جلوه گاه خود ساخته است,

به گونه ای که ایجاد ارتباط برای انسان امروز, غیر از زبان هنر, باز دارنده های فراوانی دارد که کار را

غیر ممکن می سازد. این حضور جدی در زندگی انسانها, حساسیت نسبت به هنر را هم در قسمت

فلسفی و هم در قسمت کاربردی, چند برابر کرده است.

 هنر در فقه

هنر از آن دست مقوله های پیچیده ای است که تا کنون, به گونه ای دقیق تکلیف خود را با آن روشن

نساخته ایم. طبیعی است, از فقه انتظار این نیست که به مسائل فلسفی هنر, مانند: ماهیت هنر, منشأ

هنر و… بپردازد, لکن بُعد کاربردی آن را باید به دقت در کانون توجه خود قرار دهد و به پرسشهایی که

هنر, با تمام گونه های نُمودیش دارد, پاسخ گو باشد. امروز, ده ها, بلکه صدها پرسش بایسته پاسخ در

هنر و مقوله های هنری وجود دارد. فقهای ما در گذشته, با این که حضور هنر به گستردگی امروزین را

در جوامع خود نداشته اند, با این حال, به میزان مورد نیاز, پاسخ گو بوده اند و مطالب ارزشمندی را در:

خرید و فروش مجسمه, ساخت و نگاهداری مجسمه کشیدن نقاشی, نواختن موسیقی, خرید وفروش

ابزار و آلات موسیقی و… برای ما به یادگار گذاشته اند و دستمایه خوبی را برای تحقیق و پژوهش در

مسائل هنری در اختیار آیندگان نهاده اند.

 

صدالبته آنچه را که آن بزرگان گفته اند و نوشته اند و به تحقیق پرداخته اند, پاسخ گوی امروز مسائل

هنری ما نیست. تطور موضوع, گستردگی موضوع, مقتضیات وشرائط زمانی و مکانی به وجود آمده و…

همه و همه بازنگری جدّی به موضوع هنر را می طلبد. آنچه در پی می آید, نکاتی است در تأکید بر این

ضرورت.

 

1 . پرابتلاترین موضوع:

بدون شک از وظایف مهم, فقه پاسخ گوی به نیازهای فردی و اجتماعی انسانهاست و رشد و بالندگی

فقه هم, در گرو همین پاسخ گویی. در حال حاضر, هنر, از مقوله هایی است, که جامعه ما گرفتار آن

شده است به عنوان مثال: موسیقی (آوازی و سازی) از  رایج ترین و پر مصرف ترین نوع هنر است. کفایت می کند نگاهی داشته باشیم به حضور و جایگاه

دو رسانه عمومی: رادیو و تلویزیون که امروز, در ردیف بایسته های سازندگی است. پخش موسیقی از

این دو رسانه, از برنامه های حتمی و جدایی ناپذیر است و ناگزیر همه افراد جامعه دچار آن; زیرا که

کمتر کسی می تواند خود را از این دو رسانه بی نیاز بداند.

 

کوته اندیشی است اگر کسی بپندارد این نظام جمهوری اسلامی است که پای این دو رسانه را به زندگی

مردم باز کرد. این پندار, یا از سر غفلت و بی خبری از واقعیتهای جهان ناشی شده و یا غرض ورزی.

 

در هر صورت, بهتر می نماد اینان, به جای بدو بی راه گفتن به این و آن, کمر هست ببندند و در دریای

بی کران فقه غنی شیعه, به کند و کاو بپردازند و از دین سهله و سمحه نبوی, دستورهای سازدار با

شرایط و مقتضیات زمان را بیرون آورند.

 

2 . مقوله های جدید و دگرگون شونده:

در باب هنر, برخی از گونه های آن جدید و نو پیدایند, مانند هنر بازیگری و مسائل مربوط به آن,

کاریکاتور و هنرهای طنزآمیز و برخی دیگر در بستر زمان دچار تغییر و دگرگونیهای بسیار مهمی شده

اند که این هر دو, ضرورت نگرش به هنر را ناگزیر می کند. به عنوان مثال, مجسمه سازی در گذشته

های دور, بویژه در عصر وحی و صدور روایات, با توجه به پیشینه و جوّ حاکم بت پرستی, امکان بهره

گیری صحیح از آن یا نبود و یا بسیار ناچیز می نمود ـ اکنون, با گذشت قرنها و از بین رفتن و فراموش

شدن فرهنگ بت پرستی در جامعه های اسلامی از یک سو, و امکان بهره وریهای مباح و عقلایی از

مجسمه, مانند: تزئینات, حفظ آثار و تاریخ گذشته ملتها, تجلیل و تکریم بزرگان و شخصیتهای ملی و

قومی و مذهبی انتقال پیامهای فرهنگی و دینی و… از    سوی دیگر, هر فقیه و محققی را وا می دارد تا منابع فقهی و فتاوای گذشتگان را دوباره به بوته

برسی بگذارد و همانند گذشتگان نیک اندیش خود, که وقتی برای مقوله هایی مانند. خون و…سودهای

حلالی دیدند, فتوای جدید صادر کردند, او نیز, شجاعت آن بیابد که دیدگاه جدیدی ارائه کند.

 

3 . گونه گونی دیدگاهها:

گونه گونی دیدگاهها در مسائل علمی و اجتهادی, ناگزیر است, ولی اگر بخواهد به عنوان دستورالعمل به

جامعه ارائه شود, این گونه گونیها در رأی, هر جا و همه وقت پسندیده نیست و گاه مردم را دچار مشکل

می کند. به عنوان مثال, در جامعه ما اگر دیدگاهی نظام بانکی کنونی را بپذیرد و دیدگاه دیگری آن را

غیر مشروع بداند, تصور کنید مشکلات بسیاری را که دامنگیر شخصی می شود که می خواهد از

دیدگاه دوّم پیروی کند. مجموعه مسائل حکومتی و نوع مسائل اجتماعی, در نظام اسلامی, از همین

دستند. باید تلاش ورزید, تا جایی که امکان دارد, نظرها به هم نزدیک شوند.

 

هنر, از جمله مسائلی است که اختلاف نظر در انواع و اقسام آن, فراوان به چشم می خورد, از جمله در

غنا (موسیقی آوازی) هم در مفهوم غنا, دیدگاهها گوناگونند و هم در حکم آن. تا هیجده دیدگاه در بیان

مفهوم غنا وجود دارد که از این جهت, ضرب المثل مفاهیم و مقوله های مجمل شده است.

 

در نقاشی و مجسمه نیز, اختلاف نظر هم در انواع و هم در احکام فراوان دیده می شود. شاخص ترین

فرد مجسمه سازی (ساخت مجسمه جاندار) که ابتدای چنین به نظر می رسد به حرام بودن آن, همگان

نظر داده اند, ولی به اندک بررسی به نظریه های مخالف قوی بر می خوریم.

 

 ب. ابهام در برخی مفاهیم, مانند: مفهوم غنا.

 

ج. دغدغة از فرو افتادن در گناه به خاطر جوّ حاکم بر هنر و هنرمندان. و…

 

بیشتر فقهای ما را بر آن داشت تا هر جا سخن از احکام مقوله های هنری است, جانب حرمت و یا

کراهت را بر حلال و مباح برتری دهند. اگر این داوری درست باشد, امروز احتیاط عکس این را اقتضاء

دارد, زیرا:

 

الف. شرائط امکان بهره وری صحیح از هنر در دوران حاکمیت نظام اسلامی موجود است.

 

ب. دغدغه ازفرو افتادن در دام دشمنان, با توجه به حضور جدی هنر در زندگی مردم از طرفی, هجوم

فرهنگی بیگانه سوار بر امواج قوی و نافذ خویش از سوی دیگر, این نگرانی را برای هر اندیشه ور آگاه,

به وجود می آورد که اگر امروز ما, موضوع هنر را جدی نگیریم و پرسشها را پاسخ نگوییم, حد و

مرزهای حلال و حرام را در گونه های هنر واقع بینانه مشخص نسازیم, دیگران خلأ را پر خواهند کرد;

زیرا با بی توجهی ما, نیازهای جامعه از بین نمی رود و دیگران با توجه به ارتباطات سریعی که دارند, خلأ

را پر خواهند کرد. باید بدانیم که با حرام اعلان کردن یک سویه, نه تنها ره به جایی برده نمی شود که

در وادی دهشتناک تری خواهیم افتاد.

 

افزون بر این, بیشتر مواردی که حکم به حرام بودن می شود, اگر حلال بیّن نباشد, حرام بیّن هم نیست

و از موارد شبهه است و یقین نداشتن به حرمت, جای حکم به اباحة و جواز است نه حرام بودن و دوری

گزیدن.

 

6 ـ هنر و پیام رسانی:

شک نیست که مقوله هنر, در حال حاضر, نقش و جایگاه بالایی در   پیام رسانی یابیده به گونه ای که جدایی این دو مقوله از یکدیگر, امکان پذیر نیست.

 

امروز اشکال و شیوههای پیام رسانی بسیار دگرگون شده اند. تکنیک و صنعت به کمک هنر آمده و

امکانات جدیدی در تولید و عرضه پیام فراهم آورده است به گونه ای که میزان کاربرد و تأثیر شیوه های

گذشته را تا اندازه بسیار تحت الشعاع قرار داده است.

 

رمان, نقاشی, موسیقی, فیلم, تآتر و… همه امکاناتی هستند که در جدول مربوط به پیام رسانی جایگاه

ویژه ای دارند.

 

زبان هنر زبان بین المللی است. می تواند به دور از حد و مرزهای جغرافیایی با ملتها و قومهای گوناگون

ارتباط برقرار کند و به عنوان یک عنصر توانمند برای ارتباطهای فردی و اجتماعی در سطح بین المللی,

نقش باز می کند. زندگی ماشینی, عرصه تفکر و اندیشیدن در مسائل پیچیده علمی را از انسان امروز

گرفته است. انسان خسته از کار سخت شبانه روزی مجال آن ندارد که به زبان عقل و استدلال با او

سخن گفت. باید بیشترین حرفها را, در کمترین زمان ممکن با مؤثرترین زبان بیان کرد و این, تنها از

زبان هنر ساخته است; از این روی آن پیامی امروز پیروز می شود و در صدر جای می گیرد که بتواند از

این ابزارهای هنری بیشترین و بهترین استفاده را بکند.

 

هنر, می تواند از مؤثرترین و بهترین ابزار در جهت ارائه حقایق و معارف دین به کار آید, تاریخ اسلام,

زاویه های گوناگون زندگی سیاسی, اجتماعی و اخلاقی پیامبر و ائمه(ع) و شخصیتهای مذهبی و سیاسی

را هم تراز با فکرهای گونه گون و در خور فهم هر گروه اجتماعی و هر طبقه و هر سن, در چهارچوب

زیبا و دلنشین ارائه دهد.

 

هنر, می تواند زبان رساندن حقایق دین باشد, آن جا که زبانها قدرت بیان نداشته باشند و از وصف

کردن ارزشها و فهماندن آنها و   شیطانی, یا بهره برداری از این گونه رخدادها.

 

5 . تبیین علل و عوامل ایجاد کننده صدور حکم یاد شده.

 

بنابراین, با توجه به این که رساندن پیام دین از مسؤولیتهای مهم حوزویان است, تواناییهای موجود در

هنر, ایجاب می کند که حوزه آن را جدّی بگیرد و برای هر چه بهتر استفاده کردن از این امکان و

استعداد انسانی, برنامه بریزد و پیچیدگیهای موجود را بزداید.

 

هنر در خدمت دین

بی گمان هنر به خاطر قدرت نفوذ و جاذبیّتی که دارد, همواره مورد استفاده ناروای اربابان قدرت, قرار

گرفته و به زیان دین خدا و خلق خدا و درخدمت هوسها و خواسته های گردنکشان و طاغوتیان روزگارا

به کار رفته است. این پیشینه بد, سبب شده تا بسیاری از حوزویان, به هنر و مسائل مربوط به آن, روی

خوش نشان ندهند, بویژه نسبت به آن هنرهایی که در روزگار غربت اسلام و ارزشهای اسلامی وارد

کشور ما شده, مانند تئاتر و سینما که به طور طبیعی, بر پایه غیر اسلامی بنا گشته و ناسازوار و ناسازگار

با مفاهیم اسلام رشد کرده است, ولی اگر واقع بینانه و با درنگی بیشتر به تاریخ هنر بنگریم, خواهیم

یافت که هنر نیز مانند دیگر جلوه های زیبای زندگی انسان, همان گونه که استفاده نادرست از آن شده

و ستمگران آن را در خدمت هدفهای ضدانسانی درآورده اند, در اختیار دین و هدفهای عالی انسانی و

ترویج ارزشها نیز, قرار گرفته است.

 

بر این باوریم که اگر هنر را از این زاویه مورد مطالعه قرار دهیم, بدون شک به نکته های برجسته و

مفیدی خواهیم رسید که در ذهنیت, نسبت به هنر مؤثر خواهد بود اینک اشاره ای گذرا:

 

اسلام, از آغاز در قالب صددرصد هنری ارائه شد. در زمانی که   شاعران و سخنوران توانا و قدرتمند فراوان بودند, قرآن در بلند ترین, عالی ترین و کامل ترین

شکل بیان هنری بر سینه محمّد(ص) فرود آمد. قرآن از لحاظ زبان هنری, سرمایه ای بی نظیر و

استثنائی است و یکی از وجوه اعجاز و ماندگاری آن همین قالب هنری آن است.

 

شعر و شاعری

در محیطی که شعر رایج ترین تجلّی هنر در جامعه است و شاید بتوان گفت اوج شکوفایی شعر عرب

است, اسلام این هنر را مورد توجه قرار می دهد و سوره ای را به نام (شعراء) اختصاص می دهد و ضمن

یادآوری کژرویهای شعر جاهلی و نکوهش آن به خاطر پوچی و بی تعهدی, تأکید می ورزد که این

محکومیت, به خاطر محتوای اغواگر و گول زننده و تباهی آفرین آن و اشعاری است که از بی ایمانی

سرایندگان آن نشأت گرفته است. اسلام, شعر عرب را به عنوان هنر محکوم نمی کند; چرا که همین

هنر, اگر در اختیار افراد مؤمن و صالح قرار گیرد, ارزشمند است و به سود جامعه و مورد ستایش و

تکریم.

 

(الشعراء یتبعهم الغاوون أ لم تر انهم فی کل واد یهیمون و انهم یقولون مالایفعلون الا الذین آمنوا و

عملوا الصالحات و ذکروا اـ کثیراً.)

 

شاعران, کسانی هستند که گمراهان دنبال آنان می افتند. نمی بینی که آنان در وادیهای خیال و دروغ

غوطه ور می شوند و چیزهایی که عمل نمی کنند, می گویند. مگر کسانی که ایمان آورده و کردار صالح

به جای می آورند و فراوان به یاد خدا هستند.

 

پیامبر اکرم(ص) خود بارهای بار, به تجلیل از شاعران متعهد پرداخت. شعر شاعران متعهد را, که در

دفاع از اسلام و ترویج ارزشهای آن شعر می سرایند, همسنگ شمشیر مجاهدان و مبارزان قرار داده

است.

 تنظیم و تکریم امامان(ع) از شاعرانی همچون: دعبل, کمیت, حمیری و… و دادن هدیه ها و صله

های ارزشمند به آنان و اجازه دادن امام صادق(ع) به کمیت, برای خواند اشعار خود در سرزمین منی در

ایّام حجّ, زمان و مکان عبادت و توجه به خدا و… همه و همه نشان از ارزش و اهتمامی است که دین و

پیشوایان آن به شعر و هنری دارند که به خدمت دین و ارزشهای انسانی در آید.

 

غناء و موسیقی

عالی ترین هنر در پیوند با صوت و صدا در اسلام, تلاوت قرآن است. گرچه هرگز نام موسیقی بر آن

اطلاق نشده, ولی عالی ترین شکل موسیقی در اسلام به شمار می آید.

 

تلاوت قرآن, با صدای خوش, هماره, مورد ستایش پیشوایان دین قرار گرفته است:

 

(زینوا القرآن باصواتکم…)

از صوت نیکوی پیامبر(ص) و ائمه(ع) در تلاوت قرآن, قصه ها نقل شده است. درباره برخی از امامان(ع)

آمده وقتی قرآن تلاوت می کردند, زیبایی و دلنشینی آهنگ صدا رهگذران را می ایستاند.

 

از این روی, بسیاری از فقیهان, تغنّی به قرآن را جایز دانسته اند.

 

نوع دیگر از موسیقی اسلام, گفتن اذان است. سفارش شده که اذان گو خوش صدا باشد.

 

مدح اهل بیت, باصدای نیکو که در شنوندگان ایجاد سرور و خوشحالی کند و مرثیه خوانی برای ائمه(ع)

با صدایی که شنوندگان را اندوهگین سازد, تا مصداق آن شوند که (با شادی ما شاد و با حزن ما محزون)

مورد ستایش و تکریم و پذیرش بوده است.

 

هم اینک در سراسر کشورهای اسلامی, تلاوت قرآن, اذان با لحنها   و نغمه های گوناگون به اجرا در می آید و در میان شیعیان, افزون بر آنها, برای اهل بیت, با سبکها

و آهنگهای مختلف مدیحه و مرثیه سرایی می شود. تمامی اینها موسیقی است و از گونه های موسیقی

آیینی. بنابراین, این نوع از هنر نیز, آن گاه که به خدمت دین در آمده مورد پذیرش قرار گرفته است.

 

هنر نمایش

تعزیه خوانی برای امام حسین(ع), نوعی از هنر نمایش است. این هنر, هر چند همانند شعر و تلاوت

قرآن, ریشه در زمان معصومان(ع) ندارد, ولی از زمانی که در خدمت عزاداری امام حسین(ع) در آمده,

توجه فقیهان اسلام را به سوی خود گرایانده است و برخی در نفی و برخی در اثبات آن نظر دارند و در

مجموع و به مرور زمان موافقان بیشتری یافته است.

 

نقاشی و مجسمه سازی

هنر معماری که نوعی از نقاشی است, در تزیین مساجد, معابد و مکانهای مقدس مسلمانان فراوان به کار

رفته. رساندن پیشینه آن به زمان پیامبر(ص) و امامان(ع) کاری دشوار است, ولی به طور قطع سیره

متشرعه بر پذیرش آن بوده است و هم اکنون, هنر معماری به کار رفته در مکانهای مقدس مسلمانان, از

افتخارات هنری مسلمانان به شمار می آید.

 

اما هنر مجسمه سازی, به خاطر پیشینه نادرست آن و بهره بردن از آن در بتکده ها و ناشناخته بودن

نقش آن در تبلیغ و ترویج دین و ارزشهای انسانی در گذشته, مشکل بتوان به مواردی دست یافت که

مجسمه سازی در خدمت دین و هدفهای عالی آن قرار گرفته باشد, هر چند در قرآن   کریم درباره سلیمان نبی (ع) مطلبی آمده که تأمل برانگیز است. خداوند در قرآن می فرماید:

 

سلیمان از جنیان خواست برایش مجسمه بسازند.

 

آن گاه از او می خواهد: تا خدا را بر این نعمت سپاسگزار باشد.

 

(یعملون له ما یشاء من محاریب وتماثیل وجفان کالجواب و قدور راسیات اعملوا آل داود شکراً و قلیلٌ

من عبادی الشکور.)

این آیه شریفه, افزون بر تأیید اصل جواز مجسمه سازی, این پرسش را در ذهن بر می انگیزد که هدف

از ساختن مجسمه چه بوده است؟ آیا ممکن است سلیمان, پیامبر معصوم,کاری را بخواهد برایش انجام

دهند (آن هم چیزی که خداوند از او نام می برد و درخواست شکرگزاری دارد) بدون آن که قصد بهره

وری از آن در جهت هدفهای الهی خود داشته باشد؟

 

در هر صورت, این سیر اجمالی وگذرا به ما می فهماند که هنر, موهبت الهی است, هیچ گاه دین با او

سرناسازگاری و ستیز نداشته است. هر جا که هنر, هر نوع آن, در خدمت دین و هدفهای انسانی قرار

گرفته, مورد حمایت و پذیرش دین و پیشوایان آن قرار گرفته است.