unavailable
unavailable
unavailable
این مقاله به بررسى سندى و دلالى روایات مؤید استخاره با قرآن مىپردازد و با نگاهى مجموعى به روایات وارد شده در مقام شک و تردید، این نتیجه به دست مىآید که استخاره با قرآن و نتیجه آن، به هیچ وجه قابل انتساب به شارع نیست و تنها فایدهاش، مشخص کردن یکى از دو طرف تردید در موارد بدون ترجیح است. این نقش را هر راه غیرشرعى دیگر نیز مىتواند ایفا کند، اما به رجاء اینکه ممکن است این راه از طرف شارع پیشنهاد شده باشد، مىتوان از آن بهرهمند گردید.
درباره ملاک پذیرش خبر واحد، دو دیدگاه وجود دارد: یکى نظر مشهور اصولیون است که به »وثوق خبرى« یا »صدورى« معروف است; و دیگرى نظر مقابل آن است که به »وثوق مخبرى« یا »سندى« شهرت دارد. آیتاللّه خویى احیاگر و مروّج دیدگاه دوم در عصر حاضر به شمار مىرود. در این مقاله سعى بر آن است که با دلیل عقلى و بناى عقلا و نیز دلیل نقلى، صحت وثوق صدورى اثبات شود و با نقل ادله آیتاللّه خویى بر وثوق سندى، آن ادله به بوته نقد گذارده شود و در نهایت به لوازم این قول، ازجمله بىاعتبارى بسیارى از روایات، تضعیف مذهب، بىدلیل ماندن در مقام افتا، و توسعه ظاهرگرایى در دین اشاره گردد.
درباره شرط تعیین مدت در قرارداد مزارعه، بین فقها اختلاف نظر وجود دارد. مشهور فقها با استناد به روایات و اجماع، و به منظور جلوگیرى از غرور و تنازع، قائل به لزوم تعیین دقیق مدتى هستند که عادتاً زرع در آن مدت به ثمر مىرسد.قانون مدنى ایران در این مسئله از نظر مشهور تبعیت مىکند، در حالى که قانون مدنى برخى کشورها از جمله مصر، به نقش عرف در تعیین مدت اهمیت داده و در صورت عدم ذکر مدت، یک سال زراعى را مبنا قرار داده است.در این مقاله نظر مشهور را مورد مناقشه قرار مىدهیم و با رد استنادات مشهور، به این نتیجه مىرسیم که دلیل قانعکنندهاى بر لزوم تعیین دقیق مدت در مزارعهاى که مزروع در آن تعیین شده باشد، وجود ندارد;.
در این مقاله روش فقهى شیخ بهایى را بررسى خواهیم کرد; در بخش اول روش شیخ در استنباط و تقریر احکام را مورد تحلیل قرار مىدهیم تا معلوم شود که شیخ چه سبکى را در نگارش فقه به کار بسته، و چه نوع ادلهاى را در استنباط حکم شرعى دخیل مىداند; و در بخش دوم به ویژگى آثار فقهى و اصولى ایشان مىپردازیم و نکات مهم و دقیق فقهى و اصولى و بعضاً رجالى، که شیخ در خلال استنباطهاى فقهى و استخراج احکام شرعى اشاره کرده، استخراج خواهیم کرد.
علماى فقه و اصول، مبانى یا مبادى براى اجتهاد برشمردهاند. از نظر ایشان، توقف اجتهاد بر این علوم، از باب توقف مقدمه بر ذىالمقدمه است، و بدون این علوم، اجتهاد ممکن نیست. از آنجا که بحث در این مقاله، بحث از اثبات یا نفى این مقدمات نیست، و هدفْ ارائه نکاتى نو است، از زاویه جدیدى به مباحث پرداخته شده و بحث از فلسفه آن علوم و مباحث روشى به میان آمده چگونگى به کارگیرى این علوم در استنباط، کار گرفت، و حل معضلات و مشکلاتى که در این علوم وجود دارد، از دیگر مباحثى است که به آنها خواهیم پرداخت.از این روز مباحث این مقاله را در چهار بخش علوم عقلى و نیمهعقلى، علوم ادبى، علوم نقلى، و علوم جدید پى خواهیم گرفت.
قاعده اصالة الظهور از مباحثى است که در فقه شیعه کاربرد زیادى دارد. بررسى مصادیق این قاعده که در آیات و روایات زیادى استعمال شدهاند، محقق را از تکرار بحث در موضوعات مختلف فقهى بىنیاز مىکند; براى نمونه دلالت »لا بأس« بر حکم تکلیفى یا اعم از تکلیفى و وضعى، و دلالت »لعن« بر حرمت یا غیر آن، از جمله مصادیق این قاعده هستند که در آیات و روایات و کلمات فقها استعمال زیادى دارند.در این نوشتار، نوزده لفظ پرکاربرد این قاعده در آیات و روایات، از جهت معانى مختلف بررسى مىشود تا معناى حقیقى آنها روشن شود. از این رو در بررسى هریک از این الفاظ، به معانى لغوى و استعمالات مختلف آنها در آیات و روایات و کلمات فقها و محدثین مىپردازیم شده و کلمات ایشان را بررسى خواهیم کرد.