بخشى از روابط اجتماعى بر اساس تعهدات انسانها سامان مىگیرد. برخى از این عهد و پیمانها به صورت مستقل و ابتدایى است; و برخى دیگر، در ضمن عهد و قراردادهاى پذیرفتهشده است. پایبندى به این پیمانها نقش بسزایى در رشد و بالندگى و امنیت اجتماعى مردم دارد. میزان اعتبار آنها به قوانین فرادستى بستگى دارد که از آنها حمایت مىکند.خوشبختانه در فقه ما از هر دو گونه تعهدات، سخن به میان آمده است; نسبت به تعهدات غیرمستقل، بسیطتر، دقیقتر و همه جانبهتر پرداخته شده است; ولى درباره پیمانهاى مستقل مانند نذر، عهد، یمین، و وعده نیز مطالب فراوانى دیده مىشود. تنها آن دسته از تعهدات ابتدایى که در این قالبهاى متعارف در نمىآید و آن را شرط ابتدایى خواندهاند، کمتر سخن گفته شده است و یا آنگونه که شایسته است، بررسى نشده است و در نهایت پایبندى به آنها لازم به شمار نیامده است.سید یزدى صاحب »عروة الوثقى« از معدود فقیهانى است که شرط ابتدایى را همانند دیگر تعهدات، معتبر شمرده و پایبندى به آن را لازم دانسته است. مقاله حاضر در پى بررسى این دیدگاه است.