ORIGINAL_ARTICLE
فنون فقهى ، راهکارى جهت توان مندسازى و توسعه فقه
https://jf.isca.ac.ir/article_3249_d41d8cd98f00b204e9800998ecf8427e.pdf
2004-09-22
3
15
احمد
مبلغی
1
AUTHOR
پى نوشت ها:
1
1. نگارنده در بحثى در زمینه تاریخ فقه به تفصیل هر یک از این موارد را توضیح داده است.
2
2. پیرامون زمان تأسیس قواعد فقهى اختلاف نظر وجود دارد. علماى اهل سنت پى ریزى این دانش را به قرن چهارم نسبت مى دهند, ولى مطالعه فقه شیعیان نشان مى دهد که: مهارت قواعد فقهى دو قرن پیش تر (قرن دوم) در میان شیعه وجود داشته است. با این حال, قرن چهارم را باید زمان شکل گیرى قواعد فقهى در میان اهل سنت دانست.
3
3. این مهارت در قرن ششم هم زمان میان شیعیان و اهل سنت ایجاد گردید.
4
4. فروق شناسى در قرن چهارم و به دست اهل سنت شکل گرفت. این مهارت را باید کار تخصصى اهل سنت دانست که پس از مدتى به میان شیعه نیز راه یافت.
5
5. بى گمان وقتى از ضرورت فنون فقهى سخن به میان مى آوریم, به معناى دفاع از تمام آنها و یا ضرورت همه فنون فقهى نیست.
6
6. مهارت شناسى علل الشرایع با محوریت امام رضا(ع) در قرن سوم شکل گرفت.
7
7. نخستین سرچشمه هاى این مهارت به قرن چهارم باز مى گردد. تلاش هاى جوینى را باید اوّلین طلیعه هاى شکل گیرى این فن مهم فقهى در اندیشه فقهى اهل سنت دانست. پس از وى غزالى و در دوره بعد شاطبى با پى گیرى تلاش هاى جوینى به تکمیل مهارت مقاصد الشریعه پرداختند. یکى از مهارت هاى دیرپاى در اندیشه فقهى اهل سنت شناسایى مقاصد شریعت است. اصطلاح مقاصد الشریعه در فقه اهل سنت تلاش هایى را یاد مى آورد که به رغم آن که در طول تاریخ فقه کمتر به گرمى پذیرفته شده اند, از دو قرن پیش به این سوى به صورت تصاعدى مورد توجه روزافزون قرار گرفته اند. توانمندسازى این مهارت سنتى در فقه اهل سنت, تدبیرى است که بسیارى از نوپردازان فقه معاصر اهل سنت, براى فرار از جمود در الفاظ به آن روى آورده اند. جالب آن که نه تنها برخى از نوپردازان پیشگام بلکه بسیارى از عالمان سنگین پاى تر و سنتى تر نیز علاقه مندى بسیارى در شرایط جدید براى به کارگیرى هرچه بیشتر مقاصد الشریعه از خود نشان داده اند. فقیهان اهل سنت مى کوشند تا با تأکید بر مقاصد شریعت و نه الفاظ آن از توقف و ایستایى در مکانى خاص بگریزند و به سمت مقاصد و اهداف شریعت گام بردارند. شناسایى روح و معناى تعالیم شریعت از اصلى ترین دل مشغولى هاى این افراد است.
8
ORIGINAL_ARTICLE
نفقه زن
https://jf.isca.ac.ir/article_3250_d41d8cd98f00b204e9800998ecf8427e.pdf
2004-09-22
16
60
سید حمید
مشکوه
1
AUTHOR
پى نوشت ها:
1
1. انفق مالَه: صرفه وانفده… والنفقة اسم مِن الانفاق ـ ما تنفقه من الدّرهم ونحوها. (:اقرب الموارد)
2
2. با این قید که زن شأن خدمتکار برگزیدن را نداشته باشد که معمولاً چنین بوده و هست. در صفحات بعد در این باره سخن گفته خواهد شد.
3
3. المیزان, ج4.
4
4. قدر متیقن آن در بین اقوال فقها در صورت عدم خروج از خانه بدون اذن شوهر است.
5
5. سوره بقره, آیه233.
6
6. سوره طلاق, آیه7.
7
7. سوره نساء, آیه34.
8
95 ج101/75 و76.
9
9. جواهر الکلام, ج31/301.
10
10. ر.ک: وسائل الشیعه, ج21, باب45 از ابواب متعه/79, ح1; نیز باب4 از ابواب النفقات/515, ح1; باب11 از ابواب النفقات/526, ح1 و3و5. در ازدواج موقت, مسئولیت هاى مالى مرد تابع قرارداد ازدواج است و زن مى تواند نفقه خویش را بخشى از مهریه قرار دهد.
11
11. نَشَزَتِ المرئة بزوجها و ـ منه و ـ علیه نشوزاً: ارتفعت علیه واستعصت علیه واَبغضته (:اقرب الموارد); منهاج الصالحین, ج20/293; مستند التحریر الوسیله, کتاب النکاح/492.
12
12 . سلسلة الینابیع الفقهیه, ج18/209.
13
13 . همان/313.
14
14 . همان, ج19/688.
15
15 . شهید ثانى پس از توضیح تمکین کامل, در توضیح زن ناشزه, قید (خروج از خانه بدون اذن همسر) را نیز ذکر مى کند که ظاهراً به همان استمتاع برمى گردد, یعنى: خروج منافى با استمتاع. (الروضة البهیه, ج5/466)
16
16 . (والشرط اثنان, الاوّل: ان یکون العقد دائماً; الثانى: التمکین الکامل وهو التخلیه بینها وبینه بحیث لاتختص موضعاً ولا وقتاً. فلو بذلت نفسها فی زمان دون زمان أو مکان دون مکان أخر, مما یسوغ الاستمتاع, لم یحصل التمکین. (سلسلة الینابیع الفقهیه, ج19/518)
17
17 . همان/665. علامه, خروج از خانه بدون اجازه شوهر را در (امور غیر واجب), شرط تحقق نشوز مى داند.
18
18 . منهاج الصالحین, ج2 / 293 .
19
19 . مستند التحریر الوسیله, کتاب النکاح / 492 .
20
20 . (القول فی النشوز: وهو فی الزوجة خروجها عن طاعة الزوج الواجبة علیها من عدم تمکین نفسها وعدم ازالة المنفرّات المضادّة للتمتع والالتذاذ بها, بل وترک التنظیف والتزیین مع اقتضاء الزوج لها. وکذا خروجها من بیته من دون إذنه وغیر ذلک. ولایتحقق النشوز بترک الطاعة فیما لیست بواجبة علیها. فلو امتنعت من خدمات البیت وحوائجه التی لاتتعلق بالاستمتاع من الکنس أو الخیاطة أو الطبخ أو غیر ذلک حتى سقی الماء وتمهید الفراش لم یتحقق النشوز. (مستند التحریر الوسیله, کتاب النکاح/491 و492).
21
21 . سوره نساء, آیه34.
22
22 . المیزان, ج4/366.
23
23 . همان/365; و نیز ر.ک: التحقیق فى کلمات القرآن, ج9 ذیل ماده قوم/344.
24
24 . المیزان, ج4/366.
25
25 . التحقیق فى کلمات القرآن, ج9, ذیل ماده قنت/324.
26
26 . این معنى بیشتر با سببیت (باء) مناسبت دارد تا به معناى وسیله بودن.
27
27 . المیزان, ج4/366.
28
28 . وسائل الشیعه, ج20, باب79 از ابواب مقدمات النکاح/111, ح1; و نیز روایات باب79 و80 و81 و82 از ابواب مقدمات النکاح.
29
29 . همان, ح2.
30
30 . همان.
31
31 . خصال, باب منش هاى دوازده گانه, ح928.
32
32 . احتمال دارد (تعظوهن) یعنى: آنها را موعظه کنید باشد که همان مفاد آیه 34 سوره نساء است, و در هنگام استنساخ اشتباه نوشته شده است.
33
33 . تحف العقول/30. (این خطبه در کتاب المنتقى فى مولد المصطفى, باب دهم وقایع سال دهم هجرت نیز به نقل از امام صادق(ع) از امام باقر(ع) از جابر بن عبدالله انصارى با تفاوت هایى آمده است. صحیح مسلم و صحیح نسایى نیز با سند خود این خطبه را از امام صادق(ع) و ایشان از پدرشان نقل کرده اند (رک به: بحارالانوار, ج21/405 و406).
34
34 . وسائل الشیعه, ج21, باب6 از ابواب نفقات, ح1.
35
35 .روایت در وسائل الشیعه, ج20, باب91 از ابواب مقدمات نکاح, ح1 آمده است.
36
36 . مفردات راغب, ذیل کلمه معروف; التحقیق فى کلمات القرآن, ج8, ذیل کلمه عرف.
37
37 . رک به: جواهر الکلام, ج11, قطع رحلى, بحث نفقه/ 217 ـ 214 .
38
38 . (العرف: المعروف, و سمی بذلک لأنّ النفوس تسکن إلیه; عرف به معناى معروف است. این چنین نامیده شده به این دلیل که نفوس بدان آرامش و اطمینان مى یابد.) (مقاییس اللغه, نقل از التحقیق فی کلمات القرآن ذیل ماده عرف.)
39
(والعرف والعارفة والمعروف واحد, وهو کل ما تعرفه النفس وتبأبه وتطمئن الیه; عرف وعارفه ومعروف به یک معنى هستند و آن هر چیزى است که نفس آن را مى شناسد و بدان اطمینان مى یابد.) (التهذیب, نقل از التحقیق فی کلمات القرآن, ذیل ماده عرف.)
40
39 . در قانون مدنى ایران عرف غیر مدوّن, یکى از مراجع معتبر شناخته شده که در هنگام نبود قانون مدوّن به آن رجوع مى شود.
41
40 خطبه 80 نهج البلاغه.
42
41 . از همین رو, برخى از بزرگان براى شورى نیز در اشکال گوناگون آن, شأن مشورتى قائل هستند, نه تصمیم گیرندگى که در نظام اسلامى جامعه توسط پیامبر یا امام, و در عصر غیبت توسط ولى فقیه هدایت مى شود و تصمیم گیرنده نهایى آنان هستند. گرچه امروزه گستردگى نهادها و وظایف و کارها در بعضى موارد و ملاحظات بین المللى و در نظر گرفتن مصالح بزرگ تر در برخى موارد, نحوه کار را در جامعه ما به گونه اى دیگر شکل داده است. در هر صورت, در واحدهاى اجتماعى ـ غیر از خانواده که از تعداد افراد بیشترى تشکیل شده اند, مشکل تصمیم نهایى با رأى اکثریت حل شده است.
43
42 . زمینه روان شناسى, ج2 / 53. (در آزمون هاى هوش عمومى تفاوت پایدارى بین زن و مرد دیده نمى شود. اما مثلاً در توانایى هاى کلامى زنان در سطح بالاترى هستند. رک به: همان, ج1 / 164).
44
43 . میزان الحکمة, ج6, ذیل ماده عَقل.
45
44 . همان.
46
45 . همان.
47
46 . همان.
48
47 . همان.
49
48 . همان.
50
49 . همان.
51
50 . نهج البلاغه, خطبه 80.
52
51 . میزان الحکمة, ذیل عقل, ح13405.
53
52 . سوره بقره, آیه187.
54
53 . (فأما وجوب الخادم لها والانفاق علیه فإن کان مثلها مخدوماً فعلیه اخدامها ونفقة خادمها لقوله تعالى: (وعاشروهن بالمعروف) وهذا معتاد معروف فأمّا إن مرضت واحتاجت إلى من یخدمها کان علیه أن یخدمها وإن کان مثلها لایخدم فى حال الصحة, لأن الاعتبار فی کل هذا بالعرف ومن العرف أن یحتاج إلى خادم.) (سلسلة الینابیع الفقهیه, ج38/356ـ 355).
55
54 . همان/361ـ 358.
56
55 .(ولیس علیه أجرة الطبیب ولا فصادّ ولاحجّام ولاثمن دواء. وشبّه الفقهاء الزوج بالمکترى والزوجه بالمکرى داراً, فما کان من تنظیف کالارش والکنس وتنظیف الابار والخلاء, فعلى المکترى لانه یراد للتنظیف وما کان من حفظ البنیه کبناء الحائط وتغییر جذع انکسر فعلى المکرى لأنه الاصل. وکذلک الزوج مایحتاج الیه للنظافة وترجیل الشعر فعلیه, وما کان من الاشیاء التی تراد لحفظ الاصل والبنیه کالفصد والحجامة فعلیها, وإنما یختلفان فی شیء واحد, وهو أنّ ما یحفظ البیت على الدوام وهو الاطعام فعلیه دونها, ففی هذا یفترقان وفیما عداه یتّفقان) (همان/359).
57
و نیز قاضى ابن البراج (481ـ400هـ.ق) در المهذب (سلسلة الینابیع الفقهیه, ج18/208ـ206); سلاّر دیلمى (متوفى در 463هـ.ق) در المراسم العلویه بدون ذکر موارد استثنا شده (همان/135); ابن حمزه در الوسیلة الى نیل الفضیله بدون ذکر استثنائات (همان/209)
58
56 . (أما قدر النفقه: فضابطه القیام بما تحتاج الیه المرئة من طعام وادام وکسوة وإسکان وإخدام وآلة الإدهان تبعاً لعادة أمثالها من أهل البلد.) (همان, ج19/519); نیز شهید اوّل (734هـ.ق) در اللمعة الدمشقیه (نقل از: سلسله الینابیع الفقهیه, ج21/688)
59
57 . (إن جعل المدرک فیه [قدر النفقة] المعاشرة بالمعروف واطلاق الانفاق کان المتجه وجوب الجمیع بل وغیره ما ذکروه من أمور اخر لا حصر لها, فالمتجه إحالة جمیع ذلک إلى العادة فی إنفاق الازواج على الزوجات من حیث الزوجیه لا من حیث شدة حب ونحوه, من غیر فرق بین ما ذکروه من ذلک وما لم یذکروه, مع مراعات حال المرئة والمکان والزمان ونحو ذلک, ومع التنازع فما یقدّره الحاکم من ذلک لقطع الخصومة, وإلاّ فلیس على ماسمعته منهم إثباتاً ونفیاً دلیل معتدّ به بالخصوص.) (جواهر الکلام, قطع رحلى, ج11/217); نیز آیةالله خویى در منهاج الصالحین, ج2/292; و امام خمینى در تحریرالوسیله. امام(ره) بیمارى هاى صعب العلاج را که به بذل هاى هنگفت نیاز دارد, از موارد نفقه خارج کرده اند. (مستند تحریر الوسیلة, کتاب النکاح/564 و565.)
60
58 . سوره طلاق, آیه1.
61
59 .وسائل الشیعه, ح21, باب8 از ابواب نفقات, ح1; نیز احادیث 2تا9 همین باب.
62
60 . زن حامله مطلّقه در غیر از طلاق رجعى هم تا زمان وضع حمل حق سکونت و نفقه دارد. (رک به: وسائل الشیعه, ج21, روایات باب7 از ابواب نفقات; و نیز باب8 از ابواب نفقات, ح3و6.)
63
61 . رک به: تفسیر مجمع البیان, ج2/33, ذیل آیه 234, سوره بقره.
64
62 . همان.
65
63 . وسائل الشیعه, ج21, باب1 ابواب نفقات ح5 و3; و نیز روایات 7و8 همین باب.
66
64 . مفردات, ذیل کلمه معروف. در آیه 236 سوره بقره: (وعلى المقتر قدره متاعاً بالمعروف حقا على المحسنین) و آیه 178 سوره بقره: (فمن عفى له من أخیه شیء فاتباع بالمعروف واداء إلیه باحسان) احسان به معناى امر معروف و پسندیده آمده است.
67
65 . وسائل الشیعه, ج21, باب1 ابواب نفقات, ح7.
68
66 . وسائل الشیعه, ج21, باب2 ابواب نفقات, ح1. (این روایت در کافى به نحو مرسل و در تهذیب به نحو غیر مرسل آمده است (تهذیب, ج7, ص457 باب من الزیادات فى فقه النکاح, ح38) در سند شیخ, همه روات ثقه هستند, جز نوح بن شعیب که ممدوح است.)
69
67 .وسائل الشیعه, ج21, باب21 ابواب نفقات, ح1.
70
68 . حدود رى قدیم تا مازندران.
71
69 . سلسلة الینابیع الفقهیه, ج38/354. (این روایت در کتاب مبسوط آمده است. نگارنده این روایت را در دو کتاب روایى شیخ: تهذیب الاحکام واستبصار نیافت.)
72
70 . همان.
73
71 . نقل از سلسلة الینابیع الفقهیه, ج18/208.
74
72 . همان/303.
75
73 . همان, ج38/358.
76
74 .همان, ج19/662.
77
75 .همان/519 و520.
78
76 .همان/663 و64.
79
77 .همان/688.
80
78 . جواهر الکلام, ج11/214.
81
79 . مستند تحریر الوسیله, کتاب نکاح/564.
82
80 . منهاج الصالحین, ج2/292.
83
81 .سلسلة الینابیع الفقهیه, ج18/207.
84
82 .همان/313.
85
83 .همان, ج38/358.
86
84 . بیان مرحوم شیخ محمدحسن نجفى است در جواهر الکلام, ج11/214.
87
85 . بیان علامه حلى(ره) در قواعد الاحکام (نقل از سلسلة الینابیع الفقهیه, ج19/668)
88
86 . سوره طلاق, آیه 7.
89
87 . نقل از جواهر الکلام, ج11/214 و215.
90
88 . ظاهراً بیان ابن حمزه(ره) که نفقه برحسب دارایى مرد و قدر و شأن زن است ناظر به همین مطلب است. و نیز بیان شیخ طوسى که نفقه برحسب توانایى مالى مرد است ولى در بیان موارد نفقه شأن و متعارف زنان مطرح گردیده است.
91
89 . سوره فرقان, آیه67.
92
90 . سوره بقره, آیه 236.
93
91 .وسائل الشیعه, ج21, باب27 ابواب نفقات, ح3 (افراد سلسله سند روایت همه ثقه هستند, غیر از محمد بن سنان که مورد اختلاف است. مفید, علامه, ابن طاووس, ابن شعبه حرانى و صاحب وسائل مى گویند ثقه است و شیخ طوسى و نجاشى, مى گویند که او ضعیف و غالى به شمار مى رود.)
94
92 .وسائل الشیعه, ج21, باب27 ابواب نفقات, ح6. (گرچه روایت مرسل است, روایت یکم همین باب از طریق مرحوم کلینى(ره) با مضمونى نزدیک به این نقل شده و نیز ح15 باب25 ابواب النفقات مضمونى نزدیک به این روایت دارد. نیز رک به: وسائل الشیعه, ج21, باب29 ابواب نفقات, ح1و6 و باب27 ابواب النفقات, ح6 و باب25, ح14.)
95
93 . تعبیر (مکروه) در روایات به معناى حرام است. همچنان که در موضوع بحث ما چنین مى نماید که اسراف حرام است.
96
94 . در این باره مى توانید رک به: وسائل الشیعه, ج21, روایات باب20 ابواب نفقات.
97
ORIGINAL_ARTICLE
پژوهشى در حضانت کودک
https://jf.isca.ac.ir/article_3251_d41d8cd98f00b204e9800998ecf8427e.pdf
2004-09-22
61
136
احمد
طاهری نیا
1
AUTHOR
پى نوشت ها:
1
1. شریعتمدارى, شایسته, حضانت کودک چالشى میان حق و تکلیف ایران, 29مهر 1379.
2
2. همان.
3
3. روزنامه ایران, 29مهر, به نقل از: مجله زنان, شماره38, آبان1376, مهرانگیز کار, (مقصر اصلى مقررات حضانت کیست؟).
4
4. همان.
5
5. معجم مقاییس اللغه, ابن فارس; لسان العرب, ابن منظور, لغتنامه دهخدا.
6
6. وسائل الشیعه, حر عاملى, ج11/531.
7
7. لسان العرب.
8
8. همان.
9
9. بحارالانوار, محمدباقر مجلسى, ج92/248.
10
10. اقبال الاعمال, سیدبن طاووس, ج2, ص 75 ..
11
11. مختلف الشیعه, علامه حلى, ج2/578.
12
12. سوره آل عمران, آیه44.
13
13. همان, آیه37.
14
14. سوره طه, آیه40.
15
15. سوره قصص, آیه12.
16
16. معجم مقاییس اللغه, ابن فارس.
17
17. الصحاح, جوهرى; معجم مقاییس اللغه.
18
18. درباره حضرت موسى که طفل شیرخوار بود, گفت: (هل أدلکم على أهل بیت یکفلونه لکم) سوره قصص, آیه12.
19
19. (وإذا فصل الصبی من الرضاع کان الاب احق بکفالته من الام والام احق بکفالة البنت حتی تبلغ تسع سنین… وان مات الاب قامت امه مقامه فی کفالة الولد.) المقنعه, شیخ مفید/531.
20
20. (فان فصل فلایخلو أن یکون ذکراً أو أنثى فالذکر: الأب أحق بکفالته من الأم, والأنثى, الأم أحق بکفالتها حتى تبلغ سبع سنین…) (المراسم العلویه فی الاحکام النبویه, سلار بن عبدالعزیز/166).
21
21. (وإذا طلق الزوجة وله منها ولد یرضع فهی أحق برضاعه وکفالته ولها أجر الرضاع.) الکافى فى الفقه, ابوالصلاح حلبى/316.
22
22. ر.ک: الحاوى الکبیر, على بن محمد الماوردى, ج15/100; المفصل فى احکام المرأة والبیت المسلم فی الشریعة الاسلامیه, دکتر عبدالکریم زیدان, ج10.
23
23. مغنى المحتاج, محمد شربینى, ج3/452.
24
24. (والوالدات یرضعن اولادهن حولین کاملین.) سوره بقره, آیه233.
25
25. مبسوط, شیخ طوسى, ج3/238; قواعد الاحکام, علامه حلى, به نقل از ینابیع الفقهیه, ج19/660; ایضاح الفوائد فى شرح القواعد, فخر المحققین, ج2/139; مسالک الافهام, شهید ثانى, ج8/421; جامع المقاصد, محقق کرکى, ج7/129; ریاض المسائل, سید على طباطبایى, ج7/240; نهایة المرام, سید محمد عاملى, ج1/459.
26
26. سوره نحل, آیه87.
27
27. سوره روم, آیه54.
28
28. نیازهاى کودکان, پرینگل میاکلمر, ترجمه نیره ایجادى و جواد شافعى/105, انتشارات رشد, تهران, 1380.
29
29. (وقال النبی(ص): (لایترک المیسور بالمعسور وقال(ع): (إذا امرتم بأمر فأتوا منه بما استطعتم وقال(ع): ما لایدرک کله لایترک کله). عوالى اللئالى, ابن ابى جمهور الاحسائى, ج4/58.
30
30. نیازهاى کودکان/103.
31
31. مباحثى در روانشناسى و تربیت کودکان و نوجوانان, غلامعلى افروز/72.
32
32. مراحل تربیت, موریس دبس, ترجمه على محمد کاردان/22.
33
33. سوره بقره, آیه233.
34
34. کافى ج6/45 و103; استبصار, ج3/321; تهذیب, ج8/107.
35
35 . کافى, ج6/44; تهذیب الاحکام, ج8/105; استبصار, ج3/320.
36
36 . رجال نجاشى/418; خلاصة الاقوال, علامه حلى/409; رجال ابن داود/517.
37
37 . کافى, ج6/103, حدیث2.
38
38 . رجال النجاشى/230; خلاصة الاقوال/190.
39
39 . من لایحضره الفقیه, صدوق, ج3/510.
40
40 . ر.ک: مراحل تربیت/17.
41
41 . (عن أبی عبدالله(ع) قال: (دع ابنک یلعب سبع سنین وألزمه نفسک سبعا…) (کلینى, ج6/49) عن أبى عبدالله(ع) قال: (أمهل صبیک حتى یأتى له ست سنین, ثم ضمه إلیک سبع سنین, فأدّبه بأدبک, عن أبی عبدالله(ع) قال: الغلام یلعب سبع سنین, ویتعلم الکتاب سبع سنین, ویتعلم الحلال والحرام سبع سنین) (کلینى, کافى, ج6/49ـ46).
42
42 . ر.ک: رشد و تکامل کودک, الیزابت هارلوى, ترجمه و تألیف مریم حیدرى/75.
43
43 .صدوق طریق خود به عبدالله بن جعفر الحمیرى را چنین گفته است: (وما کان فیه عن عبدالله بن جعفر الحمیرى فقد رویته عن أبی ومحمد بن الحسن ومحمد بن موسى بن المتوکل عن عبدالله بن جعفر بن جامع الحمیرى.) (من لایحضره الفقیه, ج4/510).
44
44 . همان, ج3/275.
45
45 . ر.ک به: فاضل هندى, کشف اللثام, ج7/550; التحفة السنیه (خطى), سید عبدالله جزائرى/296; نهایة المرام, عاملى, ج1/467; حدائق الناضره, محقق بحرانى, ج25/84; جامع الشتات, میرزاى قمى, ج4/353; جامع المدارک, سید احمد خونسارى, ج4/437; کفایة الاحکام, محقق سبزوارى/194.
46
46 . مستطرفات سرائر, ابن ادریس/581.
47
47 . کتاب مذکور از ابوالعباس عبدالله بن جعفر بن الحسین بن حمیرى است. ر.ک به: رجال نجاشى/220; الذریعه, آقابزرگ تهرانى, ج20/347; ایضاح المکنون, اسماعیل باشا, ج2/474.
48
48 . مسالک الافهام, ج8/421.
49
49 . جواهر الکلام, ج31/284.
50
50 . ریاض المسائل, ج7/240.
51
51 . جامع المدارک, ج4/472.
52
52 . ر.ک: النهایة فی مجرد الفقه والفتاوى, شیخ طوسى/503; المهذب, ابن براج, ج2/262; غنیة النزوع, ابن زهره/387; المهذب البارع, ابن فهد حلى, ج3/426; کشف الرموز, فاضل آبى/201; مختصر النافع, محقق حلى/340; شرایع الاسلام, ج1و2/289; ارشاد الاذهان, ج2/40; سرائر, ج2/651; قواعد الاحکام, فخر المحققین, ج3/101; ایضاح الفوائد, ج3/263; نضد القواعد الفقهیه, فاضل مقداد/433; الوسیله, ابن حمزه/288; کشف اللثام, ج7/549; بدایة الهدایه, شیخ حر عاملى, ج2/290; جواهر الکلام, ج31/290; وسیلة النجاة, سید ابوالحسن اصفهانى, ج1و2/356; تحریر الوسیله, امام خمینى, ج2/312.
53
53 . هرگاه دو یا چند دلیل به گونه اى با هم تنافى داشته باشد که انسان در مقام عمل متحیر شود و نتواند میان آنها جمع کند, به این حالت در اصطلاح اصولى, تعارض و به دو دلیل, متعارضان مى گویند.
54
54 . (عن الصادق(ع) قال: لارضاع بعد فطام قال, قلت له جعلت فداک وما الفطام؟ قال الحولین الذی قال الله عزوجل والوالدات.) کافى, ج5/443; استبصار, طوسى, ج3/198; تهذیب الاحکام, ج7/318.
55
55 . مسالک الافهام, ج8/421; ر.ک به: ایضاح الفوائد, ج3/263.
56
56 . جواهر الکلام, ج31/291.
57
57 . جامع الشتات, میرزاى قمى, ج4/353.
58
58 . اجماع از نظر امامیه اتفاقى است که کاشف از رأى معصوم باشد و حجیت آن از همین باب است. بنابراین, اگر اجماعى مستند به دلیل لفظى باشد, آن را اجماع مستند یا مدرکى نامیده و معتبر نمى دانند; زیرا در این صورت, به مستند مراجعه و طبق آن عمل مى کنند. (فرهنگ تشریحى اصطلاحات اصول, عیسى ولایى/39 نشر نى, تهران, 1374).
59
59 . جایى که از نظر عرف میان دلالت دو دلیل تعارض نباشد و یکى از دو دلیل قرینه و نشانه بر توضیح و تبیین مقصود از دلیل دیگر باشد, بین آن دو دلیل, و به قرینه دلیل اول, دلیل دوم را تأویل مى کنند; به این جمع, جمع عرفى یا دلالى یا مقبول مى گویند.
60
60 . جمع تبرعى, یعنى تأویل کیفى به این معنى که هرگاه در موردى دو دلیل از هر جهت مساوى باشند و عرفاً امکان جمع میان آن نباشد, مگر آن که یکى را برخلاف ظاهرش حمل کنیم, مى گویند: جمع تبرعى کرده است. علماى اصول معتقدند: این جمع نزد عرف و عقلا جایگاهى ندارد و شاهدى بر صحت آن نداریم و لذا آن را فاقد اعتبار مى دانند.
61
61 . کفایةالاحکام/193.
62
62 . جامع الشتات, میرزاى قمى, ج4/352.
63
63 . تقریرات درس آیت الله عبدالکریم حائرى/372.
64
64 . الحدائق الناضرة, محقق بحرانى, ج25/88.
65
65 . تقریرات درس آیت الله شیخ عبدالکریم حائرى, کتاب نکاح/374ـ372.
66
66 . نهایةالمرام, ج1/468.
67
67 . مجمع الفائدة والبرهان, ج8/254.
68
68 . کفایةالاحکام, سبزوارى/193.
69
69 . التحفة السنیة, سید عبدالله جزائرى/215, نسخه خطى.
70
70 . منهاج الصالحین, خویى, ج2/285; منهاج الصالحین, سیستانى, ج3/121.
71
71 . جواهر الکلام, ج31/290.
72
72 . نیل الاوطار, شوکانى, ج7/141; مغنى, ابن قدامه, ج9/300; جواهر العقود, منهاجى, ج2/189; المبسوط, سرخسى, ج5/207; روضة الطالبین, محیى الدین نووى, ج6/509; مغنى المحتاج, محمد شربینى, ج3/457.
73
73 . من لایحضره الفقیه, ج3/493.
74
74 . کافى, ج6/46; تهذیب الاحکام, ج8/111.
75
75 . دعائم الاسلام, قاضى ابن نعمان مغربى, ج1/193.
76
76 . عوالى اللئالى, ابن جمهور, ج1/254; شیخ طبرسى, مکارم الاخلاق/222.
77
77 . من لایحضره الفقیه, ج3/437.
78
78 . صدوق, خصال/439.
79
79 . کافى, ج7/232; من لایحضره الفقیه, ج4/62; الاستبصار, ج4/249; تهذیب الاحکام, ج1/119.
80
80 . من لایحضره الفقیه, ج3/275.
81
81 . همان/493.
82
82 . الصحاح; لسان العرب; کتاب العین.
83
83 . لسان; مجمع البحرین.
84
84 . کافى, ج6/6.
85
85 . همان/46.
86
86 . مکارم الاخلاق, طبرسى/223.
87
87 . مجمع البحرین; کتاب العین.
88
88 . لسان العرب.
89
89 . همان.
90
90 . همان.
91
91 . همان.
92
92 . کافى, ج6/48.
93
93 . تهذیب الاحکام, طوسى, ج8/112.
94
94 . کافى, ج6/48.
95
95 . خلاف, طوسى, ج1/305.
96
96 . تذکرة الفقهاء, ج1/183.
97
97 . کافى, ج6/45.
98
98 . ر.ک: رجال النجاشى/255; رجال الطوسى/388; خلاصة الاقوال/363; الفهرست, طوسى/138.
99
99 . من لایحضره الفقیه, ج3/435.
100
100 . مسند احمد, احمد بن حنبل, ج2/182.
101
101 . سنن ابى داود, ابن الاشعث السجستانى, ج1/508; المستدرک, الحاکم النیسابورى, ج2/207; السنن الکبرى, البیهقى, ج8/4.
102
102 . ضعفاء العقیلى, العقیلى, ج3/273; الضعفاء الصغیر, البخارى/88; معرفة الثقات, العجلى, ج2/178.
103
103 . المجروحین, ابن حبان, ج2/72.
104
104 . میزان الاعتدال, الذهبى, ج3/263.
105
105 . سنن الدار قطنى, الدار قطنى, ج3/211.
106
106 . عوالى اللئالى, ج3/369.
107
107 . المجموع, محیى الدین النووى, ج18/325.
108
108 . المصنف, ابن أبى شیبة الکوفى, ج4/162; المحلى, ابن حزم, ج10/328.
109
109 . المهذب البارع, ابن فهد حلى, ج3/426.
110
110 . (وإذا طلق الرجل امرئته وبینها ولد فالمرئة احق بالولد ما لم تتزوج.) صدوق, المقنع/359 (گفتنى است که عبارت یاد شده در المقنع نیامده بلکه مصحح کتاب, به نقل از لواحق النکاح کتاب مختلف الشیعه, این جمله را اضافه کرده است.)
111
111 . شیخ طوسى, خلاف, ج3, مسأله36/82.
112
112 . النهایه/503.
113
113 . ر.ک: مختلف الشیعه, ج7/306.
114
114 . جامع الخلاف والوفاق/511.
115
115 . من لایحضره الفقیه, ج3/435, ح502.
116
116 . کافى, ج6/45, حدیث3.
117
117 . جواهر الکلام, ج31/291.
118
118 . المقنعه, شیخ مفید/531.
119
119 . المراسم العلویه, سلار/166.
120
120 . الجامع للشرائع/459.
121
121 . المهذب, ج2/352.
122
122 . (اما الانثى فإنها فى حضانة الام إلى تسع سنین فلم نقف علی خبر یدل علیه وقد اعترف بذلک من تقدمنا أیضاً ولعل شیخنا المفید وصل الیه خبر بما ذکره وإن لم یصل الینا.) جامع المقاصد, محقق ثانى, ج25/88.
123
123 . جواهر الکلام, ج31/290.
124
124 . مسالک الافهام, ج8/428; تحریر الاحکام, ج2/44; حدائق الناضرة, محقق بحرانى, ج25/94; جواهر الکلام, ج31/293.
125
125 . حقوق زنان, افسانه زمانى, شماره12/10.
126
126 . کافى, ج5/218.
127
127 . همان.
128
128 . همان.
129
129 . زنان, شماره38, (مقصر اصلى مقررات حضانت کیست؟) آبان1376.
130
130 . جنس دوم, نوشین احمدى/64.
131
131 . ندا, شماره13, (مادر, احق در حضانت فرزند), زمستان1372.
132
132 . زنان, شماره38, (مقصر اصلى مقررات حضانت کیست؟) آبان1376.
133
133 . ر.ک: حدائق الناضره, ج25/90.
134
134 . ر.ک: مسالک الافهام, ج8/422.
135
135 . کافى, ج6/45ـ42.
136
136 . همان/42.
137
137 . مستدرک الوسائل, حسین نورى, ج15/164.
138
138 . کافى, ج6/47.
139
139 . مستدرک الوسائل, ج15/166.
140
140 . همان.
141
141 . ر.ک: ریاض المسائل, ج10/524.
142
142 . (وعطفت على قلوب الحواضن, وکفلتنى الامهات الرحائم). اقبال الاعمال, السید ابن طاووس الحسنى, ج2/75; (ثم وهبت لى رحمة الآباء والامهات, وعطفت على قلوب الحواضن والمربیات) بحارالانوار, العلامة المجلسى, ج91/170.
143
143 . در این آیه, به سبب اشتراک (لاتضار) بین معلوم و مجهول, دو احتمال وجود دارد: یک احتمال آن که آیه شریفه, پدر و مادر را از ضرر زدن به کودک نهى کرده است. بنابراین وجه, (لاتضار) فعل معلوم و (بولده) مفعول آن مى شود. احتمال دوم آن که همسران را از آسیب رساندن به همدیگر, نهى کرده باشد. در این احتمال, (لاتضار) فعل مجهول, و (والدة) نائب فاعل است.
144
144 . عوائد الایام, المحقق النراقى/179; حقوق مدنى اشخاص و محجورین, سید حسین صفایى و سید مرتضى قاسم زاده/250.
145
145 . ر.ک: همان/180.
146
146 . مسالک الافهام, ج8/422.
147
147 . (ولاحضانة للمجنونه) علامه حلى, قواعد الاحکام, ج3/101; (ثالثها أن تکون عاقلة فالمجنونة لاحضانة لها.) مسالک الافهام, ج8/423; نهایةالمرام, ج1/470; کفایة الاحکام/193; کشف اللثام, ج7/551; حدائق الناضره, ج25/91; ریاض المسائل, ج10/523.
148
148 . التحفة السنیه (خطى)/295.
149
149 . ر.ک: جواهر الکلام, ج31/287.
150
150 . عوائد الایام, المحقق النراقى/179.
151
151 . سوره نساء, آیه5.
152
152 . انسان هایى را که داراى بهره هوشى پایینى هستند, عقب مانده ذهنى مى گویند. این افراد نیز به چند گروه تقسیم مى شوند. برخى دچار عقب ماندگى شدید و عمیق هستند (این عده را احمق مى خوانند. این افراد قادر بر حفاظت از خود در مقابل خطرات معمولى زندگى نیستند و در تمام عمر براى تغذیه و نظافت و مراقبت جسمانى به دیگران متکى هستند); پاره اى مبتلا به عقب ماندگى خفیف هستند (به این گروه از عقب مانده ها ابله مى گویند. این افراد نیز مثل افراد احمق براى ادامه زندگى متکى به دیگران هستند و مى توانند برخى از کارهاى ساده را انجام دهند; کارهایى مانند شستن لباس, جارو کردن, مواظبت از خود و دیگران, مواظبت از خود در برابر خطرات معمولى, و شرکت در بازى هاى ساده. با وجود این, این عده باید به طور دائم مواظبت شوند, زیرا بیرون از محیطى محدود و بسته قادر بر محافظت از خود نیستند. ر.ک: آسیب شناسى روانى, دکتر سعید شاملو/305.
153
153 . عده اى عقب ماندگى ملایمى دارند که به آنها (کودن) گفته مى شود. (ر.ک: همان).
154
154 . توحید, صدوق/73; تفسیر نور الثقلین, عروسى الحویزى, ج4/211.
155
155 . جامع المقاصد, المحقق الکرکى, ج12/395; مسالک الافهام, ج13/29.
156
156 . سوره نساء, آیه141.
157
157 . مبسوط, ج6/129; السرائر, ج2/87; همان, ج3/324; مختلف الشیعه, العلامة الحلى, ج5/58.
158
158 . من لایحضره الفقیه, ج4/334; بخارى, ج2/96; سنن بیهقى, ج6/2205.
159
159 . ر.ک: مبسوط, ج3/24; نهایةالمرام, ج1/469; المهذب, ج2/354; قواعد الاحکام, ج2/201; مختصر النافع/194; شرایع الاسلام, ج2/567; مفاتیح الشرایع, ج2/372; القواعد والفوائد, ج1/396; جواهر الکلام, ج31/286; حدائق الناضره, ج25/91; ریاض المسائل, ج10/523; مسالک الافهام, ج8/421; کشف اللثام, ج7/549.
160
160 . مسالک الافهام, ج8/422; جواهر الکلام, ج31/287; همچنین: تذکرة الفقها, ج2/270.
161
161 . حقوق مدنى کاتوزیان (خانواده, ج2)/173.
162
162 . ر.ک: اخلاق در قرآن, محمدتقى مصباح, ج1/146.
163
163 . سوره یوسف, آیه106.
164
164 . مبسوط, ج6/40.
165
165 . مسالک الافهام, ج8/424.
166
166 . کفایة الاحکام/294.
167
167 . الوسیله/288.
168
168 . مفاتیح الشرایع.
169
169 . نهایةالمرام, ج1/469.
170
170 . مسالک الافهام, ج8/424; نهایةالمرام, ج1/469.
171
171 . قواعد الاحکام, ج3/101.
172
172 . جواهر الکلام, ج31/288.
173
173 . حدائق الناضره, ج25/92.
174
174 . کافى, ج5/294; ج5/280; فقیه, ج3/76; کافى, ج5/293.
175
175 . مسالک الافهام, ج8/422.
176
176 . کافى, ج6/45; تهذیب الاحکام, ج8/179.
177
177 . ر.ک: مسالک الافهام, ج8/428.
178
178 . خلاصة الاقوال/141.
179
179 . کافى, ج6/45.
180
180 . من لایحضره الفقیه, ج3/435.
181
181 . ر.ک: خلاف, ج5/132; مبسوط, ج6/39; سرائر, ج2/651; تحریر الاحکام, ج2, طبع قدیم/43; ابن علامه, ایضاح الفوائد, ج3/263.
182
182 . الروضة البهیه, ج5/463.
183
183 . کشف اللثام, ج7/551.
184
184 . مختلف الشیعه, ج7/310.
185
185 . مسالک الافهام, ج8/423; ر.ک: نهایةالمرام, ج1/470.
186
186 . جواهر الکلام, ج31/289.
187
187 . ریاض المسائل, ج10/524.
188
188 . (وإن خفتم ألاتقسطوا فی الیتامى فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنى وثلاث ورباع) سوره نساء, آیه3.
189
189 . شرائع الاسلام, ج2/568.
190
190 . مسالک الافهام, ج8/435.
191
191 . شرح اللمعة, ج5/457.
192
192 . جواهر الکلام, ج31/300.
193
193 . کافى, ج6/45.
194
194 . طریق شیخ به عباس بن عامر: (وما کان فیه عن العباس بن عامر القصبانی فقد رویته عن أبی رحمه الله عن علی بن الحسین الکوفی, عن أبیه عن العباس بن عامر ورویته عن جعفر بن علی بن الحسین بن علی الکوفى, عن جدّه الحسن بن علی, عن العباس.) (من لایحضره الفقیه, ج4/526).
195
195 . همان, ج3/434.
196
ORIGINAL_ARTICLE
بازشناسى نهاد حریم
https://jf.isca.ac.ir/article_3252_d41d8cd98f00b204e9800998ecf8427e.pdf
2004-09-22
137
190
عبدالله
شفایی
1
AUTHOR
پى نوشت ها:
1
1. صحاح, اسماعیل بن حماد جوهرى, ج5/1895.
2
2. لسان العرب, ابن منظور, ج12/125.
3
3. دایرةالمعارف, الپترس البستانى, ج7/19.
4
4. مجمع البحرین, طریحى, ج6/39 (با تلخیص).
5
5. معجم البلدان, یاقوت حموى, ج2/289.
6
6. جواهر الکلام, محمدحسن نجفى, ج38/34.
7
7. تذکرةالفقهاء, حسن بن یوسف حلى, ج2/413 (چاپ سنگى).
8
8. جامع عباسى, شیخ بهائى/257 (چاپ سنگى).
9
9. الحاوى للفتاوى, جلال الدین عبدالرحمن سیوطى, ج1/179.
10
10. فقه الامام جعفر الصادق(ع), محمدجواد مغنیه, ج5و6/49.
11
11. درر الحکام, على حیدر, ج10و11/303.
12
12. حقوق مدنى, سید حسن امامى, ج1/122 و اموال و مالکیت, ناصر کاتوزیان/235.
13
13. حقوق اموال, محمدجعفر جعفرى لنگرودى/331.
14
14. شرایع الاسلام, ج6/275; ر.ک: دروس, ج3/60; المهذب, ج2/31; العناوین, ج1/327; مبسوط, ج3/272; تحریر الوسیله, ج2/193.
15
15. حقوق مدنى, مصطفى عدل/89; حقوق مدنى, سید حسن امامى, ج1/123; حقوق اموال, جعفرى لنگرودى/330; اموال و مالکیت, ناصر کاتوزیان/235.
16
16 . قانون مدنى در نظم حقوقى کنونى, ناصر کاتوزیان / 228 .
17
17. دایرةالمعارف بستانى, ج7/19.
18
18. شمارش این موارد را از منابع ذیل برگرفته ایم: جواهر الکلام, ج38/34; جامع المدارک, ج5/230.
19
19. براى شمارش موارد فوق به منابع زیر مراجعه کنید: 1. حقوق اموال, جعفرى لنگرودى; حریم املاک, عباس زراعت, (پایان نامه کارشناسى ارشد دانشگاه تهران); حریم در حقوق ایران و فرانسه, محمدحسین پوراحمدى (پایان نامه کارشناسى ارشد دانشگاه شهید بهشتى); و نیز سایت هاى اینترنتى اداره برق و سازمان میراث فرهنگى.
20
20. مفتاح الکرامه, سید محمدجواد حسینى عاملى, ج7/14.
21
21. جامع المقاصد, على بن حسین کرکى, ج7/20.
22
22. مسالک الافهام, زین الدین بن على العاملى, ج12/46.
23
23. تذکرةالفقهاء, جمال الدین حسن مطهر حلى, ج2/410.
24
24. جواهر الکلام, ج38/34.
25
25. همان; جامع المدارک, سید احمد خوانسارى, ج5/232.
26
26. همان.
27
27. وسایل الشیعه, حر عاملى, ج17/336.
28
28. معجم الرجال الحدیث, سید ابوالقاسم الخویى, ج16/9 ش10136; 17/241, ش11093.
29
29. جواهر الکلام, ج38/34.
30
30. جامع المدارک, ج5/232 و233.
31
31. تهذیب الاحکام, شیخ طوسى, ج7/141; فروع کافى, کلینى, ج5/276.
32
32. جواهر الکلام, ج38/35; جامع المدارک, ج5/232.
33
33. معجم رجال الحدیث, آیةالله خویى, ج3/171, ش1052 و1065.
34
34. مفتاح الکرامه, ج7/15.
35
35. نگارنده بحث مال بودن منفعت را از دیدگاه مذاهب اسلامى و فقه شیعه به صورت مفصل در مقاله (حق التألیف از دیدگاه فقه تطبیقى) آورده است, جوینده بایستى به آن مقاله در مجله فقه شماره37 و38 مراجعه کند.
36
36. فروع کافى, ج5/295, ح2; التهذیب, ج7/144, ح642; وسایل, ج17/339, ب11, کتاب احیاء موات, ج6.
37
37.فروع کافى, ج5/296; التهذیب, ج7/145, ح64; وسایل, ج17/339, ح5.
38
38.فروع کافى, ج5/296, ح6; التهذیب, ج7/145, ح644; وسایل, ج17/339, ح3.
39
39. المهذب, عبدالعزیز بن براج, ج2/31; المبسوط, محمد بن الحسن طوسى, ج3/272.
40
40. تنقیح الرائع, جمال الدین فاضل مقداد/100; جواهر الکلام, ج38/44.
41
41. ر.ک: جواهر الکلام, ج38/44; جامع المدارک, ج5/238; مسالک الافهام, ج12/414; مختلف الشیعه, ج6/171.
42
42. وسایل الشیعه, ج17/342 و343.
43
43. همان/344, ح1.
44
44. همان, پاورقى.
45
45. مرآة العقول, ج19/398.
46
46. همان, ج17/344.
47
47. جواهر الکلام, ج38/45.
48
48.تنقیح الرائع, جمال الدین فاضل مقداد/100.
49
49. همان/101.
50
50.جواهر الکلام, ج38/45.
51
51. همان/46.
52
52. جامع المدارک, ج5/239.
53
53. مختلف الشیعه, حسن بن یوسف بن مطهر, ج6/171 و172.
54
54. مسالک الافهام, ج12/414.
55
55. کفایةالاحکام, محمدباقر بن محمد مؤمن سبزوارى/240 و241 (چاپ سنگى).
56
56. منهاج الصالحین با تعلیقه شهید صدر, سید محمدباقر صدر, ج2/181, پاورقى ش2.
57
57. تذکرةالفقهاء, جمال الدین حسن بن یوسف بن مطهر حلى, ج2/410 (چاپ سنگى).
58
58. مسالک الافهام, ج12/406.
59
59. وسایل الشیعه, با تعلیقه ابوالحسن شعرانى, ج17/343.
60
60. استفتائات امام خمینى, ج2/586.
61
61. همان/587.
62
62. تحریر الوسیله, ج2/191.
63
63. تحریر المجله, محمدحسین آل کاشف الغطا, ج2/256.
64
64. فقه الامام جعفر الصادق(ع), محمد جواد مغنیه, ج5و6/50.
65
65. الاراضى, محمد اسحاق فیاض/138 (با تلخیص).
66
66. منهاج الصالحین, سید ابوالقاسم خویى, با فتاوى حسین وحید خراسانى, ج3/178.
67
67. همان.
68
68. همان.
69
69. قاعده لاضرر ولاضرار, ضیاءالدین عراقى/185; تقریر سید مرتضى موسوى خلخالى, تحقیق سید قاسم حسینى جلالى.
70
70. العناوین, میرفتاح حسینى مراغى, ج1/317.
71
71. ر.ک: الفقه, سید محمد حسینى شیرازى, ج80; تحریر الوسیله, امام خمینى, ج2.
72
72. براى دیدن تفصیل مطلب ر.ک: سوء استفاده از حق, حمید بهرامى احمدى/332.
73
73. میرفتاح ابتدا نظر مرحوم نراقى را نقل کرده و پس از آن رد مى کند و بر اثبات نظر خود, پنج دلیل اقامه مى کند. (ر.ک: العناوین, ج1/317).
74
74. حقوق مدنى اموال و مالکیت, ناصر کاتوزیان/229.
75
75. دایرةالمعارف حقوقى, محمدجعفر جعفرى لنگرودى, ج3/90.
76
76. مجموعه رویه قضایى ـ حقوقى, احمد متین دفترى/295.
77
77. حقوق اموال, محمدجعفر جعفرى لنگرودى/323.
78
78. قانون مدنى در نظم حقوقى کنونى, ناصر کاتوزیان/98.
79
79. حریم در حقوق ایران و فرانسه (پایان نامه), محمدحسین پوراحمدى (ر.ک: سایت سازمان مدارک علمى ایران به آدرس اینترنتى:
80
http:// database.irandoc. ac.ir/scripts
81
80. الحاوى للفتاوى, جلال الدین عبدالرحمن سیوطى, ج1/190ـ178.
82
81. شرح مجلةالاحکام, على حیدر, ج3/309.
83
82. تحریر المجله, ج2/256.
84
83. المحلّى, ابن حزم اندلسى, ج8/239; دارالجلیل, بیروت.
85
ORIGINAL_ARTICLE
مکتب اصولى امام خمینى2
https://jf.isca.ac.ir/article_3253_d41d8cd98f00b204e9800998ecf8427e.pdf
2004-09-22
191
202
احمد
مبلغی
1
AUTHOR
پى نوشت ها:
1
1. انوار الهدایه, ج1/106.
2
2. همان.
3
3. کفایه/57.
4
4. فوائد الاصول, ج4/494.
5
5. الاسراء, آیه 23.
6
6. تنقیح الاصول, ج2/396.
7
7. همان.
8
8. سوره اسراء, آیه 15.
9
9. همان, آیه 15 ـ 13 .
10
10. تنقیح الاصول, ج3/208.
11
11. انوار الهدایه, ج1/275.
12
ORIGINAL_ARTICLE
فقه و ضرورت مدخل نگارى
https://jf.isca.ac.ir/article_3254_d41d8cd98f00b204e9800998ecf8427e.pdf
2004-09-22
203
219
رضا
اسلامی
1
AUTHOR
ى نوشت ها:
1
1. دروس فى علم الاصول, الحلقة الاولى, شهید صدر/104, تحت عنوان (اهمیة علم الاصول فى عملیة الاستنباط)
2
2. مانند: مقدمه کتاب السرائر, ابن ادریس; مقدمه اصول الاستنباط, سید على نقى حیدرى; نیز مى توان به تاریخ علم الاصول مندرج در نفس مباحث کتاب (المعالم الجدیدة) اثر شهید سید محمدباقر صدر اشاره کرد.
3
3. مانند: مقدمه شیخ محمدمهدى آصفى و سید محمد کلانتر بر شرح (اللمعة الدمشقیه)
4
4. مانند: موسوعة طبقات الفقها, لجنه علمى در مؤسسه امام صادق و مقدمه آن به قلم استاد جعفر سبحانى.
5
5. یکى از موارد روشن تقریر شیخ انصارى در کتاب (فرائد الاصول) است; ایشان در تقریر دلیل اجماع بر صحت اجراى برائت در شبهات حکمیه سیر تاریخى و تطور اقوال را به خوبى نشان مى دهد.
6
6. مانند: المدخل فى التعریف بالفقه الاسلامى, محمد مصطفى شلبى; تاریخ التشریع الاسلامى, محمد خضرى بک; علم اصول الفقه وخلاصة تاریخ التشریع الاسلامى, عبدالوهاب خلاف; المدخل الفقهى العام, مصطفى احمد زرقا; تاریخ الفقه الاسلامى, عمر سلیمان اشقر; مدخل لدراسة الشریعة الاسلامیة, یوسف قرضاوى; الفکر السامى فى تاریخ الفقه الاسلامى, محمد بن حسن حجوى فاسى; المدخل للتشریع الاسلامى, محمد فاروق نبهان; مدخل الفقه الاسلامى, محمد سلام مدکور; تاریخ الفقه الاسلامى, محمدعلى سایس; الاجتهاد, عبدالمنعم نمر; مجموعه بحوث فقهیه, عبدالکریم زیدان; تاریخ التشریع الاسلامى, منّاع القطّان.
7
7. مانند: تاریخ فقه و فقها, دکتر ابوالقاسم گرجى; ادوار اجتهاد, محمد ابراهیم جناتى و منابع اجتهاد از همو; ادوار فقه, محمود شهابى; مقدمه اى بر فقه شیعه, حسین مدرسى طباطبایى; مقدمه موسوعة طبقات الفقهاء, جعفر سبحانى; ادوار علم الفقه واطواره, على آل کاشف الغطاء.
8
8.رهبر خرد, استاد محمود شهابى/5.
9
9. رک: گنجینه خرد, مهدى هادوى تهرانى, ج1/21.
10
10. براى اطلاع از تقابل اندیشه در زمینه مباحث فلسفه فقه, ر.ک: گفت وگوهاى فلسفه فقه/100ـ54 و /152ـ102. (تقابل دیدگاه هاى محمد مجتهد شبسترى و دکتر ناصر کاتوزیان.)
11
11. براى نمونه ر.ک: علم اصول الفقه, عبدالوهاب خلاف/91 و100; المدخل الفقهى العام, مصطفى احمد زرقا/122 (در بحث از حجیت استحسان و استصلاح).
12
12. براى نمونه: مصطفى شلبى در المدخل/100 گوید: اجتهاد پیامبر منبع مستقلى براى تشریع جداى از کتاب و سنت حساب نمى شود, ولى عبدالوهاب خلاف در علم اصول الفقه/268 گوید: مصدر تشریع در عهد نبوى جز وحى الهى و اجتهاد رسول خدا(ص) چیز دیگرى نبود. چنان که در مورد امکان و وقوع اجتهاد از سوى صحابه رسول خدا در عصر نبوت نیز اختلاف وجود دارد. (رک: اجتهاد و سیر تاریخى آن از دیدگاه اهل سنت, احمد نعمتى/192.)
13
13. آثار هر یک از این دانش مندان در تعلیقه 6 اشاره شد.
14
14. المدخل الفقهى العام, ج1/56.
15
15. تاریخ الفقه الاسلامى/21.
16
16. مانند: ادوار اجتهاد, محمد ابراهیم جناتى/240ـ 85 (در بیان دوره دوم و سوم از ادوار اجتهاد).
17
17. ر.ک: فقه و قانون گذارى, ابراهیم شفیعى سروستانى.
18
18. البته تأثیر و تأثرات اجمالى را نباید نادیده گرفت. شهید صدر در المعالم الجدیده/69, فقه سنى را عامل محرکى براى نمو فقه شیعى یاد مى کند و توقف نسبى حرکت فقهى بعد از شیخ طوسى را تا حدى متأثر از توقف حرکت علمى در میان اهل سنت مى داند و چنین تعبیر مى کند: (إن نمو الفکر العلمی والاصولی لدى الشیعة لم یکن منفصلاً عن العوامل الخارجیة التی کانت تساعد على تنمیة الفکر والبحث العلمى ومن تلک العوامل عامل الفکر السنى لأن البحث الاصولی فی النطاق السنی ونمو هذا البحث وفقاً لاصول المذهب السنی کان حاقراً باستمرار للمفکرین من فقهاء الامامیة لدراسة تلک البحوث فی الاطار الامامی ووضع النظریات التی تتفق معه فی کل مایثیره البحث السنی من مسائل ومشاکل والاعتراض على الحلول المقترحة من قبل الآخرین.)
19
19.ناگفته نماند که در (ادوار اجتهاد) اثر استاد محمد ابراهیم جناتى عناوین قرار داده شده براى دوره هاى هشت گانه فقه, همه به گونه اى انتخاب شده که معرف تحولات علمى واقع در آن دوره است و بدین جهت, عنوان بندى ادوار امتیاز خاصى دارد, ولى از نظر ما اصل تقسیم بندى ایشان و نوع عناوین داراى اشکال است, براى نمونه: استیلاى اخباریان در اوایل قرن یازدهم هجرى, مبدأ ورود به دوره جدیدى محسوب نشده و دوره پنجم از زمان ابن ادریس (م598هـ.ق) تا زمان وحید بهبهانى (م1205هـ.ق) امتداد یافته و (عصر گسترش استدلال در مسائل اجتهادى) عنوان گرفته است و نیز در تاریخ فقه و فقها اثر دکتر ابوالقاسم گرجى/113, دوره نهم از ادوار نه گانه فقه, به نام عصر حاضر یاد شده که معرف نوع تحول علمى پدید آمده در این دوره نیست.
20
20.رک: تاریخ حصر الاجتهاد, آقا بزرگ تهرانى و نیز مقاله (تاریخ حصر الاجتهاد فى المذاهب الاربعه) به قلم شیخ محمد هادى یوسفى غروى در مجله الفکر الاسلامى, شماره12 سال سوم که ترمیم و تکمیل نوشته آقا بزرگ تهرانى است.
21
21. رک: الفکر السامى, ج1/60.
22
22. رک: علم اصول الفقه/268.
23
23. رک: مجله طلوع, سال2, شماره7, پاییز1382 (فوائد فقه مقارن از آیةالله ناصر مکارم شیرازى).
24
24. این جهت گیرى مطلوب براى مدخل فقه در کتاب (نقش قرآن در استنباط) اثر سیف الله صرامى به خوبى دیده مى شود.
25
25. رک: مقدمه (الفتاوى الواضحة) از شهید سید محمدباقر صدر.
26
26. رک: الفقه الاسلامى وادلته, دکتر وهبه زحیلى, ج2/20.
27
27. رک: تجدید الفقه الاسلامى/74ـ14.
28
28. رک:المدخل فى التعریف بالفقه الاسلامى, محمد مصطفى شلبى/323.
29
29. وسائل الشیعه, باب9 از ابواب قبله, حدیث اوّل.
30
30. مجله فقه, شماره 38و37, (پارادایم هاى فقهى), احمد مبلغى/3.
31
31. المدخل الفقهى العام, مصطفى احمد زرقا, ج1/287ـ239.
32
32. همان/288 به بعد.
33
ORIGINAL_ARTICLE
نگاهى به بخش سوم رؤیت هلال
https://jf.isca.ac.ir/article_3255_d41d8cd98f00b204e9800998ecf8427e.pdf
2004-09-22
220
243
رضا
مختاری
1
AUTHOR
پى نوشت ها:
1
1. کسانى که در یک سال در گذشته اند, در صورت تشخیص ماه و روز وفات, آن که زودتر مرحوم شده پیش تر آمده است. براى نمونه: آیةالله سید احمد خوانسارى در ربیع الآخر و آیةالله شیخ محمدرضا طبسى در ربیع الاوّل سال 1405; و آیةالله شهید سید محمدباقر صدر و شیخ محمدجواد مغنیه هر دو در سال 1400, ولى مرحوم مغنیه پیش از آیةالله صدر, از دنیا رفتند. از این رو, آیةالله طبسى پیش از آیةالله خوانسارى و مرحوم مغنیه پیش از شهید صدر قرار گرفته اند.
2
2. یعنى در این بخش, علامه حلى ذیل شماره 21 آمده است.
3
3. گفتنى است که این بزرگواران بر مناسک حج امام خمینى حاشیه نزده اند, بلکه برخى از فاضلان, براى سهولت دسترس به فتاوى گوناگون, انظار آنان را ذیل مناسک امام درج کرده اند.
4
4. به جز کتب تفسیر که در بخش اول: آیات رؤیت هلال, و کتب حدیث و شرح حدیث که در بخش هفتم (احادیث رؤیت هلال), مطالب آنها را نقل کرده ایم.
5
5. رک: ذریعه, ج25/180.
6
6. رک: همان, ج24/295.
7
7. مجموع سخن ایشان در این کتاب درباره هلال این است: (وأمّا شهر رمضان فعلامته رؤیة الهلال) فیجب على من رآه وإن لم یثبت فی حق غیره (أو مضیّ ثلاثین یوماً من) هلال (شعبان) و إن لم یر هلال رمضان (أو قیام البیّنة) العادلة (بالرؤیة الهلال خ ل)), ولایکفی الشاهد الواحد وإن کان عادلاً. (کفایة المحصلین, ج1/270 و271).
8
8. ابوریحان بیرونى در الآثار الباقیة/73 گوید: (سنة القمر ثلاثمئة وأربعة وخمسون یوماً وخمس وسدس). این سخن را فخرالدین در ایضاح( ج1/250) با تفصیل نقل کرده و منبع اصلى کلام التنقیح الرائع, سخن فخرالدین است:
9
(لأنّ السنة الهلالیة ثلاثمئة وأربعة وخمسون یوماً وخمس وسدس یوم; لعود القمر إلى النقطة التی سار منها بحرکته الخاصة فی هذه المدة, فإذا کان أوّل السنة الماضیة السبت, کان أوّل السنة المستقبلة الأربعاء, لأنّ آخر ثلاثمئة وخمسین یوماً الجمعة, فإذا کملت العدد بأربعة أیّام کان کما قلنا, فاعتبر عدّ خمسة أیّام من الماضیة ویصام یوم الخامس ـ أو السادس فی السنة الکبیسة ـ وهی الخامسة من السنة المفروضة أوّلاً, وکذا فی کلّ خمس سنین).
10
محقق خوانسارى نیز در مشارق الشموس گوید: (السنة الهلالیة ثلاثمئة وأربعة وخمسون یوماً, وثمان ساعات وثمانیة وأربعون دقیقة) معلوم است که 8ساعت و48دقیقه مساوى است با 4ساعت و 1 روز, و 4ساعت و 48دقیقه و 1 روز.
11
9. شهید در دروس سایر مسائل حج ـ از جمله وظایف امیر الحاج ـ را هم خیلى عالى و جامع بحث کرده است, به طورى که خود وى نیز در پایان کتاب الحج دروس, ج1/501 گوید: (وقد أتینا منه بحمدالله فی هذا المختصر ما لم یجتمع فی غیره من المطوّلات, فلله الشکر على جمیع الحالات). و این ظاهراً بدین دلیل است که شهید بسیار به حج مشرف شده و ظاهراً سمتى هم داشته است و حتى پیش از دست گیرى منجر به شهادتش نیز مشرّف بوده است; زیرا در اشعارش خطاب به بیدمر حاکم شام گوید:
12
(فـی کـلّ عـامٍ لـنـا حــجّ وکـان لـنـا فی خدمة النجل فی ذی العام مختصر)
13
رک: الشهید الاول: حیاته وآثاره (باب دوم, فصل سوم) به قلم این ناچیز.
14
10. براى نمونه: امام خمینى پس از پیروزى انقلاب فتوى دادند که: در ثبوت اول ماه ذوحجه در مکه, متابعت از اهل سنت مطلقاً لازم و مجزى است, ولو با قطع به خلاف. در حالى که پیش تر در مسأله قائل به تفصیل بودند. (رک: مجلد چهارم این مجموعه.)
15
11. رک: جمع پریشان, ج2, مقاله (إرشاد الأذهان و دیگر آثار فقهى علامه حلى).
16
12. رک: سخنان آیةالله شیخ محمدتقى آملى در مصباح الهدى, که در مجلد چهارم همین مجموعه خواهد آمد.
17
13. رؤیت هلال, ج3/1627.
18
14. همان, ج4.
19
15. ذریعه, ج10/16, ش79; همان/20ـ19.
20
16. سید محمد مجاهد مناهل را بعد از وفات پدر بزرگوارش صاحب ریاض, و مصابیح را در دوران حیات ایشان نوشته است: زیرا از ایشان در مصابیح با دعاى (دام ظله العالى) و در مناهل با دعاى (قدّس سرّه) یاد کرده است.
21
17. رؤیت هلال, ج3/1549ـ1550.
22
18. همان/1551 و1552.
23
19. همان/1547.
24
20. همان/1551.
25
21. همان/1550.
26
22. همان/2120.
27
23. همان/1743.
28
24. همان, ج4.
29
25. همان.
30
26. همان.
31
27. همان.
32
28. همان.
33
29. همان.
34
ORIGINAL_ARTICLE
فقه و اینترنت
https://jf.isca.ac.ir/article_3256_d41d8cd98f00b204e9800998ecf8427e.pdf
2004-09-22
244
251
مجید
غلامی
1
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
برگزیده هاى پژوهشکده فقه و حقوق در ششمین مراسم تجلیل از پژوهشگران برتر حوزه دین
https://jf.isca.ac.ir/article_3257_d41d8cd98f00b204e9800998ecf8427e.pdf
2004-09-22
252
263