ORIGINAL_ARTICLE
حوزه ها و سرفصلهاى مطالعاتى فقه حجاب
https://jf.isca.ac.ir/article_3169_d41d8cd98f00b204e9800998ecf8427e.pdf
2007-03-21
3
52
احمد
مبلغی
1
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
درآمدى بر مبانى کلى فقهى حجاب و مسئولیت دولت اسلامى
دخالت حکومت اسلامى در پاى بندى جامعه به حکم حجاب را از منظر فقهى در چند شاخه مى توان پى گرفت. این شاخه ها که از آن مى توان به مبانى فقهى مسئولیت در اجراى حکم حجاب حاکم یاد کرد, از یک سو به ماهیت حکم حجاب و فلسفه آن برمى گردد و از سوى دیگر به حوزه عملکرد و عرصه مسئولیت حکومت اسلامى. در قسم نخست باید دید خاستگاه حجاب در این زمینه چه اقتضایى دارد, و در قسم دوم نسبت حکم حجاب با محدوده اختیارات و مسئولیت حاکم چیست؟ این مقاله با صرف نظر از اقتضائات و مصالحى که هنگام اجراى هر حکمى از جمله حجاب باید مورد توجه قرار گیرد, از پنج منظر کلى فقهى به تبیین اصل مسئولیت و عدم مسئولیت حکومت درباره حکم حجاب مى پردازد: خاستگاه فقهى و فلسفه حکم حجاب, نسبت حکومت با حوزه خصوصى و شخصى, نسبت حکومت با حفظ شعائر و مقدسات, وظیفه امر به معروف و نهى از منکر در حوزه حکومت, و مسئولیت هاى حکومت اسلامى, که خود از چند منظر پى گیرى شده است. در مقاله نشان داده شده که اثبات حق یا وظیفه مداخله حکومت, براساس مبانى یاد شده یکسان نیست. در پایان نیز به انگیزه تکمیل بحث, به نسبت میان حکم حجاب و قانون و پرسش هایى که در این زمینه وجود دارد توجه داده شده است.
https://jf.isca.ac.ir/article_3170_d41d8cd98f00b204e9800998ecf8427e.pdf
2007-03-21
12
52
حجاب
حکومت اسلامى
مفسده
تعزیر
جامعه
سید ضیآء
مرتضوی
1
AUTHOR
پی نوشت ها:1. کافى, ج5, ص524.2. نک: مرآة العقول, ج20, ص353.3. النهایة,4. سرائر, ج2, ص610.5. نک: کافى, ج5, ص358.6. وسائل الشیعه, ج1, ص365; نیز نک: حدیث 2, همین باب.7. کافى, ج5, ص524.8. نک: مرآة العقول, ج20, ص353.9. احزاب, آیه 59.10. وسائل الشیعه, ج3, ص297 ـ 299.11. همان, ص298, ح9.12. همان, ح8.13. نک: وسائل الشیعه, ج14, ص138 ـ 141.14. علل الشرایع, ج2, ص564; عیون اخبار الرضا(ع), ج2, ص96.15. (القواعد من النساء اللاتى لایرجون نکاحاً فلیس علیهن ّ جناح ان یضعن ثیابهنَّ غیر متبرّجات بزینة و أن یستعففن خیر لهن ّ و اللّه سمیع علیم.) (نور, آیه 60)16. صحیفه امام, ج17, ص139.17. عوالى اللآلى, ج3, ص441; مقنعه, ص777.18. ماه نامه زنان, ش103, ص116, مهر 82.19. خبرنامه داخلى جبهه مشارکت, شماره 75, 4 آذر 1385.20. کافى, ج7, ص268.21. وسائل الشیعه, ج14, ص148.22. نک: وسائل الشیعه, ج8, ص15 ـ 16.23. توبه, آیه 71.24. نک: مختلف الشیعه, ح4, ص475.25. نک: دراسات فى ولایة الفقهیه, ج2, ص219 ـ 220.26. آل عمران, آیه 104.27. نک: وسائل الشیعه, ج11, ص400.28. ماه نامه زنان, مهر 82, شماره 103, ص16 ـ 17.29. کافى, ج5, ص537.30. همان.31. سنن ابى داود, ج2, ص580.32. مسند احمد, ج1, ص251; سنن نسائى, ج5, ص119; قاموس الرجال, ج8, ص419; الاصابه, ج5, ص212.33. وسائل الشیعه, ج218, ص580.34. مبسوط, ج8, ص69.35. شرایع الاسلام, ج4, ص168; قواعد الاحکام, ج2, ص262.36. جواهر الکلام, ج41, ص448.37. کشف اللثام, ج10, ص544.38. نساء, آیه 31.39. نک: کافى, ج7, ص174 ـ 176, ح4 و 6 و 7 و 11 و 12.40. کافى, ج5, ص55.41. کافى, ص419.42. مقدمه, فصل 32 از فصل 3.43. دراسات فى ولایة الفقیه, ج2, ص270.44. جواهر الکلام, ج41, ص672.45. معالم القربه, چاپ مصر, ص80.46. تحف العقول, ص25.47. نهج البلاغه, خطبه 164.48. علل الشرایع, ج1, ص95.49. دراسات فى ولایة الفقیه, ج2, ص22.50. روزنامه نشاط, 17 خرداد 78, ص3.51. حقوق اساسى در جمهورى اسلامى ایران, سیدجلال الدین مدنى, ج4, ص451.52. نک: سیدضیاء مرتضوى, مسائل زنان; پرسشگرى و شبهه شناسى, نشر میثم تمّار, 1385.
1
ORIGINAL_ARTICLE
مبانى مسئولیت حکومت اسلامى در ترویج حجاب
شریعت اسلام, دربرگیرنده احکام ثابت و جاودان است. این احکام به زمان حضور معصومان(ع) اختصاص ندارد, بلکه در زمان غیبت نیز لازم الاجرا هستند. در اندیشه شیعى, حکومت مشروع در زمان غیبت ـ که بر عهده فقیه جامع الشرایط است ـ مسئولیت اجراى همه این احکام را برعهده دارد; به این معنا که در شرایط زمانه خود, زمینه تحقق همه احکام اسلام را و در فرض تزاحم میان احکام اسلام, زمینه تحقق بیش ترین و مهم ترین احکام اسلام فراهم را مى کند, چه مجرى این احکام, خود حکومت باشد, چه دیگران. البته نوع وظیفه حکومت نسبت به احکامى که مجرى آن, خود حکومت یا دیگران است, تفاوت دارد. از سوى دیگر, حجاب یکى از احکام اسلام و از واجبات آن است و چه از امور اجتماعى به شمار آید و چه از امور فردى, حکومت باید زمینه هاى تحقق آن را فراهم سازد. در این زمینه باید از همه مراتب امر و نهى قلبى, زبانى و عملى, با ظریف ترین شیوه هاى هنرى و مؤثر و کارشناسى شده و تشویق ها و تنبیه ها و محرومیت ها و محدودیت هاى جهت دهى براى ترویج حجاب, با رعایت مصالح زمانه بهره گیرد.
https://jf.isca.ac.ir/article_3171_d41d8cd98f00b204e9800998ecf8427e.pdf
2007-03-21
53
95
حکومت اسلامى
مسئولیت
اختیارات
ترویج حجاب
امر به معروف و نهى از منکر
حسبه
تعزیر
حسنعلی
علی اکبریان
ha.aliakbarian@gmail.cim
1
AUTHOR
پی نوشت ها:1 . کلینى, کافى, ج 1, ص 58. عن زراره قال: (سألت أبا عبدالله(ع) عن الحلال والحرام فقال: حلال محمد حلال أبدا إلى یوم القیامه وحرامه حرام أبدا إلى یوم القیامه, لا یکون غیره ولا یجیى غیره, وقال: قال على(ع): ما أحد ابتدع بدعه إلا ترک بها سنه).2 . حج, 41.3 . نهج البلاغه, خطبه 34, ص 80.4 . نهج البلاغه, خطبه 105, ص 186.5 . نهج البلاغه, خطبه 131, ص 240; تحف العقول, ص 239. این سخن از امام حسین(ع) نقل شده است.6 . کلینى, کافى, ج 1, ص 200.7 . شیخ صدوق, عیون أخبار الرضا(ع), ج 1, صص 107 و 108.8 . ابن شعبه حرانى, تحف العقول, ص 25.9 . محمد باقر مجلسى, بحار الانوار, ج 90, ص 41.10 . نهج البلاغه, خطبه 164, ص 302.11 . تحف العقول, ص 238.12 . عبدالله جوادى آملى, ولایت فقیه, ص 151.13 . حسین على منتظرى, دراسات فى ولایة الفقیه و فقه الدولة الاسلامیه, ج 2, ص 6, ج 7, به نقل از: ماوردى, الأحکام السلطانیه, ص 15: (والذى یلزمه من الأمور العامة عشره أشیاء أحدها: حفظ الدین على أصوله المستقره وما أجمع علیه سلف الأمة, فإن نجم مبتدع أو زاغ ذو شبهه عنه أوضح له الحجه وبین له الصواب وأخذه بما یلزمه من الحقوق والحدود, لیکون الدین محروسا من خلل و الأمه ممنوعة من زلل… . و الرابع: إقامه الحدود, لتصان محارم الله تعالى عن الانتهاک وتحفظ حقوق عباده من إتلاف و استهلاک).14 . مجله حکومت اسلامى, ش 24, ص63.15 . زمر, 7: (و لا یرضى لعبادة الکفر).16 . بقره, 256.17 . یونس, 99.18 . نحل, 125.19 . احزاب, 6.20 . مانند مسئله ولایت.21 . مانند مسح در وضو.22 . اگر حکم حجاب از احکام فردى باشد, حکم نماز و روزه به طریق اولى از احکام فردى خواهند بود.23 . (ووجدنا أول المخلوقین وهو آدم علیه السلام لم یتم له البقاء و الحیاة إلا بالامر والنهى قال الله عزوجل: (یا آدم اسکن أنت و زوجک الجنه و کلا منها رغداً حیث شئتما و لاتقربا هذه الشجره) فدلّهما على ما فیه نفعهما و بقائهما ونهاهما عن سبب مضرتهما, ثم جرى الامر و النهى فى ذریتهما إلى یوم القیامة).24 . اگر کسى این امر و نهى را اجتماعى بداند, باید به طریق اولى, حجاب را اجتماعى بداند.25 . در قانون اساسى نیز (که براى تأیید و استیناس ذکر شد), صفت فقاهت در رهبر شرط شده است و به مجتهد متجزى, فقیه گفته نمى شود.26 . این مصالح در همین نوشتار بررسى مى شوند.27 . در این جا صرف امکان اقتضاى اکراه و اجبار در فروع دین به دلیل مصالح یادشده کافى است که اولویت یادشده شکسته شود, ولى این که آیا این اقتضا فعلیت دارد یا نه, بعد بررسى خواهد شد.28 . مانند: (عن ابى عبدالله(ع) قال: سألته عن الخادم تقنع رأسها فى الصلاة؟ قال: اضربوها حتى تعرف الحره من المملوکه). وسائل الشیعه, ج4, ص411; دیگر روایات باب (عدم وجوب تعظیمة الامة رأسها فى الصلاة) (باب 29) از ابواب لباس مصلى.29 . در علم فقه و اصول فقه توضیح داده شده است که از حکمت نمى توان حکم استنباط کرد, ولى نویسنده در ممنوعیت این گونه استنباط از حکمت, اشکال دارد. به هر حال, این مقدار از وارد کردن احتمال در استدلال سبب ضعف آن مى شود.30 . برخى از آن ها در بند (ب) مقایسه این سه روش بیان مى شود.31 . حج, 41.32 . مانند: روایت (داود بن فرقد, عن أبى عبد الله(ع), عن رسول الله(ص): إن الله قد جعل لکل شىء حدا وجعل لمن تعدى ذلک الحد حداً). (وسائل الشیعه, ج28, ص14) و روایت (ابن رباط عن أبى عبدالله(ع), قال: قال رسول الله(ص): إن الله عزوجل جعل لکل شىء حداً وجعل على من تعدى حداً من حدود الله عزوجل حداً). (همان, ص15).33 . مانند: شیخ طوسى, مبسوط, ج8, کتاب أشربه, ص 69: (کل من أتى معصیه لا یجب بها الحد فإنه یعزر. مثل أن سرق نصابا من غیر حرز, أو أقل من نصاب من حرز, أو وطى أجنبیه فیما دون الفرج أو قبلها, أو شتم إنسانا أو ضربه, فإن الإمام یعزره. ); محقق حلى, حدود شرایع, ج 4, ص 168: (کل من فعل محرما أو ترک واجبا فللإمام تعزیره بما لا یبلغ الحد. وتقدیره إلى الإمام, و لایبلغ به حد الحر فى الحر ولا حد العبد فى العبد. ); علامه حلى, قواعد, ج2, ص 262: (وکل من فعل محرما أو ترک واجبا کان للإمام تعزیره بما لا یبلغ الحد لکن بما یراه الإمام, ولا یبلغ حد الحر فى الحر ولاحد العبد فى العبد. ); محمد حسن نجفى, جواهر الکلام, ج 41, ص 448: (لا خلاف ولا إشکال نصا وفتوى. ) نک: دراسات فى ولایة الفقیه و فقه الدولة الاسلامیه, ج 2, ص 305.34 . زیرا تأثیر این امور بر دیگران بسیار کم تر از بى حجابى و توجه آثار فعل به شخص مرتکب آن بسیار بیش تر از بى حجابى است.35 . طلحه بن زید عن أبى عبدالله(ع): (أن أمیرالمؤمنین(ع) أتى برجل عبث بذکره فضرب یده حتى احمرت ثم زوجه من بیت المال. زراره, عن أبى جعفر(ع), قال: (إن علیا(ع) أتى برجل عبث بذکره حتى أنزل فضرب یده حتى احمرت. قال: ولا أعلمه إلا قال: (وزوجه من بیت المال المسلمین). وسائل الشیعه, ج28, ص363.36 . صحیحه هشام بن سالم عن أبى عبد الله(ع): (أن أمیر المؤمنین(ع) رأى قاصا فى المسجد فضربه بالدره و طرده). وسائل الشیعه, ج28, ص367.37 . السکونى عن أبى عبدالله(ع) قال: (أتى أمیر المؤمنین(ع) برجل نصرانى کان أسلم ومعه خنزیر قد شواه وأدرجه بریحان. قال: ما حملک على هذا ؟ قال الرجل: مرضت فقرمت إلى اللحم. فقال: أین أنت عن لحم الماعز فکان خلفا منه, ثم قال: لو أنک أکلته لا قمت علیک الحد ولکنى سأضربک ضربا فلا تعد, فضربه حتى شغر ببوله). وسائل الشیعه, ج28, ص370.38 . دراسات فى ولایة الفقیه و فقه الدولة الإسلامیه, ج2, ص216.39 . محقق أردبیلى, مجمع الفائده, ج 7, ص 542: (و دلیل الامر و النهى لا یدل علیه, لان الجرح والقتل لیسا بامر و لانهى و دلاله دلیلهما على اکثر من ذلک غیر ظاهر. و لیس العقل مستقلاً بحیث یجد قبح المنکر الواقع و حسن الجرح و القتل لدفعه. و الاصل عدم الوجوب, بل لا یجوز الایلام الا بدلیل شرعى لقبحه عقلا و شرعا, بل لو لم یکن جوازهما بالضرب اجماعیا, لکان القول بجواز مطلق الضرب بمجرد ادلتهما المذکوره مشکلا).40 . نک: سیف الله صرامى, حسبه; یک نهاد حکومتى; قرضى, الحسبه فى الماضى و الحاضر.41 . بر خلاف برخى که امر و نهى قلبى را خشنودى از معروف و ناخشنودى از منکر دانسته اند, بسیارى, آن را به ابراز قلبى معنا کرده اند, مانند: محمد حسن نجفى از شیعه در جواهر الکلام, ج21, ص368 و قرطبى از اهل سنت در الجامع لاحکام القرآن, ج4, ص48.42 . شرایع, ج1, ص342.43 . حجرات, 12: (یا أیها الذین آمنوا اجتنبوا کثیرا من الظن إن بعض الظن إثم ولا تجسسوا ولا یغتب بعضکم بعضا أیحب أحدکم أن یأکل لحم أخیه میتا فکرهتموه واتقوا الله إن الله تواب رحیم).44 . دراسات فى ولایة الفقیه و فقه الدولة الاسلامیه, ج 2, صص 25 و 26.45 . همان, ج 2, ص279, به نقل از: معالم القربه, ص32: (فأما ما لم یظهر من المحظورات فلیس للمحتسب أن یبحث عنها ولا أن یهتک الأستار حذرا من الاستتار بها. قال النبى (ص): من أتى من هذه القاذورات شیئا فلیستتر بستر الله, فإنه من یبدلنا صفحته یقم حد الله علیه. ومن شرط المنکر الذى ینکره المحتسب أن یکون ظاهرا. فکل من ستر معصیه فى داره وأغلق بابه لا یجوز له أن یتجسس علیه إلا أن یکون ذلک فى انتهاک حرمه یفوت استدارکها, مثل أن یخبره من یثق بصدقه أن رجلا خلا برجل لیقتله أو بامرأه لیزنى بها).46 . تفاوت این دو احتمال در توضیح دو شرط دیگر خواهد آمد.47 . محقق و علامه حلى, ظن به عدم تأثیر و شهید اول و ثانى, علم به آن را مسقط تکلیف امر و نهى مى دانند. نک: شهید ثانى, مسالک الأفهام, ج 3, ص 102.48 . عجیب است که برخى از کسانى که در شرط آگاهى این احتمال را پذیرفته اند, در این جا آن را مطرح نکرده اند. نک: مسالک الأفهام, ج 3, ص 102: (و من ثم قیل هنا: إن الوجوب عند عدم تجویز التأثیر یندفع, دون الجواز, بل الاستحباب, بخلافه مع ظن الضرر, فإن الجواز یرتفع أیضا مع الوجوب).49 . مسالک الأفهام, ج 3, ص 102: (ومن ثم قیل هنا: إن الوجوب عند عدم تجویز التأثیر یندفع, دون الجواز, بل الاستحباب).50 . این مطلب از سخن رسول اکرم(ص) استفاده مى شود که فرمود: (کیف بکم إذا فسدت نسائکم و فسق شبانکم ولم تأمروا بالمعروف, ولم تنهو عن المنکر, فقیل له: ویکون ذلک یا رسول الله فقال: نعم وشر من ذلک, فیکف بکم إذا أمرتم بالمنکر ونهیتم عن المعروف فقیل له یا رسول الله ویکون ذلک فقال: نعم وشر من ذلک, کیف بکم إذا رأیتم المعروف منکرا والمنکر معروفا). کلینى, کافى, ج5, ص59.51 . اعراف, 163ـ165.52 . جواهر الکلام, ج21, ص 371.53 . دراسات فى ولایة الفقیه و فقه الدولة الاسلامیة, ج 2, ص 249.54 . (تعلیمکم کیلا تجهلوا ـ علمهم کتاب الله ـ یعرفهم أبواب ما فیه صلاحهم, ویحذرهم ما فیه مضارهم).55 . (تأدیبکم کیلا تعلموا ـ أحسن أدبهم على الاخلاق الصالحه).56 . (النصیحة لکم ـ الاجتهاد فى النصیحة).57 . (الابلاغ فى الموعظه).58 . (الاحیاء للسنه).59 . حج, 41: (الذین إن مکناهم فى الارض… أمروا بالمعروف).60 . (الامام یحل حلال الله و یحرم حرام الله ـ یفرض الفرائض).61 . (و أظهر أمر الاسلام کله, صغیره و کبیره).62 . (لنرد المعالم من دینک).63 . (نظهر الاصلاح فى بلادک).64 . (و یعرفهم أبواب ما فیه صلاحهم و یحذرهم ما فیه مضارهم).65 . (و شبهوا ذلک على المسلمین لانا وجدنا الخلق منقوصین محتاجین غیر کاملین إختلافهم وإختلاف أهوائهم وتشتت أنحاءهم فلو لم یجعل لهم قیما حافظا لما جاء به الرسول (ص) لفسدوا نحو ما بینا).66 . به روایتى که از رسول اکرم(ص) در پاورقى تذکر دوم عنوان (شرط احتمال تأثیر) گفته شد, توجه کنید. بر اساس این روایت, آخرین مرحله فساد جامعه, با انقلاب ارزش ها حاصل مى شود. پس مى توان نتیجه گرفت که اولین مرحله در اصلاح جامعه, برگرداندن ارزش هاى جامعه به ارزش هاى اسلام است.67 . (إقامه الحدود على مستحقیها ـ یقیم حدود الله ـ تقام المعطله من حدودک ـ إمضاء الحدود ـ یقیم فیهم الحدود و الاحکام).68 . (یذب عن دین الله). البته دفاع از دین مشتمل بر جنبه ایجابى نیز هست.69 . (بان یجعل علیهم فیه أمینا یمنعهم من التعدى و الدخول فیما حظر علیهم ـ فجعل قیما یمنعهم من الفساد).70 . (ولاتحاش فى أمره). البته کوتاه نیامدن از حق مشتمل بر جنبه ایجابى نیز هست.71 . (أمت أمر الجاهلیه إلا ما سنه الاسلام).72 . (أمات بدعة مجهوله).73 . حج, 41: (الذین إن مکناهم فى الارض… أمروا بالمعروف ونهوا عن المنکر).
1
ORIGINAL_ARTICLE
مبانى فقهى و حقوقى اختیارات نظام اسلامى در زمینه جلوگیرى از بدحجابى
گرچه برخورد با پدیده ناهنجار بدحجابى به دو صورت فرهنگى و حقوقى از اختیارات دولت اسلامى است, ولى به اعتقاد صاحب مقاله برخورد به شیوه فرهنگى مقدم بر شیوه حقوقى و جزایى است, آن هم بدین شکل که برخورد به شیوه فرهنگى به مثابه قاعده و شیوه برخورد حقوقى و قضایى به مثابه استثناء است. در این مقاله تلاش شده است تا وظایف دولت اسلامى در دو بخش فرهنگى و حقوقى تبیین شود و در بخش حقوقى با بررسى دلیل هاى گوناگون فقهى اختیار برخورد حقوقى و جزایى با پدیده ناهنجار بدحجابى براى دولت اسلامى به اثبات رسد. گرچه این گزینه در مرحله آخر و پس از جواب ندادن هیچ یک از شکل هاى گزینه فرهنگى است.
https://jf.isca.ac.ir/article_3172_d41d8cd98f00b204e9800998ecf8427e.pdf
2007-03-21
96
142
حجاب
اختیارات نظام اسلامى
مبانى و ادله
برخورد فرهنگى
برخورد حقوقى و قضایى
سعید
ضیائی فر
1
AUTHOR
پی نوشت ها:
1
1 . نحل, 125.
2
2 . براى نمونه نک: سید محمد حسین طباطبایى, المیزان, ج 4, ص 117.
3
3 . قرآن کریم در آیات متعددى, تزکیه و تهذیب اخلاق را به عنوان یکى از اهداف مهم بعثت ذکر مى کند (بقره, 129 و 151; آل عمران, 164; جمعه, 2) و پیامبر گرامى اسلامى, هدف بعثت خود را تعمیم مکارم اخلاق ذکر مى کند: (انما بعثت لاتمم حسن الاخلاق) (نک: محمد محمدى رى شهرى, میزان الحکمة ج 9, ص 321).
4
4 . براى نمونه نک: محمد مهدى نراقى, جامع السعادات, ج 1, صص 26و 27.
5
5 . براى نمونه نک: نور, 33; براى اطلاع از احادیث نک: محمد محمدى رى شهرى, همان, ج 6, ص 361 به بعد.
6
6 . براى نمونه در آیه 30 سوره نور, دستور به حفظ چشم و عورت به عفت و پاک دامنى معلل شده است.
7
7 . احزاب, 59.
8
8 . (قرآن کریم, به صورت عام, اهل تقوا نزد خداوند برتر و گرامى تر شمرده شده است: (ان اکرمکم عندالله اتقیکم) (حجرات, 13) که در واقع, نوعى مسابقه عملى براى کسب تقواى بیشتر است.
9
9 . امیرالمؤمنان على(ع) در روایتى مى فرماید: (امرنا رسول الله (ص) ان نلقى اهل المعاصى بوجوه مکفهرة) (حر عاملى, وسائل الشیعه, ج 16, ب 6). هم چنین در روایات متعددى از سازش کارى با گناه کار نهى شده و موجب استحقاق عقوبت دانسته شده است (نک: محمدباقر مجلسى, بحار الانوار, ج 12, ص 386, ج 14, ص 54; شیخ طوسى, تهذیب الاحکام, ج 6, ص 180). سازش کارى با گناه کار بدین معناست که نه تنها اقدامى براى هدایت وى و دست برداشتن او از گناه صورت نگیرد (نهى از منکر), بلکه در عمل به گونه اى با وى رفتار شود که بپندارد رفتارش درست است. ازاین رو, اگر بى اعتنایى و کم توجهى در صورت اصرار و به عنوان یکى از مراحل نهى از منکر صورت گیرد, امرى پسندیده و لازم است و این منافاتى ندارد با اینکه انسان براى جلب اعتماد گناه کار و اثرگذارى بر وى و دور کردن او از گناه به عنوان یکى از مراحل نهى از منکر, به صورت موردى به شخصیت وى اهمیت دهد. بنابراین, میان سازش کارى و نهى از منکر فرق آشکار وجود دارد و آن این است که سازش کار قصد اصلاح و هدایت گناه کار را ندارد, بلکه در برخى موارد, با رفتار خود, وى را تایید مى کند, ولى ناهى از منکر قصد اصلاح و هدایت وى را دارد. اگر هم به وى اهمیت مى دهد, به قصد اصلاح وى و به عنوان یکى از مراتب نهى از منکر است. بنابراین, میان این روایات و آنچه به عنوان (پند دل سوزانه و هنرمندانه) به عنوان یکى از آسیب هاى فرهنگ دین داران مطرح مى کنیم, ناسازگارى وجود ندارد.
10
10 . به گمان نگارنده, گذر کردن این پرسش در ذهن و اظهار شوخى گونه آن به زبان نشان دهنده آن است که فضاى موردنظر در پایین ترین سطح مطلوب آن هم فراهم نشده و نظام اسلامى در انجام این وظیفه خود موفق نبوده است.
11
11 . برخى پژوهش ها و نگارش ها منند (مسئله حجاب), (نظام حقوق زن در اسلام), (فرهنگ برهنگى و برهنگى فرهنگى) تحلیلى نو و عملى از حجاب), (حجاب از دیدگاه قرآن و سنت) حجاب در ادیان الهى), (فلسفه حجاب) و… در این زمینه نگاشته شده, ولى پاسخ گوى بسیارى از پرسش هاى جدى کنونى ـ ویژه در نگاهى جامع و نظام مند ـ نیست.
12
12 . نک: صحیفه امام, ج 21, ص 76. ایشان در درس خارج حکومت اسلامى در سفارش هایى که به شاگردان خویش براى استقرار نظام اسلامى بیان مى کرد, چنین مى فرمود: (شما قوانین اسلام و آثار و فواید آن را بنویسید و نشر کنید) (ولایت فقیه, ص 212).
13
13 . (ان الله یحب التوابین) (بقره, 222).
14
14 . نک: محمد محمدى رى شهرى, میزان الحکمة, ج 1, ص 555. هم چنین پیامبر گرامى اسلام در روایتى مى فرماید: (ان الله یحب ّ العبد و یبغض عمله) (نک: محمد باقر مجلیسى, بحار الانوار, ج 29, ص 601 و ج 46, ص 234 و ج 68, ص 367; نهج البلاغه, محمد دشتى, خطبه 154, المعجم المفهرس الالفاظ نهج البلاغه, ص 53 بند 9). مراد از بغض عمل گناه است آن گونه که در پاره اى دیگر از روایات آمده است (نک نهج البلاغه عبده, ص 331).
15
15 . نک: تحریر الوسیلة, ج 1, ص 481, مسئله 14.
16
16 . نظیر آیه شریفه (و لتکن منکم امة یدعون الى الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون) (آل عمران, 104). این آیه برخلاف دیگر آیات که همگى را به امر به معروف و نهى از منکر فرا مى خواند که ظاهر آن, تکلیف انفرادى هر یک از مکلفان است, این آیه, مردم را به طور مستقیم, به امر به معروف و نهى از منکر مکلف نساخته, بلکه از آن ها خواسته است گروهى را سامان دهند که آنان وظیفه دعوت به خیر و امر به معروف و نهى از منکر را به انجام رسانند و معناى این نوع خواستن این است که نهادى اجتماعى یا سیاسى براى انجام این مهم تشکیل شود.
17
17 . وظایف پنج گانه یاد شده براى دولت چندان به بحث و استدلال نیاز ندارد, بلکه بیشتر به تبیین و توجیه در مقام نظر و توجه و غفلت نورزیدن در مقام عمل و برنامه ریزى نیاز دارد. پس از طرح و بررسى ادله آن در این بخش به صورت جداگانه خوددارى مى کنیم خوانندگان را به دلیل پنجم, ششم و هفتم که در بخش دوم نوشتار مى آید, ارجاع مى دهیم. این سه دلیل به صورت مستقیم, وظایف یاد شده در این بخش را ثابت مى کند. به علاوه مى توان از برخى ادله دیگر هم به طریق اولویت استفاده کرد, بدین بیان که وقتى دولت حق دارد براى کسى که حجاب شرعى را رعایت نمى کند, مجازات تعیین کند, به طریق اولى مى تواند به وى تذکر دهد یا وى را به رعایت آن دعوت کند. از این رو, براى اجتناب از تفصیل به همین مقدار بسنده مى کنیم.
18
18 . براى نمونه نک: سید محمد شیرازى, الفقه (کتاب الحدود و التعزیرات), ج 87, ص 414.
19
19 . نک: محمد حسن نجفى, جواهر الکلام, ج 21, ص 448; سید ابوالقاسم موسوى خویى, مبانى تکملة المنهاج, ج 1, ص 337.
20
20 . براى نمونه نک: ابوالصلاح حلبى, الکافى فى الفقه, صص 415 و 416.
21
21 . براى نمونه نک: شیخ طوسى, المبسوط, ج, ص 69; محقق حلى, شرایع الاسلام, ج 4, ص 948.
22
22 . تا آن جا نگارنده در سخن فقیهان جست وجو کرده, سیره معصوم در کلام فقیهان تقریر شده است و نگارنده به کلام فقیهى که به سیره عقلا تمسک کرده باشد, دست نیافته است.
23
23 . نک: مبانى تکملة المنهاج, ص 337.
24
24 . براى اطلاع بیشتر از موارد تعدى نک: سعید ضیائى فر, (جایگاه عقل در اجتهاد), مجله نقد و نظر, ش 31 و 32, صص 437 و438.
25
25 . همان طور که در اصول فقه ثابت شده است. براى نمونه نک: محمد رضا مظفر, اصول الفقه, ج 2, ص 62 به بعد.
26
26 . براى نمونه نک: سعید ضیائى فر, جایگاه مبانى کلامى در اجتهاد, ص 411 به بعد.
27
27 . این دلیل به صورت سربسته در کلام آیت الله خویى آمده است. نک: مبانى تکملة المنهاج, ج 1, ص 337.
28
28 . خداوند متعال آن قدر بر مسئله امامت اهتمام ورزیده است که مى فرماید: (یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس ان الله لایهدى القوم الکافرین). (مائده, 67) و در روایات معتبر آمده است: (بنى الاسلام على خمس: على الصلاة و الزکاة و الصوم و الحج و الولایه لم یناد بشى کما نودى بالولایة) (محمد کلینى, الکافى, ج 2, ص 18, ح 1; محمد صالح مازندرانى, شرح اصول الکافى, ج 8, ص 60. در روایت رضوى نیز آمده است: (الامامة زمام الدین و نظام المسلمین و صلاح الدنیا و عز المؤمنین ان الامامة اس الاسلام النامى) شیخ صدوق, الامالى, ص 775; همو, کمال الدین, ص 677; همو, معانى الاخبار, ص 97. براى اطلاع از دیگر ادله اى که اهتمام اسلام را به اجراى احکام نشان مى دهد, نک: جایگاه مبانى کلامى در اجتهاد, ص 549 به بعد.
29
29 . براى اطلاع بیشتر در این زمینه نک: حسینعلى منتظرى, دراسات فى ولایة الفقیه, ج 2, ص 259 به بعد و سیف الله صرامى, حسبه یک نهاد حکومتى, به ویژه ص 85 به بعد.
30
30 . نک: جایگاه مبانى کلامى در اجتهاد, ص 243 به بعد.
31
31 . نک: همان, صص 266 و 267.
32
32 . براى اطلاع بیشتر در این زمینه نک: ویل دورانت, تاریخ تمدن, ج 1, ص 32. دانشوران مسلمان نیز این فلسفه وجودى را مطرح کرده اند. براى نمونه نک: علامه حلى, کشف المراد, ص 388; ابوالحسن اشعرى, مقالات ص 27, الاسد مبین, ص 128; محمد مهدى شمس الدین, نظام الحکم و الادارة فى الاسلام, ص 39. برخى از دانش وران مسلمان در شرح کلام امیر المؤمنین على(ع) (لابد للناس من امیر بر او فاجر), این مطلب را توضیح داده اند. (براى نمونه نک: ابن ابى الحدید معتزلى, شرح نهج البلاغه, ج 2, ص 308; ابن میثم بحرانى, شرح نهج البلاغه, ج 2, ص103).
33
33 . (الذین ان مکناهم فى الارض اقاموا الصلاة و آتوا الزکاة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و لله عاقبة الامور). (حج, 41).
34
34 . براى نمونه نک: على احمدى میانجى, مکاتیب الرسول, ج 2, ص 519; محمد باقر مجلسى, بحار الانوار, ج 74, ص 126; ابن شعبه حرانى, تحف العقول, ص19.
35
35 . (اللهم انک تعلم انه لم یکن الذى کان منّا منافسة فى سلطان و لا التماس شى من فضول الحطام لکن لنرد المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فى بلادک فیامن المظلومون من عبادک و تقام المعطلة من حدودک). (نهج البلاغه, خطبه 131, بند 3 و 4). هم چنین در جاى دیگر از وى چنین نقل شده است: (اللهم انک تعلم انى لم ارد الامرة, و لا علو الملک و الریاسه; و انما اردت القیام بحدودک و الاداء لشرعک و وضع الامور فى مواضعها و توفیر الحقوق على اهلها و المضى على منهاج نبیک; و ارشاد الضال الى انوار هدایتک). (ابن ابى الحدید معتزلى, همان, ج 20, ص 299) براى اطلاع بیشتر از اهداف حکومت از دیدگاه امیرالمؤمنان على(ع) نک: لبیب بیضون, تصنیف نهج البلاغه, ص 584 به بعد.
36
36 . نک: الکافى, ج 1, ص 59, حدیث 2; محمد حر عاملى, الفصول المهمة, ج 1, ص 497.
37
37 . البته تمسک به این روایت وابسته به مبین بودن آن است, ولى در مقابل منکران لازم نیست مبین بودن روایت را اثبات کنند, بلکه اثبات اجمال روایت براى آنان کافى است. همان گونه که برخى ادعا کرده اند. (براى نمونه نک: على کریمى جهرمى, الدر المنضود (تقریرات درس خارج فقه آیت الله گلپایگانى), ج 2, ص 294; سید احمد خوانسارى, جامع المدارک, ج 7, ص 98.
38
38 . همان گونه که از آیات قرآن نیز این معنا استفاده مى شود, قرآن کریم در موارد بسیارى که حکمى الزامى را بیان مى کند, پس از آن مى افزاید: (تلک حدود الله) که برخى از آن ها چنین است:
39
39 . حال یا بدین جهت که حاکم اسلامى قدر متیقن این وظیفه است, همان گونه که برخى فقیهان چنین تقریب کرده اند (براى نمونه نک: سید ابوالقاسم موسوى خوئى, مبانى تکلمة المنهاج, ج 1, ص 225) یا بدین جهت که حاکم مشروع اسلامى از سوى خداوند به منصب اجراى احکام الهى نصب گردیده است, همان گونه که برخى دیگر از فقیهان گفته اند (براى نمونه نک: احمد نراقى, عوائد الایام, ص 187 به بعد; سیدروح الله موسوى خمینى, کتاب البیع, ج 2, 619 به بعد).
40
40 . پیامبر از سعد مى پرسد: (لو وجدت على بطن امراتک رجلاً ما کنت تصنع به؟ فقلت کنت اضر به بالسیف. فقال یا سعد فکیف باربعة؟ فقال یا رسول الله بعد رأى عینى و علم الله بانه قد فعل فقال اى والله بعد رأى عینک و علم الله بانه قد فعل لان اله جعل لکل شى جداً و جعل لمن تعدى ذلک الحد حداً) (شیخ کلینى, الکافى, ج 7, ص 176; شیخ صدوق, من لا یحضره الفقیه, ج 4, ص 25; وسائل الشیعه, ج 28, ص 14 لم)
41
41 . نظیر مقدار جزیه که به ولى امر واگذار شده, ولى اصل لزوم پرداخت جزیه در قرآن آمده است.
42
42 . نک: حر عاملى, وسائل الشیعة, ج 28, ص 363, صص 1ـ3.
43
43 . نک: همان, ص 84, ح 1.
44
44 . نک: همان, ح 1.
45
45 . نک: همان, ص 161, ح 1.
46
46 . همان, صص 370 و 371, ح 1 و 3.
47
47 . نک: ص 371, ح3.
48
48 . نک: همان, ص 367 و 368, ح 1.
49
49 . فرق این دلیل با دلیل پیشین هم در این نکته است که دلیل پیشین بر اثبات عمومیت استوار است, ولى این دلیل بر فهم تساوى یا اولویت خصوص مورد از موارد منصوص بر جواز تعزیر است.
50
50 . نک: حر عاملى, وسائل الشیعة, ج 28, ص 363, ح 1ـ3.
51
51 . نک: همان, ص 204, ح 5.
52
52 . نک: همان, ص 202 ـ 203, ح 1ـ4.
53
53 . ر. ک: همان, ج 29, ص 66, ح 2.
54
54 . نک: همان, ج 28, ص 84, ح 1.
55
55 . نک: همان, ص 145, ح 1 و 2.
56
56 . نک: قاضى نعمان مغربى, دعائم الاسلام, ج 2, ص 36.
57
57 . نک: حر عاملى, همان, ص 268, ج 1 ـ 2, 4 و 6.
58
58 . نک: همان, ص 371, ح 2.
59
59 . نک: همان, ص 376, ح 1 و 2.
60
60 . نک: همان, ص 377, ح 1 و 2.
61
61 . نک: همان, ح 1.
62
62 . نک: همان, 363, ح 1 ـ 3.
63
63 . نک: همان, ص 371, ح 2 و 3.
64
64 . براى نمونه نک: شیخ کلینى, الکافى, ج 7, ص 263, ح 20; شیخ طوسى, تهذیب الاحکام, ج 10, ص 149, 595.
65
65 . براى نمونه محقق اردبیلى در این زمینه مى نویسد: (الظاهر ان کل ما یوذى المسلم بغیر حق بل کل ذنب غیر موجب للحد موجب للتعزیر… لانه لاخصوصیة له بالمخاطب بل باللفظ و الکلام فان سببه کونه معصیة و ذنباً فیوخذ اینما وجد). (مجمع الفائده و البرهان, ج 13, ص 156) وى در ادامه به روایات متفرقه تمسک مى کند (نک: همان, صص 156و 164).
66
66 . نگارنده, تقریر یاد شده را که نافى همه تفصیلات است, در کلام فقیهان پیشین ندیده است. و به نظر مى رسد مزیت این تقریر همین عمومیت و نفى احتمال هر گونه خصوصیتى است که بدون نفى آن ها, استدلال یاد شده, تام نخواهد بود.
67
67 . براى نمونه نک: وسائل الشیعة, ج 16, صص 133 ـ 135.
68
68 . نک: جواهر الکلام, ج 21, ص 383; دراسات فى ولایة الفقیه, ج 2, ص 215 به بعد.
69
69 . نک: شیخ طوسى, النهایة, چاپ در: النهایة و نکتها, ج 2, ص 15.
70
70 . نک: محقق حلى, شرایع الاسلام, ج 1, ص 259 و محمدحسن نجفى, همان, ص 383 ـ 386.
71
71 . شیخ طوسى, الاقتصاد, ص 150; سید روح الله موسوى خمینى, تحریر الوسیلة, ج 1, ص 482; دراسات فى ولایة الفقیه, ج 2, ص 218.
72
72 . البته برخى فقیهان شیعه گفته اند که اذن امام شرط نیست(نک: علامه حلى, مختلف الشیعة, ج 4, ص 461. ), ولى معلوم نیست که مراد آنان خصوص امام معصوم است که اجازه آن در زمان غیبت شرط نباشد یا اعم از امام معصوم و امام عادل است.
73
73 . امام خمینى(ره) در ذیل شرط سوم ـ عدم اصرار بر استمرار ـ مى آورد: (لو ظهر من حاله علما او اطمئناناً او بطریق معتبر انه اراد ارتکاب معصیة لم یرتکبها الى الآن فالظاهر وجوب نهیه) (تحریر الوسیله, ج 1, ص 470, مسئله 6; سید ابوالقاسم موسوى خویى, منهاج الصالحین, ج 1, ص 351, ذیل شرط سوم; سید على حسینى سیستانى, منهاج الصالحین, ج 1, ص 416; ذیل شرط سوم).
74
74 . محور دلیل هشتم, اولویت (کیفر دادن) بود, ولى محور این دلیل (اولویت الزام)است. پس باهم فرق مى کنند.
75
75 . براى نمونه در روایتى از امام صادق(ع) نقل شده است: (لو ترکوا زیارة النبى(ص) لکان على الوالى ان یجبر هم على ذلک و على المقام عنده, فان لم یکن لهم اموال انفق علیهم من بیت مال المسلمین). (حر عاملى, وسائل الشیعه, ج 11, ص 24; سید حسین طباطبایى بروجردى, جامع احادیث الشیعه, ج 12, ص 233; فاضل آبى, کشف الرموز, ج 1, ص 387; شهید ثانى, مسالک الافهام, ج 2, ص 373; سید محمد عاملى, مدارک الاحکام, ج 8, ص 260; سید عبدالله جزائرى, التحفة السنیة, ص 196, احمد نراقى, مستند الشیعة, ج 13, ص 330; محمد حسن نجفى, جواهر الکلام, ج 20, ص 51).
76
76 . نک: محمد باقر مجلسى, بحارالانوار, ج 81, ص 128; شهید اول, الدروس الشرعیة, ج 2, ص 5; محقق کرکى, رسائل المحقق الکرکى, ج 2, ص 162, ج 3, ص 273; علامه حلى, نهایة الاحکام, ج 1, ص 410, فاضل نراقى, مستند الشیعة, ج 4, ص 529, محمد سمرقندى, تحفة الفقهاء, ج 1, ص 104; محیى الدین نووى, المجموع, ج 1, ص 147; ابوبکر کاشانى, بدائع الصنائع, ج 1, ص 147; محمد شربینى خطیب, مغنى المحتاج, ج 1, ص 310.
77
77 . نک: وسائل الشیعة, ج 5, ص 195 و ج 8, ص 292; بحارالانوار, ج 88, ص 8; جامع احادیث الشیعة, ج 4, ص 443; تذکرة الفقها, ج 4, 277; جواهر الکلام, ج 13, ص 139 ـ 140; بدائع الصنایع, ج 1, ص 275; المجموع, ج 4, ص 185.
78
78 . نک: بحارالانوار, ج 86, ص 36 و ج 101, ص 1; شهید اول, القواعد والفوائد, ج 1, ص 340; مقداد سیورى حلى, نضد القواعد الفقهیة, ص 304; ابن ابى جمهور احسائى, الاقطاب الفقهیه, ج 1, ص 106.
79
79 . نک: محقق حلى, المعتبر, ج 2, ص 309; تذکرة الفقهاء, ج 4, ص 122; عبدالکریم رافعى, فتح العزیز, ج 5, ص 3; المجموع, ج 5, ص 301.
80
80 . نک: الکافى, ج 7, ص 263; تهذیب الاحکام, ج 10, ص 149.
81
81 . نک: علامه حلى, نهایة الاحکام, ج 1, ص 410, ص 111; تذکرة الفقها, ج4, ص 227, فخر المحققین, ایضاح الفوائد, ج 1, ص 352, شهید اول, اللمعه, ص 72, احمد نراقى, مستند الشیعة, ج 4, ص 529. همان طور که فقیهان اهل سنت هم چنین نظرى دارند. نک: ابن قدامه, المغنى, ج 6, ص484.
82
82 . به اعتقاد نگارنده, ضمیر در (یعرفن) به زنان و دختران پیامبر و زنان مسلمانان برمى گردد و مراد از آن (یعرفن عن غیرهن) است و غیر اینان زنان غیر مسلمان هستند. پس آیه به روشنى بر مطلوب دلالت مى کند, همان گونه که برخى به آن اشاره کرده اند. (نک: ابن عبدالسلام سلمى, عبدالعزیز, تفسیر ابن عبدالسلام, ج 2, ص 589, ابن زمنین, تفسیر ابن زمنین, ج 3, ص 412. ) اینکه برخى (یعرفن) را به (یعرفن حرائر نساء المؤمنین عن الاماء) (یعنى زنان آزاد مسلمان از کنیزان شناخته شوند تفسیر کرده اند) (نک: محمد بن جریر طبرى, جامع البیان, ج 18, ص 230; عبدالرزاق صنعانى, تفسیر القرآن, ج 3, ص 123; ابن ابى حاتم رازى, تفسیر ابن ابى حائم, ج 10, ص 3154. ) نیاز به تقدیر فراوان دارد که دلیلى بر آن وجود ندارد. به نظر مى رسد که این نوع تفسیر کردن متأثر از روشى است که در زمان برخى خلفاى پیامبر مرسوم شد که نمى گذاشتند کنیزان سر خود را بپوشانند. در نقل ها این مطلب فقط از خلیفه دوم گزارش شده است و از دیگر خلفا نقل نشده است (نک: محمد قرطبى, الجامع الاحکام القرآن, ج 7, ص 183, احمد جصاص, احکام القرآن, ج 3, ص 486; محمد دسوقى, حاشیة الدسوقى, ج 1, ص 215. ) البته در روایات امامیه هم آمده است, ولى فقیهان امامیه این روایات را تقیه اى دانسته اند. محقق حلى که لسان المتقدمین است, به استحباب پوشش فتوا داده است. (نک: المعتبر, ج 2, ص 103. ) برخى گفته اند استحباب پوشش براى کنیز, مشهور میان فقیهان شیعه است. (سید على طباطبایى, ریاض المسائل, ج 3, ص 245. ) لذا فقیهان امامیه روایات زدن کنیزان بر رفع پوشش را از نظر سند, دلالت و جهت صدور مخدوش دانسته اند. (نک: سید جواد عاملى, مفتاح الکرامة, ج 6, ص 37; ریاض المسائل, ج 3, ص 245; جواهر الکلام, ج 8, ص 224. )
83
83 . نک: شیخ کلینى, الکافى, ج 4, ص 272; شیخ طوسى, تهذیب الاحکام, ج 5, ص 22; شیخ حر عاملى, وسائل الشیعة, ج 11, ص 23 ـ 24 سید حسین طباطبایى بروجردى, جامع احادیث الشیعة, ج 10, ص 221; محمد حسن نجفى, جواهر الاکلام, ج 17, ص .
84
84 . نک: شیخ طوسى, تهذیب الاحکام, ج 3, ص 266, ص 753; شیخ حر عاملى, وسائل الشیعة, ج 5, ص 195 و ج 8, ص 292 و 293.
85
85 . نک: محقق حلى, المختصر النافع, ص 196; فاضل آبى, کشف الرموز, ج 2, ص 204 و ابن طى فقعانى, الدر المنضود, ص 205. و
86
86 . نک: فاضل هندى, کشف اللثام, ج 7, ص 613 ; شهید ثانى, الروضة البهیة, ج 5, ص 486.
87
87 . نک: تحریر الاحکام, ج 14, ص 46.
88
88 . فقیهان گفته اند اگر کودکى پیدا شد که پدر و مادر یا اجدادش مرده اند, خویشاوندان کودک حق دارند کودک را از دست کسى که وى را پیدا کرده, بگیرند و حضانت وى را بر عهده گیرند و اگر وظیفه حضانت را به خوبى انجام ندهند, حاکم مى تواند آنان را بر وظیفه شان اجبار کند. (نک: تحریرالوسیلة, ج 2, صص 233 و 234; سید محمد رضا گلپایگانى, هدایة العباد, ج 2, ص 299; سید على حسینى سیستانى, منهاج الصالحین, ج 2, ص 210; لطف الله صافى گلپایگانى, هدایة العباد, ج 2, ص 233.
89
89 . ذلک ادنى ان یعرفن فلایؤذین.
90
90 . براى اطلاع از این حقوق نک: منوچهر طباطبایى موتمنى, حقوق ادارى, صص 244 ـ 245.
91
91 . تا آنجا که نگارنده بررسى کرده است, فقیهان کمتر از راه حقوق مردم, به تحلیل مباحث فقهى پرداخته اند. این راه, راه جدید و نپیموده اى است که فقیهان بیشتر مى توانند از آن استفاده کنند, به ویژه در این بحث که اصلاً از آن استفاده نکرده اند.
92
92 . براى اطلاع بیشتر از این قاعده نک: جایگاه مبانى کلامى در اجتهاد, ص 109 به بعد.
93
93 . نک: وسائل الشیعة, ج 16, ص 131 به بعد; بحارالانوار, ج 10, ص 71; مستدرک الوسائل, ج 12, ص 189. افزون بر این, مشهور در فقیهان امامیه در زمان فقه مأثور و قبل از فقه تفریعى, انکار به صورت فیزیکى است (دست را پس از گزینه فرهنگى (زبان) دانسته اند) (نک: المقنعه, ص 809; النهایة, ج 2, ص 15; ابن حمزه, الوسیلة, ص 207, الفقه المنسوب للامام الرضا(ع), صص 375و 376; المختصر النافع, ص 115).
94
94 . برخى نقل کرده اند که در فرانسه از ورود کودکان به سینما به دلیل بازماندن از درس ـ نه ملاحظات اخلاقى ـ جلوگیرى شده است. (نک: حقوق ادارى, ص 245. )
95
95 . بقره, 256.
96
96 . یونس, 99.
97
97 . غاشیه, 21 و 22.
98
98 . نساء, 80.
99
99 . (اعلموا انما غنمتم من شى فان لله خمسه و للرسول ولذى القربى و الیتامى والمساکین وابن السبیل ان کنتم آمنتم بالله) (انفال, 41).
100
100 . (تلک حدود الله فلا تعتدوها و من یتعد حدود الله فاولئک هم الظالمون) (بقره, 229); (ومن یعص الله و رسوله و یتعد حدوده یدخله نارا خالدا فیها و له عذاب مهین)(نساء, 14). نک: احزاب, 36 و مجادله, 8; جن, 23.
101
101 . نک: نساء, 150.
102
102 . شیخ صدوق, ثواب الاعمال و عقاب الاعمال, ص 308; وسائل الشیعة, ج 16, ص 136.
103
منابع
104
# قرآن کریم, ترجمه: محمدمهدى فولادوند.
105
. ابن ابى جمهور احسائى, محمد, الاقطاب الفقهیة, تحقیق: محمد حسون, قم, مکتبة آیت الله العظمى المرعشى النجفى, 1410 هـ ق.
106
. ابن ابى الحدید مداینى معتزلى, شرح نهج البلاغة, تحقیق: ابوالفضل ابراهیم, بى جا, دارالکتب العربیة, 1378 هـ ق.
107
. ابن قدامه, عبدالله, المغنى, بیروت, دارالکتب العربى, بى تا.
108
. ابن ابى حاتم رازى, تفسیر ابن ابى حاتم, اسعد محمد طیب, دارالمکتبة العصریة, بى تا.
109
. ابن ادریس حلى, محمد, السرائر الحاوى لتحریر الفتاوى, چاپ دوم, قم, مؤسسة النشر الاسلامى, 1410 هـ ق.
110
. طبرى, محمد بن جریر, جامع البیان, تحقیق: صدقى جلیل عطار, بیروت, دارالفکر, 1415 هـ ق.
111
. ابن زمنین, محمد, تفسیر ابن زمنین, تحقیق: حسین بن عکاشه و محمد بن مصطفى الکنز, قاهره, الفاروق الجدیدة, 1423 هـ ق.
112
. ابن شعبه حرانى, حسن, تحف العقول عن آل الرسول, چاپ پنجم, نجف اشرف, المکتبة الحیدریة, 1380 هـ ق.
113
. ابن طى فقعانى, على, الدر المنضود فى معرفة صیغ النیات و الایقاعات و العقود, شیراز, مکتبة مدرسه امام العصر(ع) العلمیة, 1418 هـ ق.
114
. ابن عبدالسلام, عبدالعزیز, تفسیر ابن عبدالعزیز, تحقیق: عبدالله وهبى, بیروت, دارزم, 1416 هـ ق.
115
. احمدى میانجى, على, مکاتیب الرسول, تهران, مؤسسة دارالحدیث الثقافیه, 1419 هـ ق.
116
. اردبیلى, احمد, مجمع الفائده و البرهان, قم, مؤسسة النشر الاسلامى, 1362.
117
. اشعرى, ابوالحسن, مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلمین, تصحیح: هلموت ریتر, چاپ سوم, دارالنشر فراتر شتابز, 1400 هـ ق.
118
. بحرانى, میثم, شرح نهج البلاغة, بیروت, داراحیاء التراث العربى, 1412 هـ ق.
119
. بحرانى, یوسف, الحدائق الناضرة فى احکام العترة الطاهرة, تحقیق: محمد تقى ایروانى, چاپ دوم, بیروت, دارالاضواء, 1405 هـ ق.
120
. بیضون, لبیب, تصنیف نهج البلاغه, چاپ دوم, قم, مرکز انتشارات دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم, 1408 هـ ق.
121
. موسوى خمینى, سیدروح الله, تحریر الوسیلة, چاپ دوم, نجف اشرف, مطبعة الادآب, 1390 هـ ق.
122
. جزائرى, سید عبدالله, التحفة السنیة فى شرح النخبة المحسنیة, بى جا, بى تا, بى تا.
123
. حائرى یزدى, مرتضى, کتاب الخمس, تحقیق: محمد حسین امراللهى, قم, مؤسسة النشر الاسلامى, 1418 هـ ق.
124
. حر عاملى, محمد, وسائل الشیعة الى تحصیل مسائل الشریعة, چاپ سوم, قم, مؤسسة آل البیت(ع), 1374 هـ ق.
125
. حر عاملى, محمد, الفصول المهمة فى اصول الائمه, تحقیق: محمد حسین القائینى, قم, مؤسسة معارف اسلامى امام رضا(ع), 1418 هـ. ق.
126
. حسینى سیستانى, سیدعلى, منهاج الصالحین, قم, مکتب آیت الله العظمى السید السیستانى, 1414 هـ ق.
127
. جصاص رازى, احمد, احکام القرآن, تحقیق: عبدالسلام و محمد على شاهین, بیروت, دارالکتب العلمیه, 1415 هـ ق.
128
. حکیم, سید محسن, مستمسک العروة الوثقى, چاپ چهارم, نجف, مطبعة الادآب, 1391 هـ ق.
129
. حلبى, ابى الصلاح تقى, الکافى فى الفقه, تحقیق: رضا استادى, اصفهان, مکتبة الامام امیرالمؤمنین(ع), بى تا.
130
. حلى, جعفر, المعتبر فى شرح المختصر, قم, مؤسسة سیدالشهداء, 1364.
131
. همو, شرایع الاسلام, چاپ سوم, بیروت, مؤسسة الوفاء, 1403 هـ ق.
132
. همو, المختصر النافع فى فقه الامامیه, تحقیق: قسم الدراسات الاسلامیة لمؤسسة البعثة, قم مؤسسة البعثة, 1413 هـ ق.
133
. حلى, حسن, تحریر الاحکام, تحقیق: ابراهیم بهادرى, قم, مؤسسة الامام الصادق(ع), 1421 هـ ق.
134
. همو, تذکرة الفقهاء, قم, مؤسسة آل البیت(ع), 1417 هـ ق.
135
. همو, کشف المراد فى شرح تجرید الاعتقاد, بیروت, مؤسسة الاعلمى, 1399 هـ ق.
136
. همو, مختلف الشیعة فى احکام الشریعة, قم, مؤسسة النشر الاسلامى, 1413 هـ ق.
137
. همو, نهایة الاحکام فى معرفة الاحکام, تحقیق سید مهدى رجایى, چاپ دوم, اسماعیلیان, 1410 هـ ق.
138
. خوانسارى, احمد, جامع المدارک فى شرح المختصر النافع, تحقیق: على اکبر غفارى, چاپ دوم, تهران, مکتبة الصدوق, 1364.
139
. دسوقى, محمد, حاشیة الدسوقى, بى جا, داراحیاء الکتب العربیه, بى تا.
140
. دشتى, محمد و کاظم محمدى, المعجم الفهرس لالفاظ نهج البلاغه, قم, مؤسسه النشر الاسلامى, بى تا.
141
. دورانت, ویل, تاریخ تمدن, ترجمه: احمد آرام, ع. پاشایى و امیرحسین آریان پور, چاپ سوم, تهران, انتشارات آموزش انقلاب اسلامى, 1370.
142
. سیورى حلى, مقداد, نضد القواعد الفقهیة على مذهب الامامیة, قم, کتابخانه آیت الله مرعشى, 1404 هـ ق.
143
. سمرقندى, محمد, تحفة الفقهاء, چاپ دوم, بیروت, دارالکتب العلمیة, 1414 هـ ق.
144
. شمس الدین, محمدمهدى, نظام الحکم و الادارة فى الاسلام, چاپ چهارم, بیروت, المؤسسة الدولیة للداراسات والنشر, 1415 هـ ق.
145
. شهید اول, محمد, الدروس الشرعیه فى فقه الامامیة, قم, مؤسسة النشر الاسلامى, 1414 هـ. ق.
146
. همو, اللمعه الدمشقیه فى فقه الامامیه, تحقیق: على کورانى, بى جا, دارالفکر, 1411 هـ ق.
147
. جبعى عاملى (شهید ثانى), زین الدین, الروضة البهیه فى شرح اللمعة الدمشقیة, تحقیق: سید محمد کلانتر, بیروت, دارالعالم الاسلامى, بى تا.
148
. همو, زین الدین, مسالک الافهام الى تنقیح شرایع الاسلام, قم, مؤسسة المعارف الاسلامیة, 1414 هـ. ق.
149
. شیرازى, سید محمد, الفقه (کتاب الحدود والتعزیرات), چاپ سوم, بیروت, دارالعلوم, 1409 هـ ق.
150
. صافى گلپایگانى, لطف الله, هدایة العباد, قم, دارالقرآن الکریم, 1416 هـ. ق.
151
. صحیفه امام (مجموعه آثار امام خمینى(ره), تهران, مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى(ره), 1378.
152
. صدوق, محمد, الامالى, قم, مؤسسة البعثة, 1417 هـ ق.
153
. همو, ثواب الاعمال وعقاب الاعمال, چاپ چهارم, بیروت, مؤسسة الاعلمى للمطبوعات, 1403 هـ ق.
154
. همو, کمال الدین و تمام النعمة, تحقیق: على اکبر غفارى, قم, مؤسسة النشر الاسلامى, 1405 هـ ق.
155
. همو, معانى الاخبار, تحقیق: على اکبر غفارى, قم, مؤسسة النشر الاسلامى, 1361.
156
. همو, من لایحضره الفقیه, تحقیق: سید حسن خرسان, چاپ پنجم, تهران, دارالکتب الاسلامیة, 1390 هـ ق.
157
. صرامى, سیف الله, حسبه; یک نهاد حکومتى, قم, مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم, 1377.
158
. صنعانى, عبدالرزاق, تفسیر القرآن, تحقیق: مصطفى مسلم محمد, ریاض, مکتبة الرشد, 1989 م.
159
. ضیائى فر, سعید, جایگاه عقل در اجتهاد, مجله نقد و نظر, سال هشتم, شماره 3و 4 (شماره پیاپى 31 و 32).
160
. همو, جایگاه مبانى کلامى در اجتهاد, قم, بوستان کتاب, 1382.
161
. طباطبایى, سید على, ریاض المسائل فى بیان الاحکام بالدلائل, قم, مؤسسة النشر الاسلامى, 1414 هـ ق.
162
. طباطبایى, سید محمدحسین, المیزان فى تفسیر القرآن, چاپ سوم, اسماعیلیان, 1393 هـ ق.
163
. طباطبایى مؤتمنى, منوچهر, حقوق ادارى, تهران, سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانى دانش گاه ها (سمت), 1370.
164
. طباطبایى بروجردى, سیدحسین, جامع احادیث الشیعة, تحقیق: اسماعیل معزى ملایرى, قم, چاپ خانه علمیه, 1399 هـ ق.
165
. طوسى, محمد, الاقتصاد الهادى الى طریق الرشاد, تحقیق: حسن سعید, بى جا, مکتبة جامع چهلستون, 1400 هـ ق.
166
. همو, تهذیب الاحکام, تحقیق: سید حسن موسوى خرسان, چاپ چهارم, تهران, دارالکتب الاسلامیة, 1365.
167
. همو, المبسوط فى فقه الامامیة, تحقیق: محمد تقى کشفى, چاپ سوم, تهران, المکتبة المرتضویة, 1387 هـ ق.
168
. همو, النهایة, چاپ شده در النهایة و نکتها, چاپ دوم, قم, مؤسسة النشر الاسلامى, 1417 هـ ق.
169
. عاملى, سید محمد جواد, مفتاح الکرامة فى شرح قواعد العلامه, تحقیق: محمد باقر خالصى, قم, مؤسسة النشر الاسلامى, 1421 هـ ق.
170
. فاضل آبى, حسن, کشف الرموز فى شرح المختصر النافع, تحقیق: على پناه اشتهاردى و حسین یزدى, قم, مؤسسة النشر الاسلامى, 1408 هـ ق.
171
. فاضل هندى, محمد, کشف اللثام, قم, مؤسسة النشر الاسلامى, 1420 هـ ق.
172
. فخر المحققین, محمد, ایضاح الفوائد فى شرح القواعد, قم, اسماعیلیان, 1389 هـ ق
173
. فیض کاشانى, محسن, التفسیر الاصفى, تحقیق: محمد حسین درایتى و محمد رضا نعمتى, قم, مرکز النشر التابع لمکتب الاعلام الاسلامى, 1420 هـ ق.
174
. قرطبى, محمد, الجامع لاحکام القرآن, چاپ دوم, بیروت, مؤسسة التاریخ العربى, 1405 هـ ق.
175
. کاشانى, ابوبکر, بدائع الصنایع فى ترتیب الشرائع, بیروت, دارالکتب العربى, 1394 هـ. ق.
176
. کرکى عاملى, على, رسائل المحقق الکرکى, تحقیق: محمد حسون, قم, مکتبة آیة الله العظمى مرعشى نجفى, 1409 هـ ق.
177
. کلینى, محمد, الکافى, تحقیق: على اکبر غفارى, تهران, دارالکتب الاسلامیة, 1388 هـ ق.
178
. گلپایگانى, سید محمدرضا, هدایة العباد, قم, دارالقرآن الکریم, 1413 هـ ق.
179
. کریمى جهرمى, على, الدر المنضود (تقریرات درس خارج فقه آیت الله گلپایگانى), قم, دارالقرآن الکریم, 1414 هـ ق.
180
. مازندرانى, محمد صالح, شرح اصول الکافى, بى جا, بى تا, بى نا.
181
. مجلسى, محمد باقر, بحارالانوار الجامعة لدرر الاخبار, تهران, دارالکتب الاسلامیه, 1363.
182
. محمدى رى شهرى, محمد, میزان الحکمة, قم, مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم, 1362.
183
. نراقى, احمد, مستند الشیعة, قم, مؤسسه آل البیت(ع), 1405 هـ ق.
184
. مظفر, محمدرضا, اصول الفقه, چاپ دوم, نجف, دارالنعمان, 1386 هـ ق.
185
. منتظرى, حسین على, دراسات فى ولایة الفقیه و فقه الدولة الاسلامیة, قم, المرکز العالمى للدراسات الاسلامیة, 1408 هـ ق.
186
. موسوى خمینى, سید روح الله, کتاب البیع, تهران, مؤسسه تنظیم و نشر آثار الامام الخمینى(ره), 1421 هـ. ق.
187
. همو, ولایت فقیه, تهران, مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى(ره), 1379.
188
. موسوى خویى, سید ابوالقاسم, مبانى تکملة المنهاج, بیروت, دارالزهراء, بى تا.
189
. همو, منهاج الصالحین, چاپ بیست و هشتم, قم, مدینة العلم, 1410 هـ ق.
190
. نجفى, محمد حسن, جواهر الکلام فى شرح شرایع الاسلام, تحقیق: عباس قوچانى, چاپ دوم, تهران, دارالکتب الاسلامیة, 1365.
191
. نراقى, احمد, عوائد الایام, چاپ سوم, قم, مکتبة بصیرتى, 1408 هـ ق.
192
. نراقى, محمد مهدى, جامع السعادات, تحقیق: سید محمد کلانتر, نجف اشرف, مطبعة النجف, 1383 هـ ق.
193
. نورى, حسین, مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل, چاپ دوم, بیروت, مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث العربى, 1408 هـ ق.
194
. ابن حمزه دیلمى, محمد, الوسیله الى نیل الفضیلة, تحقیق: عبدالعظیم البکاء, نجف, جمعیة منتدى النشر, 1399 هـ ق.
195
. مفید, محمد, المقنعة, چاپ دوم, قم, مؤسسة النشر الاسلامى, 1410 هـ ق.
196
ORIGINAL_ARTICLE
مبانى مسئولیت و اختیارات دولت اسلامى در زمینه حجاب بانوان
توجه به اهداف دولت اسلامى, وظیفه و اختیار دولت را در زمینه (حجاب بانوان) روشن مى کند. ایجاد فضاى رشد و تعالى اخلاقى, برقرارى احکام دین, ترویج نیکى ها و جلوگیرى از زشتى ها, از اهداف دولت اسلامى است. (گسترش فرهنگ حجاب بانوان) نیز دولت مردان را در رسیدن به این اهداف یارى مى کند و بى توجهى به آن, دولت را در دست یابى به آن اهداف ناکام مى گذارد.افزون بر آن, دولت اسلامى مانند هر حکومتى مى تواند متخلفان از قوانین و مقررات را مجازات کند. بى حجابى و بدحجابى, رفتارى بر خلاف شرع و در حال حاضر برخلاف قوانین جمهورى اسلامى است. از این رو, دولت مى تواند مرتکبان آن را مجازات و بدین وسیله از ارتکاب این گناه و جرم علنى در جامعه جلوگیرى کند.این نوشتار به شبهه ها و پرسش هایى که در این زمینه مطرح است, پاسخ مى دهد.
https://jf.isca.ac.ir/article_3173_d41d8cd98f00b204e9800998ecf8427e.pdf
2007-03-21
143
160
مسئولیت
اختیارات
دولت اسلامى
حجاب
بانوان
سید جواد
ورعی
1
AUTHOR
پی نوشت :
1
1 . دانشمندان اسلامى, لزوم پوشش و میزان آن را از آیات و روایات و سیره مسلمانان برداشت کرده اند که در منابع ما موجود است. این که دلایل عقلى و نقلى حجاب بانوان و مقدار آن چیست, در بحث ما نمى گنجد. علاقه مندان مى توانند به آثارى که در این زمینه نوشته شده است, مثل مسئله حجاب از استاد مرتضى مطهرى مراجعه کنند.
2
2 . نک: سید جواد ورعى, حقوق و وظایف شهروندان و دولت مردان, دفتر اول, فصل یکم.
3
3 . نور, 55.
4
4 . نهج البلاغه, خطبه 131: (اللهم انک تعلم انه لم یکن الذى ماکان منا منافسة فى سلطان ولا التماس شیئى من فضول الحطام ولکن لنرد المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فى بلادک… ).
5
5 . ابن ابى الحدید, شرح نهج البلاغه, ج 20, ص 299: (اللهم انک تعلم انى لم ارد الا مرة و لاعلو الملک و الرئاسة, و انّما اردت… المضى ّ عل منهاج نبیک و ارشاد الضال الى انوار هدایتک).
6
6 . نهج البلاغه, نامه 53: (جبابة خراجها و جهاد عدوها استصلاح اهلها و عمارة بلادها).
7
7 . گروهى از علما پس از روى کار آمدن پهلوى دوم, با فرستادن نامه اى به نخست وزیر وقت, (وضعیت اخلاقى بانوان پس از 17 دى) را شاهدى بر فلسفه حجاب در قرآن دانستند و خواستار اجراى واجب اسلامى شدند. (خشونت و فرهنگ, سند 18)
8
8 . نک: یادداشت هاى استاد مطهرى, ج 3, ص 127; رسائل حجابیه, به کوشش: رسول جعفریان.
9
9 . حج, 41.
10
10 . نهج البلاغه, خطبه 131: (اللهم انک تعلم… ولکن لنرد المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فى بلادک فیأمن المظلومون من عبادک و تقام المعطلة من حدودک).
11
11 . در میان قدما, شیخ طوسى در (نهایة), سلار دیلمى, ابن براج, راوندى, ابن حمزه و نیز محقق حلى, علامه حلى و صاحب جواهر, میرزاى قمى در (جامع الشتات) و محقق عراقى در (شرح تبصره) و امام خمینى در (تحریر الوسیله), مجروح ساختن و کشتن ـ و حتى بعضى از آنان ـ زدن را مشروط به اذن حاکم مى دانند و متقابلاً سید مرتضى, یحیى بن سعید, شیخ طوسى در (تبیان), ابن ادریس, ابوالصلاح حلبى و نیز علامه حلى در (مختلف) و شهید ثانى در (نُکَت), اذن حاکم را در این مراحل لازم نمى دانند. شهید ثانى در (مسالک) بین جرح و قتل, تفصیل قائل شده و اذن حاکم را در دومى لازم شمرده است.
12
12 . (التعزیر هو التأدیب و التنبیه او العقوبة لمن یرتکبه مالا ینبغى له ان یرتکبه سوأ کان عصیاناً شرعیاً ام امراً حکومیاً). نک: سید عبدالکریم موسوى اردبیلى, فقه الحدود و التعزیرات, ص 62.
13
13 . استفتائات, ج 3, ص 454.
14
14 . نک: همان, ص 80; نجم الدین طبسى, السجن و النفى فى مصادر التشریع الاسلامى.
15
15 . حسین على منتظرى, رساله استفتائات, ص 193.
16
16 . یوسف صانعى, مجمع المسائل, ص 293 .
17
17 . روزنامه نشاط, 17/3/1378, به نقل از: سید ضیا مرتضوى, مسائل زنان, پرسش گرى و شبهه شناسى, ص 116.
18
18 . آل عمران, 130.
19
19 . نساء, 29.
20
20 . نساء, 59.
21
21 . توبه, 123.
22
22 . ماه نامه زنان, مهر 1382, صص 16 و 17, به نقل از: مسائل زنان, پرسش گرى و شبهه شناسى, ص 117.
23
23 . رسائل حجابیه, ج 1, ص 271.
24
24 . همان.
25
ORIGINAL_ARTICLE
نگاه تطبیقى به روى کرد قرآن کریم و سیاست جمهورى اسلامى در طرح موضوع حجاب
دربخش نخست این نوشتار, آیه هاى قرآنى درباره موضوع حجاب را بررسى و نتیجه آن را به شکل اصول و روش ها استخراج کرده ایم. در بخش دوم نیز با مقایسه روى کرد قرآن کریم با روش نظام جمهورى اسلامى ایران در این زمینه, تفاوت هاى اساسى اوضاع اجتماعى ایران با دوران نزول قرآن را نشان داده و نقاط ضعف و قوت روش نظام جمهورى اسلامى را برشمرده ایم.با توجه به این که سوره نور پس از سوره احزاب نازل شده است و سوره احزاب در آغاز, درباره حجاب و عفاف, با زنان پیامبر سخن مى گوید, نتیجه مى گیریم قرآن, اصل (تدرج) و روش گام به گام را رعایت کرده است. در روش قرآن, براى اقناع کسانى که خود یا همسرانشان موظفند حجاب را رعایت کنند, از روش توضیح, توجیه, استدلال و تلاش چشم گیر استفاده شده است. در روش قرآن هنگام بیان احکام حجاب, اصولى هم چون آزادى و حفظ کرامت انسانى, 1 مدارا, 2 اعتدال و دورى از افراط و تفریط, 3 تشویق و مثبت اندیشی4 رعایت شده است.موضوع حجاب در قرآن در چارچوب نظام عفاف اسلامى مطرح شده است. با توجه به سوره نور و روند طرح مسائل در آن به این نتیجه مى رسیم که در این چارچوب, حجاب, عفاف و غیرت, سه رأس مثلث عفاف در جامعه هستند.هنگام بررسى نقاط قوت و ضعف نظام جمهورى اسلامى در اجراى قانون حجاب در جامعه ایران باید به دو تفاوت اصلى جامعه اسلامى ایران و مسلمانان صدر اسلام اشاره کنیم. تفاوت نخست, نفوذ غرب زدگى در ایران و شکل گیرى این تصور است که هر چیز غربى, خوب و هر چیز شرقى, بد است.تفاوت دوم که زیرمجموعه تفاوت اول به شمار مى رود, پیدایش تصور منفى نسبت به حجاب است که آن را نشانه عقب ماندگى مى دانند. در آسیب شناسى روش نظام جمهورى اسلامى در برخورد با موضوع حجاب, این موارد را مى توان به عنوان نقطه ضعف سیاست هاى حکومت اسلامى بیان کرد: رعایت نکردن اصل (تدرج) و سیاست گام به گام در اجراى قانون پیش از بسترسازى مناسب, کم کارى فرهنگى و بى توجهى به کار فرهنگى به عنوان رکن قانون مند شدن اندیشه و رفتار مردم, رعایت نکردن اعتدال در اجراى احکام, بى توجهى به زاویه دید و اندازه ها در طرح احکام اسلامى, در هم آمیختن عادت ها و آداب ایرانى با حدود واجب پوشش اسلامى, اجبار غیرمسلمانان به داشتن حجاب کامل, حرام کردن برخى حلال ها در اجراى برنامه حجاب اجبارى در جامعه.هم چنین مى توان گفت نقطه قوت جمهورى اسلامى در استقرار و استمرار حجاب, همان نقطه ضعف آن است که مقوله اى تشکیکى به شمار مى رود. هرگاه نظام جمهورى اسلامى در هویت یابى براى جوانان و بازگشت به خویشتن در جامعه ایرانى و اسلامى, با ابزارهاى گوناگون توفیق یافته, حجاب نیز به عنوان یکى از نشانه هاى عزت نفس شرقى و استقلال دینى و ملى تقویت شده است. در مقابل, هرگاه از عزت طلبى و حفظ استقلال روحى و فرهنگى و ملى و مبارزه با غرب زدگى غفلت شده, حجاب هم به عنوان یکى از ابزارهاى حفظ هویت فرهنگى, آسیب دیده است.به طور کلى, رمز برآوردن هدف قرآن که در آیه هاى 34 و 35 سوره احزاب بیان شده, اجراى هم زمان این دو فرمان با هم است: نخست, حفظ متانت و وقار زنان با پرهیز از رفت وآمد گناه آلود در بیرون از خانه دوم بالابردن سطح دانش و فرهنگ بانوان با آموزش و یادآورى. نقطه قوت دیگر جمهورى اسلامى, اثبات عملى امکان تحقق فعالیت و نشاط فرهنگى, علمى, اجتماعى, سیاسى و هنرى بدون آلوده شدن به بى عفتى, بى حجابى و فساد اخلاقى است.
https://jf.isca.ac.ir/article_3174_d41d8cd98f00b204e9800998ecf8427e.pdf
2007-03-21
161
186
حجاب
قرآن
جمهورى اسلامى
ایران
اصل تدرج
مریم
حاج عبدالباقی
1
AUTHOR
پی نوشت ها:1. نک: احزاب, 28 و 29.2. نک: نور, 31; احزاب, 59.3. نک: احزاب, 33, 34, 35 و 55.4. نک: احزاب, 34, 35, 55 و 59.5. بدرالدین محمد بن عبدالله زرکشى, برهان, ج, ص 193; جلال الدین عبدالرحمان سیوطى, اتقان, ج 1, ص76; محمد هادى معرفت, تمهید, ج 1, ص 172.6. احزاب, 597. سید محمد حسین طباطبایى, المیزان, ج 15, ص 98 و 99; سید محمد آلوسى, روح المعانى, ج 18, ص 112 و 113.8. صف, 2.9 احزاب, 60.10. احزاب, 32.11. احزاب, 32.12. احزاب, 53.13. احزاب, 59.14. نور, 30.15. نور, 30 و 31.16. نور, 58.17. نور, 59.18. نور, 60.19. احزاب, 30 و 31.20. احزاب, 32.21. احزاب, 6.22. احزاب, 53.23. احزاب, 59.24. کهف, 72.25. کهف, 75.26. کهف, 78.27. نمل, 28. 31.28. نمل, 38. 43.29. نمل, 44.30. احزاب, 28 و 29.31. احزاب, 33. 35.32. احزاب, 34.33. احزاب, 35.34. احزاب, 35.35. امام خمینى(ره) در کشف الاسرار به خوبى نشان مى دهد که کشف حجاب, نقشه اجانب براى قطع ریشه هاى مبارزه با استعمار در ایران است. نک: کشف الاسرار, ص 330 به بعد.36. صلاح, کشف حجاب زمینه ها و پى آمدها, صفحه 131 و 132; مرکز بررسى اسناد تاریخى, تغییر لباس و کشف حجاب, سند 56, ص 144; واقعه کشف حجاب, سند شماره 145, ص 304.37. همان, سند 72 و 540 و اسناد دیگر.38. ابن شهرآشوب مازندرانى, مناقب آل ابى طالب(ع), ج 3, ص 218.39. نک: تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد, ص 32ـ 88; کشف الاسرار, ص 330 به بعد.40. واقعه کشف حجاب, ص 21, به نقل از: یحیى دولت آبادى و دیگران, خاطرات توران امیر سلیمانى.41. نک: على شریعتى, بازگشت به خویش.42. انقلاب اسلامى به روایت اسناد ساواک, ج 1, ص 286.43. فتح الله کاشانى, منهج الصادقین, ج 7, ص 368.44. مجله ایران شهر, ش 11 و 12, ص 687.45. المیزان, ج 16, ص 336; روح المعانى, ج 21, ص 890.46. منهج الصادقین, ج 7, ص 368.47. منهج الصادقین; جوامع الجامع, ج 3, ص 332 و تفاسیر متعدد دیگر.48. ابوحیان, البحر المحیط, ذیل آیه.49. المیزان, ج 16, ص 346.
1
ORIGINAL_ARTICLE
نقد و بررسى ادله فقهى الزام حکومتى حجاب
در وجوب پوشش زن در میان هیچ یک از مذاهب اسلامى, تردیدى نیست. از این رو, بایسته است حکومت اسلامى براى تحقق این وظیفه دینى, فرهنگ سازى کند تا مردم با اعتقاد کامل, به حجاب به عنوان هنجارى اجتماعى بنگرند و ترک آن را ناهنجارى بدانند. در این میان, سخن این است که آیا الزام بر حجاب واجب است و حکومت اسلامى از نظر شرعى و بنا بر ادله فقهى مى تواند ترک پوشش را مجازات و تعزیر کند یا خیر؟در این باره سه نظریه وجود دارد. بنا بر نظریه مشهور, سیره عقلا بر پایه جلوگیرى از اختلال نظام و استیفاى مصالح بنا نهاده شده است و ادله احکام فردى و اجتماعى بر اجرا و تحقق آن دلالت دارد. منابع دینى نیز بر نهى از منکر دلالت مى کنند که یکى از موارد آن منکرات, کشف حجاب است. هم چنین در سیره امیرمؤمنان على(ع), به مواردى برمى خوریم که حضرت, فردى را به دلیل ترک واجبات و انجام محرمات, تعزیر کرده است. این موارد را مى توان توسعه داد و به طور کلى به ادله تعلیل در تعزیرات اطلاق دارد و ولایت, از حق مجازات متخلفان برخوردار است. بسیارى از فقیهان نیز اصل و قاعده اى دارند که هرگونه مخالفت با شرع, تعزیر دارد. پس الزام بر حجاب, لازم و تعیین قانونى براى تعزیر متخلفان, جایز است. در مقابل, بر اساس نظریه دیگرى, همه این ادله جاى مناقشه دارد. سیره فروتر از مدعاست و ادله احکام فردى نیز چنین شمولى بر هر واجبى ندارد. هم چنین ادله نهى از منکر با انجام عملى شامل احکامى مانند حجاب نمى شود. تعزیرات خاص در سیره امیرمؤمنان على(ع) ناظر به احکام و حقوق اجتماعى خاص جامعه است و نمى توان اصطیاد و قاعده کلى در این سطح کرد. تعلیل ها نیز در تعزیر اطلاقى ندارند و اختیار ولى فقیه ناظر به هر حکمى در جامعه نیست. پس اصل فقهى (کل من خالف الشرع فعلیه التعریز) نسبت به حجاب چندان شمولى ندارد. از این رو, در این نوشته, با نقد ادله نظریه نخست, اثبات مى شود که دلیلى بر الزام حکم حجاب نداریم.
https://jf.isca.ac.ir/article_3175_d41d8cd98f00b204e9800998ecf8427e.pdf
2007-03-21
187
233
پوشش
الزام بر حجاب
تعزیرات
نهى از منکر
اختیارات ولى فقیه
اصل فقهى
سید محمد علی
ایازی
1
AUTHOR
پی نوشت ها:1 . در کتاب هاى فقهى حکومتى اهل سنّت, برخى مسائل کلى آمده که ناظر به اجراى احکام است, (احکام السلطانیه ماوردى, ص 15) ولى درباره الزام حجاب چیزى نیامده است. تنها در احکام السلطانیه ابویعلى فراء (م 458) ص 304 آمده است: (ویأخذ اهل الذمة بما شرط فى ذمتهم من لبس الغیار و المخالفة فى الهیئة و ترک المجاهرة بقولهم فى عزیز ابن الله. ) مراد از لباس نیز در آن, لباس هاى تحریک آمیز است, نه ترک هر حجابى و برخلاف شرط حاکم است. پس موضوع کلى حجاب در میان مسلمانان مطرح نشده است.2 . بخش وسیعى از این رساله ها را آقاى رسول جعفریان در دو مجلد با عنوان: (رسائل حجابیه) گرد آورده و انتشارات دلیل ما در سال 1380 به چاپ رسانده است.3 . در وسائل الشیعه در ابواب لباس المصلى (باب 28 و 29), روایاتى ذکر شده که ائمه دستور مى دادند اگر کنیزکان در حال نماز سر خود را پوشاندند و خود را شبیه به زنان آزاد کردند, تنبیه شوند: (کن یضرین فیقال لهن لاتشبهن بالحرائر). (وسائل الشیعه, ج 4, ص 412).4 . وسائل الشیعة, ج 20, ص 205.5 . محیط مسلمانان در مناطق جغرافیایى متفاوت بوده است. براى نمونه, شامات و عراق به ویژه شهرهایى که مسلمانان با مسیحیان اختلاط بیش ترى داشتند و زنان در عرصه هاى اجتماعى و اقتصادى فعالیت بیش ترى مى کردند, در رعایت حجاب با دیگر مناطق تفاوت داشتند. در این باره نک: برتولد اشپولر, تاریخ ایران در قرون نخستین, ترجمه: مریم میراحمدى, تهران, انتشارات علمى فرهنگى, 1373 ش, ج 2, صص 182 و 188.6 . این ادله را به صورت مستقل در نوشته اى نیافته ام, ولى در میان گفته ها و نوشته هاى پراکنده و در گفت وگو با یکى از نظریه پردازان آن آمده است. آن ها را تقریر و در حد ممکن به گونه اى بیان کرده ام تا به صورت دلیل مطرح گردد.7 . در نیمه دوم سال 1384, جلسه هایى در مرکز مطالعات زنان وابسته به مدیریت حوزه علمیه برگزار گردید. در این جلسه, دو گروه بودند. گروهى درباره ادله الزام بر حجاب سخن مى گفتند و این ادله را مطرح کردند. گروهى نیز این ادله را نقد مى کردند. چون سال ها پیش کتابى درباره قلمرو اجرایى شریعت در حکومت دینى نوشتم و آن ادله را نقد مى کردم, کوشیدم که این ادله را به صورت مستقل, وارسى و نقد کنم.8 . ملک, 2.9 . کهف, 7.10 . کهف, 29 .11 . اسراء, 7.12 . آل عمران, 83.13 . یونس, 99.14 . زمر, 7.15 . شعراء, 4.16 . بقره, 229.17 . نحل, 125.18 . این جمله, ناظر به روایتى از امام صادق(ع) درباره اهل بلاد جنوبى حجاز و بادیه نشینان عراق و نامسلمانان علوج است که حجاب را رعایت نمى کردند و الزامى هم بر آن نبود. (وسائل الشیعة, ج 20, ص 205, باب 112) بر اساس روایات دیگرى, اگر مى خواستند کنیزکان مسلمان حتى در حال نماز سر خود را بپوشانند, منع مى شدند. (وسائل الشیعه, ج 4, صص 408 ـ 412)19 . نک. معجم الفاظ قرآن, ج 2, ص727.20 . حجر, 62.21 . مجادله, 2.22 . مائده, 79.23 . نحل, 16 و نور 21.24 . علامه طباطبایى مى گوید: (معروف آن است که افراد جامعه انسانى آن را مى شناسند, بدون آن که نسبت به آن جاهل باشند یا آن را انکار نمایند). (المیزان, ج 4, ص 255) در جایى دیگر مى نویسد: (معروف آن است که انسان ها آن را با ذوق اجتماعى درک کنند). (همان, ج 2, ص 232)25 . آل عمران, 104.26 . تحریم, 6.27 . وسائل الشیعه, ج 16, ص 148, باب 9 از ابواب امر و نهى, ح 1.28 . همان, ح 2, ص 148; تفسیر برهان, ج 8, ص 55, ح 3 و 4.29 . جواهر الکلام, ج 21, صص 380 و 381.30 . مجمع الفائدة و البرهان, ج 7, ص 542.31 . نجفى, ج 21, ص 356.32 . حر عاملى, ج 20, ص 167.33. النهایة, ص 299.34 . کلینى, کافى, ج 2, ص 78.35 . جواهر الکلام, ج 21, ص 383.36 . نک: آل عمران, 104; اعراف, 157; عنکبوت, 29, 45; حجر, 62; مائده, 79; نحل, 9.37 . بقره, 256.38 . یونس, 99.39 . وسائل الشیعة, ج 16, ص 131, باب 3, ح 1.40 . تهذیب, ج 6, ص 181.41 . تحف العقول, ص 237; وسائل الشیعة, ج 16, ص 130.42 . همان, ج 16, ص 133, ج 8, نهج البلاغه, کلمات قصار, شماره 373.43 . نک: وسائل الشیعه, ج 16, ص 144, باب 7, باب وجوب هجر فاعل المنکر و التوصل الى ازالته بکل وجه ممکن.44 . همان, خبر4.45 . بقره, 256.46 . یونس, 99.47 . جمله لا اکراه فى الدین, خبرى است; یعنى خداوند مى خواهد خبر دهد که عقاید دینى و احکام الهى, متوقف بر باور داشتن است که امر قلبى است و امور قلبى قابل تصرف نیست و با منع و اکراه و اجبار حاصل نمى گردد و قابل تخصیص و تقیید نیست.48 . وسائل الشیعه, ج 28, ص 368.49 . همان.50 . همان, ص 294, ج 4, باب 28.51 . همان, ص 200.52 . همان, ص 202.53 . کافى, ج 7, ص 225.54 . تهذیب, ج 10, ص 71.55 . همان, ص 117, وسائل الشیعه, ج 28, ص 281.56 . همان, ص 129.57 . وسائل الشیعه, ج 28, ص 376.58 . همان.59 . وسائل الشیعه, ج 28, ص 361.60 . همان.61 . وسائل الشیعه, ح 29, ص 377, باب 12 و 13, ابواب بقیه الحدود.62 . معجم الرجال الحدیث, ج 22, ص 112.63 . همان, ج 10, ص 74.64 . وسائل الشیعه, ج28, ص 363.65 . همان.66 . وسایل الشیعه, ج 28, ص 357, باب 1 از ابواب نکاح البهائم.67 . همان, ح 2, ص 357.68 . همان, ص 361, ح 11.69 . همان, ح 3.70 . همان, صص 360 و 361; استبصار, ج 4, ص 224, ج 840; تهذیب, ج 10, ص 61.71 . وسائل الشیعه, ج 28, ص 370, باب 7, ابواب بقیه الحدود.72 . جامع الرواة, ج 1, ص 503; قاموس الرجال, ج 7, ص 46.73 . تهذیب الاحکام, ج 10, باب الحد فى السکر, ص 96 .74 . تهذیب الاحکام, ج 10, ص 91 .75 . همان.76 . میرعبدالفتاح مراغه اى, العناوین, ج 2, ص 557; حسین على منتظرى, دراسات فى ولایة الفقیه, ج 8, ص 28.77 . درباره تفصیل جایگاه و وظایف حاکم اسلامى و اختیارات وى نک: سیدمحمدعلى ایازى, مقاله (حکومت دینى ویژگى ها و آفات), صص 55 ـ 96, کنگره امام خمینى(ره) و اندیشه حکومت اسلامى.78 . بحار الانوار, ج 90, ص 41.79 . نهج البلاغه, خطبه 164.80 . احزاب, 6.81 . احزاب, 36.82 . یونس, 99.83 . نساء, 59.84 . چنان که برخى از فقیهان معاصر گفته اند: نک: موسوى خمینى, ولایت فقیه, صص 17 ـ 28; حسین على منتظرى, دراسات فى ولایة الفقیه, ج 1, ص 161; محمدحسین نایینى, تنبیه الامة و تنزیه الملة, ص 73.85 . نهج البلاغه, خطبه 40.86 . وسائل الشیعة, ج 28, ص 14, باب 2 از ابواب مقدمات حدود.87 . جواهر الکلام, ج 41, ص 448.88 . پیش از طرح فقیهان شیعه, علماى اهل سنّت, تعزیر بر معاصى را مطرح کردند و گفتند در جایى که حد تعیین نشده, ولى امر و قاضى مى تواند به حسب مصلحت و مادون حد, تعزیر کند و این مسئله را دسته بندى کردند. نک: احمد فتحى, العقوبة فى الفقه الاسلامى, صص 134 و135.89 . مبانى تکمله المنهاج, ج 1, صص 337 و 338.90 . سلسلة الینابیع الفقهیة, ج 23, کتاب الحدود, صص 74 و 75.91 . جواهر الکلام, ج 41, ص 448.92 . ریاض المسائل, ج 16, ص 63.93 . جواهر الکلام, ج 41, ص 448. آیت الله گلپایگانى نیز این احتمال را تقویت کرده است (نک: تقریرات الحدود و التعزیرات, ج 1, صص 297 و298).94 . ریاض المسائل, ج 16, ص 62.95 . نک: مسالک الافهام, ج 14, ص 457.96 . تقریرات الحدود و التعزیرات, ج 1, ص 297 و 298.97 . نک: فقه الحدود, ص 65.98 . بقره, 187, 229, 230.99 . حدیث دوم همین باب, ص 15.
1
ORIGINAL_ARTICLE
نقد سیاست جنایى جمهورى اسلامى ایران در برخورد با بدحجابى
پس از پیروزى انقلاب اسلامى ایران, تلاش شده است تا نقش فقه گران سنگ امامیه در جامعه اسلامى تقویت شود که این موضوع در قانون اساسى و قوانین عادى کشور, نمود دارد. با این حال, در تحقق این هدف, غفلت ها و افراط هایى صورت گرفته است که نمونه آشکار آن را در نگارش و اجراى ماده 638 ق.م.ا. قانون مجازات اسلامى به ویژه تبصره آن مى توان دید ـ که در زمینه بدحجابى به جرم انگارى پرداخته است.این نوشتار پس از پرداختن به مبناى فقهى ماده 638 ق.م.ا., به تفصیل, از ایرادهاى وارد بر متن و تبصره این ماده بحث مى کند; زیرا بررسى مبانى فقهى متن این ماده و رد یا تأیید آن, به طور مستقیم در مشروعیت و اعتبار تبصره آن که مربوط به جرم انگارى بدحجابى است, نقش خواهد داشت. بر اساس دیدگاه فقهى مشهور, حاکم شرع مى تواند به صلاح دید خود, کسى را که عمل حرامى انجام داده است, تعزیر کند. در مقابل, برخى فقیهان در اصل این حکم که هر عمل حرامى مستوجب تعزیر باشد, تردید کرده اند. برخى فقیهان معاصر نیز پس از بررسى و نقد جدى ادله این حکم, به این نتیجه رسیده اند که دلیل قابل اطمینانى بر این مسئله نیست که مرتکب هر عمل حرامى (حتى مرتکب گناهان کبیره) مستحق تعزیر باشد. با توجه به مبانى فقهى ماده 638 ق.م.ا. و حتى با فرض پذیرش مبناى مشهور, نقدهایى جدّى به متن این ماده طرح پذیر است.در ادامه, به نقد تبصره ماده 638 ق.م.ا. در مقابله با بدحجابى پرداخته ایم; زیرا این تبصره که براى مقابله با معضل بدحجابى تنظیم شده است, ایرادهاى جدى دارد. افزون بر این, در مطالعه سیره معصومان به ویژه سیره پیامبر اعظم(ص) و حضرت على (ع) که تشکیل حکومت داده بودند (از این رو, روش آنان باید الگوى قانون گذارى باشد), به موردى برنخورده ایم که آنان, زنى را به جرم بدحجابى به مجازات حبس یا شلاق محکوم کرده باشند, بلکه تنها به تذکر و ارشاد که کمترین درجه تعزیر است, بسنده مى کرده اند.
https://jf.isca.ac.ir/article_3176_d41d8cd98f00b204e9800998ecf8427e.pdf
2007-03-21
234
263
حجاب
نقد ماده 638 ق.م.ا
مبانى فقهى و حقوقى
مجازات
تعزیر
سید حسین
هاشمی
1
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
ریشه یابى جامعه شناختى بى حجابى
یکى از آسیب هاى اجتماعى کم و بیش رایج در جامعه ما, مسئله بى حجابى و بدحجابى است. پدیده اى که ظهور هر چند ضعیف آن نیز با توجه به پیشینه فرهنگى, الگوى آموزشى و تربیتى غالب, حساسیت هاى وجدان جمعى, مراقبت و کنترل افکار عمومى, سیاست هاى فرهنگى نظام و … بسیار غیر منتظره و مستبعد مى نماید. بى شک, این پدیده نیز هم چون سایر پدیده هاى فرهنگى ـ اجتماعى از علل و عوامل آشکار و پنهان متعددى ناشى شده است.این نوشتار, از منظرى عام و با روى کردى بیشتر جامعه شناختى به شناسایى و تحلیل علل مؤثر در شکل گیرى و بقاى این پدیده پرداخته است. در پایان نیز مجموعه اى از سیاست ها و راهکارهاى بایسته که اجراى دقیق آنها در کنار سایر تمهیدات بالقوه مى تواند از رشد روزافزون این معضل جلوگیرى کند و همگان را در خصوص مبارزه ریشه اى با آن حساس سازد; و پژوهشگران را در دست یابى به حقیقت و زوایاى بحث یارى رساند; به دست داده شده است.
https://jf.isca.ac.ir/article_3177_d41d8cd98f00b204e9800998ecf8427e.pdf
2007-03-21
264
301
الگوى پوشش
هنجار
بى حجابى
کج روى
جامعه پذیرى
اشاعه فرهنگى
مدگرایى
کنترل اجتماعى
کارکرد
حسین
شرف الدین
1
AUTHOR
پی نوشت ها:1 . توضیح المسائل مراجع عظام, مسئله 2435.2 . بروس کوئن, مبانى جامعه شناسى, ص 215.3 . شیخى, جامعه شناسى زنان و خانواده, ص109.4 . منوچهر محسنى, مقدمات جامعه شناسى, ص 283.5 . سیف الله سیف اللهى, مبانى جامعه شناسى, ص 224.6 . مرتضى مطهرى, مجموعه آثار, ج 19, ص 415.7 . فریده ممتاز, انحرافات اجتماعى, ص 127.8 . هدایت الله ستوده, آسیب شناسى اجتماعى, ص 121.9 . به نقل از: سید حسام الدین شریعت پناهى, اروپایى ها و لباس ایرانیان, ص292.10 . جمعى از نویسندگان, اسلام; جهانى شدن و پست مدرنیته, ص 322.11 . غلام على حدادعادل, فرهنگ برهنگى و برهنگى فرهنگى, ص 40.12 . فریده ممتاز, انحرافات اجتماعى, ص 162 و 163.13 . غلام ابراهیم پورآهنگر, تأثیر ساختار سیاست گذارى فرهنگى بر بحران هویت, ص 119.14 . فاطمه مرنیسى, زنان پرده نشین و نخبگان جوشن پوش, ترجمه: ملیحه مغازه اى, ص 267.15 . کتاب زنان, ص 310.16 . مجموعه آثار مرتضى مطهرى, ج 19, ص 511.17 . فرامرز رفیع پور, توسعه و تضاد, ص 166 و 167.18 . منتسکیو, ص 226.19 . شادى صدر, ص 49.20 . گى روشه, کنش اجتماعى, ترجمه: هما زنجانى زاده, ص 189.21 . فرامرز رفیع پور, وسایل ارتباط جمعى و تغییر ارزش هاى اجتماعى, ص 29.22 . فاطمه و شمس نجف آبادى, پایان نامه (تأثیر عوامل اجتماعى (خانواده و گروه هم سالان) بر نحوه پوشش اجتماعى دختران دبیرستانى در تهران), .23 . لوئیس آ. کوزر, نظریه تقابل هاى اجتماعى, ترجمه: عبدالرضا نواح, ص 274.24 . به نقل از: سینا واحد, قرة العین; درآمدى بر تاریخ بى حجابى در ایران, ص 93.25 . فرامرز رفیع پور, آنومى یا آشفتگى اجتماعى, ص 113.26 . على سلیمى و محمد داورى, جامعه شناسى کجروى, ص 445.27 . انحرافات اجتماعى, ص 90 ـ 92.28 . همان.29 . داور شیخاوندى, جامعه شناسى انحرافات (آسیب شناسى جامعوى), ص 285 .
1
ORIGINAL_ARTICLE
نگاهى به جایگاه بزه رعایت نکردن حجاب شرعى در نظام حقوقى ایران
جرم انگارى (رعایت نکردن حجاب شرعى) به وسیله بانوان در قانون مجازات اسلامى, زمینه ساز بهره گیرى از راه کارهاى قضایى و انتظامى در برخورد با پدیده (بدحجابى) است. جرم شناسى و تحلیل این بزه جرم زاى اجتماعى, راه کار مناسبى براى بازشناسى قلمرو وظایف و اختیارات هر یک از قواى اجرایى و قضایى در حوزه (تعقیب) و (دادرسى) بزه یاد شده است. عمل کرد منفعلانه و پراکنده نهادهاى مسئول در برخورد با بى حجابى به عنوان یکى از مصداق هاى (انحرافات اجتماعى) سبب رشد و گسترش لجام گسیخته این پدیده در میان گروه هاى گوناگون اجتماع شده است, به گونه اى که امروزه این اپیدمى فراگیر, امنیت و سلامت اخلاقى جامعه را به مخاطره افکنده است.این نوشتار, با تحلیل جرم رعایت نکردن حجاب شرعى به بازبینى وضعیت بزه بى حجابى در نظام حقوقى ایران و ترسیم وظایف نهادهاى حکومتى بر اساس آن مى پردازد تا رویه واحدى در برخورد با جرم یادشده پدید آید.
https://jf.isca.ac.ir/article_3178_d41d8cd98f00b204e9800998ecf8427e.pdf
2007-03-21
302
333
حجاب شرعى
جرم مشهود
ضابطان دادگسترى
مجازات قانونى
محمد هادی
ذاکر حسین
1
AUTHOR
پی نوشت ها:1. رضا نوربها, زمینه حقوق جزاى عمومى, ص 104.2. ایرج گلدوزیان, بایسته هاى حقوق جزا, ص 72.3. محمدعلى اردبیلى, حقوق جزاى عمومى, ج 2, ص 23.4. محمد جعفر جعفرى لنگرودى, ترمینولوژى حقوق, ص 273.5. ماده 2 قانون مجازات اسلامى مصوب 1370: (هر فعل یا ترک فعلى که در قانون براى آن مجازات تعیین شده باشد, جرم محسوب مى شود).6. اصل 167 قانون اساسى مصوب 1367: (قاضى موظف است کوشش کند حکم هر دعوا را در قوانین مدونه بیابد و اگر نیابد, با استناد به منابع معتبر اسلامى یا فتاوى معتبر, حکم قضیه را صادر نماید و نمى تواند به بهانه سکوت یا نقص یا اجمال یا تعارض قوانین مدونه, از رسیدگى به دعوا و صدور حکم امتناع ورزد.)7. به نقل از: محمد جواد مغنیه, الفقه على مذاهب الخمسه, ترجمه: هادى عظیم گرگانى, ص 10.8. ماده 1 آیین نامه اجرایى قانون (نحوه رسیدگى به تخلفات و مجازات فروشندگان لباس هایى که استفاده از آن ها در ملأعام خلاف شرع است یا عفت عمومى را جریحه دار مى کند).9. نظریه شماره 46834 تاریخ 1/7/1369 اداره کل حقوقى ریاست جمهورى.10. آیت الله ناصر مکارم شیرازى در بیانى فرموده است: (حجاب براى ما در گذشته, فروع دین بود, اما در شرایط کنونى به اصول دین تبدیل شده; زیرا نماد اسلام است.) خبرگزارى رسا, 8/2/1385.11. مواد 6 و 7 آیین نامه انضباطى دانش جویان جمهورى اسلامى ایران مصوب جلسه 354 شوراى عالى انقلاب فرهنگى. به تاریخ 20/4/137412. ماده 639 ق. م. ا. : (افراد زیر به حبس از یک تا ده سال محکوم مى شوند:… ب) کسى که مردم را به فساد یا فحشا تشویق نموده یا موجبات آن را فراهم نماید.)13. محمد عبده, اصول قضایى, ص 222.14. ماده 500 ق. م. ا: (هرکس علیه نظام جمهورى اسلامى ایران یا به نفع گروه ها و سازمان هاى مخالف نظام به هر نحو فعالیت تبلیغى نماید, به حبس از سه ماه تا یک سال محکوم خواهد شد.)15. ماده 15 قانون آیین دادرسى دادگاه هاى عمومى و انقلاب در امور کیفرى مصوب 22/1/1378.16. بند ب ماده 3 قانون تشکیل دادگاه هاى عمومى و انقلاب اصلاحیه 28/7/1381.17. ماده 18 ق.آ.د.د.ع.ا.18. بند ج ماده 8 قانون نیروى انتظامى جمهورى اسلامى ایران مصوب 27/4/1369.19. بند 3 ماده15 ق.آ.د.د.ع.ا.20. ماده 3 آیین نامه اجرایى قانون حمایت قضایى از بسیج مصوب 30/3/1372.21. ماده 19 ق.آ.د.د.ع.ا.22. روزنامه جمهورى اسلامى, 5/3/1360, به نقل از: خبر 38614 سایت بازتاب.23. ماده 19ق.آ.د.د.ع.ا. : (… ضابطین دادگسترى حق اخذ تأمین از متهم را ندارند.)24. تبصره ماده 15 ق.آ.د.د.ع.ا. : (گزارش ضابطین در صورتى معتبر است که موثق و مورد اعتماد قاضى باشد.)25. ماده 16 ق.آ.د.د.ع.ا. : (ضابطین دادگسترى مکلفند دستورات مقام قضایى را اجرا کنند. در صورت تخلف, به سه ماه تا یک سال انفصال از خدمت دولت و یا از یک تا شش ماه حبس محکوم خواهند شد.)26. ماده 3 آیین نامه ستاد حفاظت اجتماعى مصوب 23/7/1383 رئیس قوه قضاییه.27. خبرگزارى ایسنا, 11/10/1383, خبر شماره: 03699-8310: (سؤال شد: در برخى مباحث مثل حجاب که محل بحث است, ستاد چه گونه عمل مى کند؟ سهراب بیگ: اگر کسى حجاب محکم نداشته باشد, چون مخل امنیت نیست, ستاد وارد آن نمى شود. صراحتاً مى گویم, ستاد وارد بحث حجاب نخواهد شد, بلکه فقط براى جرایم مخل امنیت و آسایش مردم فعال خواهد بود; یعنى اگر کسى متعرض همین خانم که حجاب محکم ندارد, شد و خواست او را اذیت کند, ستاد جلوى او را خواهد گرفت. اعضاى ستاد حفاظت اجتماعى ممنوع هستند که وارد چنین مقولاتى شود. ستاد وارد مباحثى مى شود که در آن وفاق عمومى است. مثلاً هیچ حزبى نیست که موافق توزیع مواد مخدر و فیلم هاى مبتذل و مستهجن باشد و یا موافق شرارت و مزاحمت براى نوامیس و بچه دزدى و آدم ربایى باشد. در مورد حجاب و حدود آن مسئولان فرهنگى باید تلاش کنند و به مردم آگاهى بدهند. ما بى حجاب نداریم, بدحجاب داریم و با حرکات خشن و یا مجازات هاى سنگین براى این موضوع موافق نیستم. بهترین مقابله با بدحجابى, کار فرهنگى است و بالا بردن اطلاعات مذهبى مردم و آموزش هاى عمومى. به هر حال تأکید مى کنم ستاد حفاظت اجتماعى به موضوع بدحجابى به عنوان یک مسئله که باید با برخورد با آن مقابله شود, نگاه نمى کند. کار ستاد حفاظت اجتماعى, جرایم مخل آسایش و امنیت عمومى است.)28. بند و ماده 3 ق.ت.د.ع.ا.29. تبصره ماده 43 ق.آ.د.د.ع.ا.ک.30. ماده 130 ق.آ.د.د.ع.ا.ک: (… رعایت موازین شرعى در مورد متهمین زن ضرورى مى باشد).31. بند 7 سیاست هاى مقابله با تهاجم فرهنگى مصوب جلسه 459 شوراى عالى انقلاب فرهنگى به تاریخ 24/12/1378.32. محمود آخوندى, آیین دادرسى کیفرى, ج 2, صص 285 و 286.33. مستنبط از تبصره 2 ماده 217 ق.آ.د.ع.ا.ک. که مقرر داشته است: (در جرایمى که جنبه حق اللهى دارد, چنان چه محتویات پرونده, مجرمیت متهم را ثابت ننماید و تحقیق از متهم ضرورى نباشد, دادگاه مى تواند غیاباً رأى بر برائت صادر نماید).34. ماده 232 آ.د.د.ع.ا.ک: (آراى دادگاه هاى عمومى و انقلاب در امور کیفرى قطعى است مگر در موارد ذیل که قابل درخواست تجدیدنظر مى باشد:… هـ ـ جرایمى که حداکثر مجازات قانونى آن بیش از سه ماه حبس یا شلاق یا جزاى نقدى بیش از پانصد هزار ریال باشد).35. دیوان عالى کشور در رأى وحدت رویه شماره 590 ـ 5/11/1372, اعمال مجازات هاى بازدارنده مقرر در ماده 19 را مربوط به مواردى دانسته است که مجرم, (مرتکب جرم عمدى شده و تعیین مجازات تعزیر مقرر در قانون براى تنبیه مرتکب کافى نباشد).36. تبصره 1 ماده 62 مکرر قانون مجازات اسلامى با برشمردن برخى مصداق هاى حقوق اجتماعى, آن را چنین تعریف کرده است: (حقوق اجتماعى عبارت است از حقوقى که قانون گذار براى اتباع کشور جمهورى اسلامى ایران و سایر افراد مقیم در قلمرو حاکمیت آن منظور نموده و سلب آن به موجب قانون یا حکم دادگاه صالح مى باشد.)37. ماده 287 ق.آ.د.د.ع.ا.ک.38. ماده 294 آ.د.د.ع.ا.ک.39. ماده 295 آ.د.د.ع.ا.ک.40. ماده 299 آ.د.د.ع.ا.ک.41. آیین دادرسى کیفرى, ج 4, ص 63.42. حقوق جزاى عمومى, ج 1, ص 78.
1
ORIGINAL_ARTICLE
حجاب و چالش هاى فقهى حقوقى
https://jf.isca.ac.ir/article_3179_d41d8cd98f00b204e9800998ecf8427e.pdf
2007-03-21
334
344